يادداشت تحليلي عباس عبدي درباره هشدار انجمنهاي علمي پزشكي
هجوم شبه علم
57 انجمن علمي پزشكي در نامهاي سرگشاده خطاب به رييس مجلس و وزير بهداشت
نسبتبه عواقب دو طرح جديد مجلس يازدهم هشدار دادند
57 نفر از پزشكان معتبر كشور كه در نقش رييس يا دبير انجمنهاي علمي انواع گروههاي پزشكي هستند طي نامهاي به رييس مجلس و وزير بهداشت نسبت به اعلام وصول همزمان دو طرح مشابه در زمينه طب شبهعلم! اظهار نگراني كردهاند. طرح تشكيل سازمان طب اسلامي - ايراني و طرح تشكيل سازمان نظام طب مكمل جمهوري اسلامي ايران نام اين دو طرح عجيب است كه از فرط عجله از طرف دو گروه نمايندگان ارايه شده است. روشن است كه پس از صدور دستور برخي افراد از منابر به مجلس، اين اقدام آغاز شده است. هر چند دستوردهندگان و تصويبكنندگان برخلاف مردم عادي از بهترين امكانات و خدمات پزشكي مدرن بهرهمند ميشوند، پس چرا دنبال ايجاد چنين نهادي براي تقويت شبهعلم هستند؟ انگيزه آنان چيست؟ خيلي مختصر توضيح ميدهم. اول اينكه ما دو يا چند چيزي با عنوان دانش پزشكي نداريم. لباس نيست كه مدل سنتي و جديد داشته باشد. متمايز كردن خود با عناوين طب سنتي، ايراني و اسلامي، يك فريب آشكار است. به ويژه پسوند اسلامي براي طب كه با اعتراض علماي بزرگي نيز مواجه شده است، چون استفاده از اين پسوند، موجب اشكالات جدي براي دينداري ميشود. ولي آيا اين بدان معناست كه پيش از پزشكي مدرن مردم از خدمات پزشكي بيبهره بودند؟ قطعا خير. همچنان كه پيشتر دانش مهندسي هم داشتند و آثار ماندگاري با استفاده از اين دانش ساختهاند. بيماري قند خون را در نظر بگيريم. مردم قديم نه ميدانستند كه قند چه فرمولي دارد، نه ميدانستند كه نقش آن در سازوكار بدن چيست و نه ميدانستند كه كدام عضو بدن آن را توليد يا تنظيم ميكند. ولي برحسب تجربه طولاني و تصادف متوجه شده بودند كه مصرف فلان گياه براي بهبود عوارض ناشي از اين بيماري مفيد است كه ما امروز آن را به نام قند خون ميشناسيم و عوارض به نسبت مشخصي دارد، مردم نه ميدانستند كه قند خون چيست و نه ميدانستند كه چه موادي در فلان گياه است، فقط ميدانستند كه مصرف آن بهطور نسبي موجب تسكين و بهبود بيماري ميشود. اين همان طب واقعي يعني مبتني بر شواهد است. اگر اثربخشي اين ماده گياهي بر كاهش قند خون به طرز معنادار و علمي پذيرفته شود، در دانش نوين پزشكي نيز دستور تجويز آن را ميدهند. با اين تفاوت كه دانش نوين پزشكي ميداند كه بيماري قند خون چيست؟ چرا ايجاد ميشود؟ كدام عضو بدن در بروز آن موثر است؟ چه مادهاي بايد به بدن وارد شود تا آن را كنترل كند؟ پس آنچه به نام طب سنتي وجود دارد، از دو حال خارج نيست، يا درمانكننده است كه در اين صورت براساس روش علمي بايد ثابت شود كه درمان ميكند يا بياثر است. اگر بياثر است كه امري بيهوده است و بايد حذف شود. ولي اگر درمان ميكند، پزشكي نوين نيز دستور تجويز آن را ميدهد. به علاوه در پزشكي نوين ميكوشند كه شناخت بيشتري از مواد تشكيلدهنده آن به دست آورند تا چگونگي اثرگذاري آن را بر بيماري بشناسند و در ساخت داروهاي موثرتر اقدام كنند. پس ما با دو چيز به نام پزشكي مدرن و پزشكي سنتي يا اسلامي و محلي مواجه نيستيم. پزشكي يك علم است. آنچه در گذشته تحت اين عنوان تجويز ميشده است بايد كارايي آن از طريق روش تحقيق علم پزشكي اثبات يا رد شود. اگر اثبات شد، در زيرمجموعه پزشكي مبتني بر شواهد يا دانش پزشكي قرار گرفته و تاييد ميشود. براي فهم بهتر يك مثال خيالي ميزنم. فرض كنيد كه شخصي دچار فشار خون بالا باشد. اگر كسي ادعا كرد كه براي درمان اين بيماري روزي سه بار به سمت چپ و راست و بالا فوت كنيد و يك نفس عميق بكشيد بيماري خوب ميشود، در پزشكي مبتني بر شواهد اين ادعا را ميتوان آزمون كرد. به عبارت ديگر با تعداد نمونه كافي و با روش علمي پزشكي آزمون ميكنند اگر نتايج نشان داد كه انجام اين روش درمان ميكند، قابل تجويز است.
حتي اگر هيچكس نداند كه سازوكار اثرگذاري آن چگونه است. البته اين مثال عجيبي است و شايد نابخردانه به نظر آيد و هيچگاه رخ نخواهد داد، ولي به اين دليل گفته شد كه مخاطب بداند پزشكي مبتني بر شواهد، به اثرگذاري توجه ميكند.
طب سنتي و مثلا ملي و اسلامي، مشحون است از شبهعلم كه مطلقا قادر به اثبات كارآمدي خود در پزشكي مبتني بر شاهد نيستند، چون در هر حال طب بايد درمان كند. ولي چرا عدهاي متولي اين نوع طبابت! غير موثر شدهاند؟ پاسخ اين است كه آنان ميدانند كه قادر نيستند ادعاهاي خود را براساس پزشكي مبتني بر شواهد اثبات كنند، چون اگر اثبات كنند، ديگر مشكلي نخواهد ماند، تجويزات و درمانهاي آنان هم زيرمجموعه علم پزشكي ميشود، ولي چون قادر به اثبات اثربخشي آن نيستند، ميكوشند كه يك عنوان جديد براي آن فراهم كنند، بلكه از زير بار قواعد پزشكي مبتني بر شواهد خارج شوند. آنان ميخواهند با متمايز كردن خود از زير بار استلزاماتي عام فرار كنند.
پشت اين اقدام دو انگيزه وجود دارد؛ ضديت با علم تا حد ممكن و تامين منافع مادي. كساني هستند كه براي نشان دادن ضديت خود با دنياي جديد، پشت برخي سنگرهاي سست پناه ميگيرند. آنان در برابر دانش مهندسي نميتوانند سنگر بگيرند، چون علم مهندسي به نسبت عيني و دقيق است. هر چند در آن هم ميتوان اقدامات خلاف عقل و علم را جا انداخت، مثل كروناياب، ولي در هر حال كسي با اتكا به رمل و اسطرلاب يا قاليچه حضرت سليمان، نميآيد مدعي فرستادن موشك به فضا شود بدون اينكه دانش مهندسي شناخته شدهاي داشته باشد. ولي در علوم انساني و اجتماعي تا دلتان بخواهد مدعي وجود دارد. دانش پزشكي نيز تا حدي از همين نوع است. جالب است كه در حوزه پزشكي هم به اموري كه نزديك به مهندسي است وارد نميشوند. مثلا كمتر ادعاي جراحي قلب را دارند چون آنجا به سرعت دستشان رو ميشود. حتي ديگر شكستهبندي هم نميكنند ولي كافي است چند بيمار تحت مداواي دانش پزشكي درمان نشوند، سپس يك داروي گياهي بخورند و خوب شوند، اين ميشود پيراهن عثمان عليه دانش پزشكي، در حالي كه درمان مزبور فقط يك ادعاي پوچ و ظاهري است و براي اثبات بايد مثل همه داروهاي ديگر از مراحل آزمونهاي پيچيده علمي عبور كند؛ كاري كه براي طرفدار طب سنتي ملالآور و خستهكننده است!
انگيزه بعدي كه به شدت مهم است، منافع مالي است. البته وظيفه حكومت است كه جلوي خالي كردن جيب مردم را بگيرد، همانطور كه جلوي رمال را ميگيرد، ولي كو تا انجام اين وظيفه. اگر در پزشكي نوين يك بيماري درمان نشود صداي خيليها در ميآيد و اگر در طب مثلا سنتي، يك نفر درمان شود (يا خيال ميكند كه درمان شده) معجزهاي براي تاييد آن شبهعلم تلقي ميشود و اگر درمان نشد، ميگويند ببين بيمار چقدر بد بود كه طب سنتي هم نتوانست آن را درمان كند!! پشت اين گزارهها انگيزههاي مالي وجود دارد. بسياري از اين موسسات در قم هستند، ظاهرا ويزيت نميگيرند، ولي قيمت شبهداروهاي آنها سر به فلك ميزند. راه توجيه كردن چرايي درمان نشدن را هم بلد هستند. بيشتر دستاندركاران اين موسسات غير پزشك هستند و از منابع مالي سرشار اين شبهعلم نميگذرند. البته اگر امكان درمان با گياهان آنان بود، اين مبالغ خيلي هم خوب است نوش جانشان، ولي چون ميدانند كه اينها عموما يك دارونما يا اقدام بياثر است، اجازه بررسيهاي مستقل براي تاييد كارايي موارد تجويزي را نميدهند. در حالي كه ركن اساسي هر دارويي امكان بررسي اثرگذاري و كارايي آن از طرف نهادهاي مستقل و نيز وجود مقالات علمي در تاييد آن است. كافي است كه از آنها چنين چيزهايي را مطالبه كنيد، در بيشتر موارد ميگويند اين روشها مربوط به ما نيست؛ گويي اثربخشي خارج از حوزه وظايف اين مثلا طب است.
همه ما دوست داريم به جاي خوردن داروهاي شيميايي اگر امكان داشت از مواد طبيعي به عنوان درمان استفاده كنيم. ولي اين خواست قطعا بايد در ذيل پزشكي مبتني بر شواهد و دانش پزشكي صورت گيرد. جلوي اين جنايت را بايد گرفت كه مردم مستاصل را به اميد بهبود سرطان روانه داروهاي گياهي ميكنند و فقط هنگامي پيش پزشك متخصص ميروند كه كار از كار گذشته و متاستاز شده است. بعد هم ميگويند پزشكي جديد هم نتوانست درمان كند، در حالي كه اگر به موقع مراجعه ميكرد درمان ميشد.
وظيفه حكومت جلوگيري از اين تقلبهاست. استاندارد كردن وزنه و ترازو وظيفه حكومت است. استاندارد كردن علم هم وظيفه آن است نه اينكه براي شبهعلم و خالي كردن جيب مردم و رواج بيماري كوشش كنند. همه اين افراد هنگامي كه بيمار ميشوند، عازم ينگه دنيا ميشوند. به خاطرات آقاي هاشمي مراجعه كنيد، خيلي روشن است كه اگر آن طب كاري ميتوانست كند در زمان جنگ ارز مردم را صرف درمان خود در لندن نميكردند. آنهايي هم كه بيمار شدند و درمان خود را به شبهعلم سپردند، ديرتر از بقيه به خارج رفتند و فرصت درمان و زنده ماندن را از خود سلب كردند. فاعتبروا
نه به تاسيس سازمان طب سنتي
موج پنجم همهگيري كرونا كه به استناد آمار و ارقام ابتلا و بهويژه تعداد كشتهشدگان و ميزان مرگومير ناشي از ابتلا به اين بيماري مسري، سهمگينترين موج همهگيري طي حدود 19 ماهي است كه از اعلام رسمي ورود كرونا به ايران ميگذرد، حالا آنطور كه از گزارشهاي مقامهاي ملي و محلي ستاد مديريت كرونا دستگيرمان ميشود، ظاهراً آرامآرام رو به فروكش گذاشته و همزمان افزايش بهواقع چشمگير روند واكسيناسيون - چه در مسير خريد و ورود به مملكت و چه در جريان توزيع و تزريق به ملت- روزنه اميدي پيش چشمِ ناظران گشوده است. بر اين اساس در شرايطي كه وزارت بهداشت با كاستن 78 شهر از مجموع شهرهايي كه در وضعيت قرمز كرونايي به سر ميبردند، شمار شهرهاي داراي وضعيت قرمز را از ۲۴۶ شهر در روز سيزدهم شهريورماه، به ۱۶۸ شهر در روز بيستم شهريورماه كاهش داده، فرمانده عمليات مقابله با كرونا در پايتخت نيز از كاهش تعداد مراجعه سرپايي بيماران كرونا به بخشهاي درماني و بهداشتي به كمتر از ۲۰ هزار نفر در روز و همچنين كاهش تعداد بستري بيماران در بخشهاي عادي و ويژه بيمارستانهاي تهران خبر داده و گفته سير كاهشي آمار كرونايي پايتخت نشان ميدهد كه الگوي بيماري در حال فروكش است. اگرچه آنطور كه عليرضا زالي در گزارش روز گذشته خود اعلام كرد، همچنان ۲ هزار و ۵۰۰ بيمار بدحال در بخشهاي ويژه بيمارستانهاي تهران بستري هستند اما به گفته اين مقام مسوول در ستاد كرونا پايتخت تا بروز موج بعدي كرونا چيزي در حدود 6 تا 8 هفته فاصله داريم و اگر آنطور كه با پايان كار دولت روحاني و آغاز دوران رياستجمهوري رييسي شاهديم، طي هفتههاي آينده نيز شاهد سرعتبخشي به روند واكسيناسيون باشيم...
ميتوان اميدوار بود كه آمار ابتلا، بستري و البته مرگومير ناشي از موج ششم كمتر از ركوردهاي تلخي باشد كه در جريان موج پنجم جابهجا شد.
همزمان با اين اوضاع اما همچنان برخي مسائل و دردسرهايي كه با ورود ويروس كوويد-19 به ايران يا به بيان دقيقتر با ورود انسان به عصر كرونا، مقابل شهروندان ايران و جهان قد علم كردهاند، اينجا و آنجا مشكلساز شده و هر روز بحثي درخصوص يكي از اين مصائب و مخاطرات توجه افكار عمومي را به خود معطوف ميسازد؛ مباحثي كه البته اغلب تكراري اما لاينحل و بلاتكليف مانده و همين باعث هدررفت دوچندان سرمايههاي مادي و معنوي، به زيان جريان مبارزه با اين ويروس مهلك شده كه بهخصوص وقتي اين مسائل نوعي تضاد و دوگانگي را رقم ميزند، ميزان هدررفت سرمايهها را نيز دوچندان افزون ميسازد. دوگانههايي كه گاهي ميان عموم شهروندان بهواسطه نگرش مختلفي كه دارند، دودستگي و اختلاف ايجاد ميكند و گاه گروههاي گوناگون و طيفهاي رنگارنگ سياسي، مديريتي و حتي تخصصي و كارشناسي را روبهروي يكديگر قرار ميدهد.
در چنين شرايطي و در حالي كه دو هفتهاي بيشتر تا اربعين نمانده و دوباره بحث از چند و چون برگزاري اين مراسم، خود شكلي از اين دست دوگانهها را تقويت كرده، دوگانه بحثانگيز ديگري هم كه از همان روزها و هفتههاي نخست ورود كوويد-19 به ايران ميان پزشكي مدرن و طب سنتي ايجاد شد، ميان شهروندان و البته كارگزاران باورمند به اين يا آنگونه درماني نوعي شكاف و دودستگي ايجاد كرده است. آنهم در حالي كه طي روزهاي گذشته خبر اعلام وصول دو طرح پارلماني ازسوي هياترييسه مجلس، بحث درخصوص تاسيس ساختار اداري- حاكميتي جديد در حوزه طب سنتي يا همان طب اسلامي- ايراني را به موضوع تازه گفتوگوهاي ناظران تبديل كرده است. طرحهايي كه يكي در راستاي تشكيل «سازمان طب اسلامي- ايراني» و ديگري با عنوان «تشكيل سازمان نظام طب مكمل جمهوري اسلامي ايران»، عملا نشان از نوعي موازيكاري در قوه مقننه در اين بحث مشخص دارد و فارغ از اين ايراد اساسي، با انتقادهاي كارشناسي ديگري نيز روبرو شده است. انتقادهايي كه حالا در نامه سرگشادهاي با پشتيباني حدود 60 انجمن علمي - پزشكي در زيرشاخههاي مختلف اين حوزه، خطاب به رييس مجلس شوراي اسلامي تدوين شده و با امضاي روسا يا دبيران اين انجمنهاي علمي- پزشكي از مهمترين مشكلهاي اين دو طرح پارلماني پرده برميدارند. نويسندگان كه همزمان رونوشتي از متن اين نامه را به وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكي ارسال كرده و خطاب به محمدباقر قاليباف و البته بهرام عيناللهي، نسبتبه عواقب تصويب طرحهاي نمايندگان مجلس يازدهم و متعاقبا تشكيل سازماني با يكي از دو عنوان پيشنهادي طراحان اين دو طرح پارلماني هشدار دادهاند. آنچه با اين مقدمه در ادامه ميخوانيد متن كامل نامه سرگشاده انجمنهاي علمي -پزشكي در ارتباط با دو طرح جديد مجلس يازدهم است كه با امضاي 57 نفر از روسا يا دبيران اين انجمنهاي علمي جهت انتشار در اختيار «اعتماد» قرار گرفته است.
از 57 انجمن علمي به مجلس و وزارت بهداشت
با سلام و احترام. مطلع شديم دو طرح با محتوايي نزديك به هم در مجلس محترم شوراي اسلامي اعلام وصول شده است (طرح تشكيل سازمان طب اسلامي- ايراني و طرح تشكيل سازمان نظام طب مكمل جمهوري اسلامي ايران) نظر به اهميت بسيار زياد موضوع، نكات زير به استحضار ميرسد:
مهمترين موضوع در حوزه پزشكي، سلامت مردم است. بنابراين استناد به هر رويكردي كه بيشتر به ارتقاي سلامت مردم كمك كند و همزمان از مضرات كمتري برخوردار باشد (هزينه- فايده بالاتر) در اولويت است. در جهان پزشكي، هماكنون «طب مبتني بر شواهد» رويكردي است مقبول و مورد اجماع؛ به اين معنا كه در هر زمان «بهترين شيوههاي درمان» بر پايه آخرين مستندات در اولويت قرار ميگيرند. انجمنهاي پزشكي در ايران، مانند ساير انجمنهاي معتبر علمي در جهان، هيچ مخالفتي با درمانهاي گياهي يا هر درمان ديگري كه بر مبناي رويكرد مذكور داراي اولويت براي ارايه به نيازمندان باشد ندارند. اما آنچه به جد نادرست و مورد مخالفت انجمنهاي علمي است، عملكرد بسياري از دستاندركاران در ارايه، تبليغ و ترويج نظريهها يا شيوههاي درماني بدون در نظر داشتن شواهد علمي و اولويت عملي بر مبناي شواهد است؛ در اين مورد جوامع علمي تفاوتي ميان اعضاي خود و سايرين قايل نيستند.
طرح تشكيل سازمانهاي جديد فوق كه در دست بررسي مجلس محترم است، بهطور خلاصه داراي مشكلات يا تبعات زير است:
1- جايگاه توليتي وزارت بهداشت بر نظام سلامت (سياستهاي كلي سلامت، ابلاغي مقام معظم رهبري، 1393) در متن طرحهاي پيشنهادي در نظر گرفته نشده است و با قانون تشكيل وزارت بهداشت (مصوب 9/7/1364) ناهمخوان است.
2- طب مكمل بخشي از طب و تابع اصول علمي آن است. ارزيابي محققان نشان ميدهد كه اجماع بر بهكارگيري «طب مبتني بر شواهد»، صاحبنظران طب سنتي در ايران را نيز دربر ميگيرد. جدا كردن اين بخش پزشكي از قوانين سازمان نظام پزشكي (مطابق متن طرح) هم با قوانين كشور و هم با اصول علمي مورد اجماع در ايران و جهان مغايرت دارد.
3- دادن مجوز طبابت (تشخيص و درمان) به افراد غيرپزشك و بهادادن به تجربه غيرعلمي و غيرحرفهاي افراد اقدامي كاملا غيراخلاقي، غيرحرفهاي و غيرمنطقي است. دوپارهكردن پزشكي به طب سنتي و طب نوين، مستمسكي جهت ايجاد جايگاه مداخله تشخيصي و درماني براي افراد بدون صلاحيت شده است. شيوههاي تشخيص و درمان، چه سنتي و چه نوين، بايد تابع اصول علمي روز باشد و اثربخشي خود را با روششناسي قابلقبول به اثبات رسانده باشد و تنها در اين صورت است كه ميتوان مسووليت تاييد مداخلات تشخيصي و درماني در حفظ سلامت مردم را پذيرفت. امضاكنندگان اين نامه به ارايه دو طرح مذكور بهشدت معترضند و تصويب آن را عامل انشقاق در مديريت خدمات سلامت، به مخاطره افتادن سلامت مردم و هتك حيثيت نظام آبرومند سلامت جمهوري اسلامي ايران ميدانند. آنها اميدوارند روزي برسد كه طرحهاي مرتبط با سلامت مردم، همواره پس از دريافت نظر جامعه علمي كشور ارايه شود.
امضاكنندگان:
1- دكتر محمد اسلامي جويباري، رييس انجمن علمي هماتولوژي و انكولوژي ايران 2- دكتر طاهره اشرف گنجويي، رييس انجمن علمي سرطانهاي زنان ايران 3- دكتر سيد محمد اكرمي، رييس انجمن علمي ژنتيك پزشكي ايران 4- دكتر زهرا امكانجو، رييس انجمن علمي الكتروفيزيولوژي قلب ايران 5- دكتر محمدرضا اميني فرد، رييس انجمن علمي آسيبشناسي ايران 6- دكتر سيد محمدرضا بلورساز، رييس انجمن علمي پزشكان عفوني كودكان ايران 7- دكتر كامبيز بهاالدين بيگي، رييس انجمن علمي انفورماتيك پزشكي ايران 8- دكتر منصور بهرامي، رييس انجمن علمي پزشكان كودكان ايران - 9- دكتر علياكبر پورفتحاله، رييس انجمن علمي انتقال خون ايران 10- دكتر علي تاجرنيا، رييس جامعه دندانپزشكي ايران 11- دكتر سامان توكلي، رييس انجمن علمي رواندرماني ايران 12- دكتر محمد جوان، دبير انجمن علمي فيزيولوژي و فارماكولوژي ايران 13- دكتر ناهيد خداكرمي، رييس انجمن علمي مامايي ايران 14- دكتر ايرج خسرونيا، رييس جامعه پزشكان متخصص داخلي ايران 15- دكتر آرزو خسروي، دبير انجمن علمي اكوكارديوگرافي ايران 16- دكتر مصطفي رضاييان، رييس انجمن علمي انگلشناسي ايران 17- دكتر كتايون رازجويان، دبير انجمن علمي روانپزشكي كودك و نوجوان ايران 18- دكتر علياكبر رهبريمنش، نايبرييس و دبير انجمن علمي پزشكان عفوني كودكان ايران 19- دكتر بهزاد رهسپار، رييس انجمن علمي جراحان دهان، فك و صورت ايران 20- دكتر بابك زماني، دبير انجمن علمي بيماريهاي مغز و اعصاب ايران 21- دكتر نيلوفر سميعي، رييس انجمن علمي اكوكارديوگرافي ايران 22- دكتر علي شريفي، رييس انجمن علمي هيپنوتيزم باليني ايران 23- دكتر امير شعباني، دبير انجمن علمي روانپزشكان ايران 24- دكتر ربابه شيخالاسلام، رييس انجمن علمي غذا و تغذيه حامي سلامت ايران 25- دكتر خسرو صادقنيت حقيقي، رييس انجمن علمي طب كار ايران 26- دكتر مجيد صادقي، رييس انجمن علمي روانپزشكان ايران 27- دكتر كيهان صيادپور، دبير انجمن علمي قلب كودكان ايران 28- دكتر ايرج فاضل، رييس جامعه جراحان ايران 29- دكتر محمد فرهادي، رييس انجمن علمي پزشكي خواب ايران 30- دكتر مسعود قاسمي، دبير انجمن علمي جراحان گوش، گلو، بيني و سر و گردن ايران 31- دكتر ميرفرهاد قلعهبندي، نايبرييس انجمن علمي پزشكي خواب ايران 32- دكتر مريم كاشانيان، نايبرييس انجمن علمي متخصصين زنان و زايمان ايران 33- دكتر علي كاظميان، رييس انجمن علمي سلامت دهان و دندانپزشكي اجتماعي ايران 34- دكتر غلامرضا غزنوي، رييس انجمن علمي پروستودونتيستهاي ايران 35- دكتر محمد فرانوش، رييس مركز تحقيقات رشد و نمو كودكان دانشگاه علوم پزشكي ايران 36- دكتر محسن اسدي لاري، رييس مركز تحقيقات آسيبشناسي و سرطان دانشگاه علوم پزشكي ايران 37- دكتر سيد عباس متوليان، رييس پژوهشكده پيشگيري از آسيبهاي اجتماعي دانشگاه علوم پزشكي ايران 38- دكتر جواد محمودي قرايي، رييس انجمن علمي روانپزشكي كودك و نوجوان ايران 39- دكتر ياشا مخدومي، رييس انجمن علمي پرتودرماني سرطان ايران 40- دكتر رضا ملكزاده، رييس انجمن علمي متخصصين گوارش و كبد ايران 41- دكتر بابك معصومي، دبير انجمن علمي طب اورژانس ايران 42- دكتر مصطفي معين، رييس انجمن علمي آسم و آلرژي ايران 43- دكتر احمد موذنزاده، رييس انجمن علمي فيزيوتراپي ايران 44- دكتر اعظمالسادات موسوي، رييس انجمن علمي متخصصين زنان و زايمان ايران 45- دكتر مسعود مهرپور، رييس انجمن علمي سكته مغزي ايران 46- دكتر عليپاشا ميثمي، رييس انجمن علمي پزشكي اجتماعي ايران 47- دكتر مرتضي ناصربخت، رييس مركز تحقيقات بهداشت روان دانشگاه علوم پزشكي ايران 48- دكتر علياكبر نجاتيصفا، دبير انجمن علمي پزشكي روانتني ايران 49- دكتر مرضيه نجومي، رييس مركز تحقيقات طب پيشگيري و سلامت جمعيت دانشگاه علوم پزشكي ايران 50- دكتر پريدخت نخستين داوري، رييس انجمن علمي قلب كودكان ايران 51- دكتر بيژن نقيبزاده، رييس انجمن علمي راينولوژي ايران 52- دكتر نسيم نكويي شجاع، دبير انجمن علمي رواندرماني ايران 53- دكتر مجيد وفايي، رييس انجمن علمي راديولوژي دهان، فك و صورت ايران 54- دكتر فرهاد هنجني، رييس انجمن علمي پوست و آميزشي ايران 55- دكتر نكيسا هومن، رييس انجمن علمي نفرولوژي كودكان ايران 56- دكتر احمدعلي نوربالا تفتي، رييس انجمن علمي- پزشكي روانتني ايران 57- دكتر اميرهوشنگ باقري، دبير انجمن علمي هيپنوتيزم باليني ايران