ادامه از صفحه اول
فضاهاي عمومي و اشتغال زنان رويكرديكه بايد جدي گرفت
برنامهريزي شهري در اين بستر با ايجاد فرصتهاي بيشتر براي نظارت اجتماعي از يك سو و رفع سويههاي نگران كننده از شهر درصدد آن بر آمده كه مساله تردد زنان در شهر را كه فارغ از ترددهاي معمول در جهت اشتغال و كسب درآمد براي خانوار است را مرتفع كند. رفع فضاهاي بيدفاع شهري بخشي از اين مهم است كه در دستور كار مديريت شهري تهران قرار گرفت. اين مهم مويد دو امر است؛ نخست پيشگيري از خشونت عليه زنان در فضاهاي عمومي و دوم تلطيف شدن فضاي تردد با بهكارگيري رويكردهاي مشترك زنانه و مردانه در فضاهاي عمومي شهري!
زنان در شهرها نيازمند دو امر هستند؛ ايجاد فرصت اشتغال و تامين امنيت براي تردد! چرا كه امكان در اختيار گرفتن فرصتهاي شغلي بدون توجه به فرصت تردد و حضور در شهر بيشتر شبيه مزاحي است كه خنده بر لب كسي وارد نميكند! از كارمندي در ادارات و شركتها تا تدريس و فروشندگي و... در اين راستا زنان به عنوان توليد كنندگان فضا و استفادهكنندگان از آن با خوانشي متفاوت فضاهاي شهري را رصد ميكنند الزام به حضور آنها در فضاي شهري در راستاي اشتغال از يك سو و تمايل به تغيير در مناسبات اجتماعي كه درصدد كاهش حضور آنان است نياز به تغيير در فضاي اجتماعي را باشتاب بيشتري همراه كرده است!
زنان اكنون به عنوان نيمي از شهروندان درصدد ايجاد فرصتهاي بيشتر جهت مشاركت در شهر هستند مشاركت آنان از جنس مشاركت فعال و حضور آنان از جنس حضور موثر است. زنان مصرف فضاهاي شهري را بخشي از نياز خود ميدانند كه اين مهم در قالب اوقات فراغت يا اشتغال يا رفع نيازهاي خانوار شكل ميگيرد! اين مهم نيازمند نگرشي متفاوت براي فضاهاي شهري است؛ توجه به امنيت و ايمني دو مقوله اصلي براي ايجاد تدارك لازم براي حضور زنان در شهر است. اشتغال يكي از مهمترين دليل و به عبارتي شايد بتوان گفت از اصليترين دلايل حضور آنان است. لذا شهر بايد تدارك لازم را براي اشتغال زنان در شهر - كه فقط منحصر به تردد در شهر نيست - ببيند، چرا كه حتي خود فضاهاي شهري بستري براي اشتغال آنان است. از ايستگاههاي مترو و اتوبوس گرفته كه بستري براي بازاريابي محصولاتي كه زنان به فروش ميرسانند تا مغازهها و كسبهاي گوناگون كه امروزه با كمك زنان چرخ آنان به حركت درآمده است. لذا فضاي شهري اختصاصي اكنون عمومي شده و فرصتهاي اشتغال شهري بيش از فرصتهاي شغلي رسمي به ضرورتهاي آمادهسازي فضاي شهري براي زنان كنايه ميزند!
بر اساس مطالعات صورت گرفته در سالهاي ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۸ بايد گفت ۵۰ درصد اشتغال ايجاد شده در اين دوره متعلق به زنان است. به اين ترتيب با وجود اينكه حدود ۱۸ درصد (به طور رسمي) اشتغال كل كشور به زنان تعلق دارد اما در اين دوره ۵۰ درصد وروديهاي جديد بازار كار زنان هستند. اين شرايط كاملا با ساختار بازار كار متفاوت بوده است. البته تفاوتها از وجوه ديگر هم وجود دارد. مثلا اينكه نيمي از اشتغال تازه افزوده شده داراي تحصيلات دانشگاهي بودند. در حالي كه در كل بازار كار كشور كمتر از ۲۰ درصد داراي تحصيلات دانشگاهي هستند. همچنين ۶۰ درصد اين افراد متولدان دهه ۷۰ هستند. اغلب اين افراد در بنگاههاي بسيار خرد اشتغال دارند. به طور كلي در دوره اخير ساختار بازار كار از لحاظ جنسيت، اندازه بنگاه، نوع پوشش بيمه و... تغيير كرد. در اين دوره افراد خودشان براي خود شغل ايجاد و مشاغلشان هم از نوع شركتي نبوده و به عبارتي حقوقبگير نبودند. حدود ۷۵ درصد شغلهايي كه در اين دوره ايجاد شد به كارهاي مستقل و بخش خدمات متعلق است.(2) اين مشاغل كه عمدتا در سطح شهرها ايجاد شدهاند مويد اين حقيقت است كه شهر بازار كار زنان است. از اين رو توجه به ظرفيتهاي شهري از سوي مديران شهري براي تدارك امكان ايجاد شغل از يك سو و شاغل بودن از سوي ديگر براي زنان ضروري است. تدارك حمل و نقل عمومي متناسب و گسترش آن از طرفي به همراه تامين نورپردازي متناسب، كاهش و رفع فضاهاي بدون نظارت اجتماعي در كنار بازنگري ساختار معماري شهر و توسعه فضاهاي عمومي از مهمترين رويكردها براي تضمين اشتغال زنان در شهرهاست. امروزه شهرها با اشتغال زنان عجين شدهاند اين مهم در بسياري از مشاغل كه پيشتر مردانه به حساب ميآمد قابل مشاهده است از كسب و كارهاي خرد تا سازمانهاي و دستگاههاي بزرگ همگي نياز به زنان را به عنوان شاغل براي ارايه خدمات به مخاطبان خود جدي پنداشتهاند و مديريت شهري نيز نيازمند نگرشي متفاوت براي تدارك شرايط زيست شهري است. شهر تكجنسيتي رويكردي غلط يا به نوعي غيرقابل دستيابي بوده است كه امروزه به دليل نياز و مطالبه بايد تغيير كند. نگاهي به سيل زنان جوياي شغل و شاغل در حمل و نقل عمومي در صبحهاي خيلي زود و غروب بيانگر نيازي ديگر به سامانه مديريتي شهر براي تدارك شهر همگان است. در نهايت شهر رنگي ديگر را تجربه ميكند؛ تجربهاي كه شايد آمادگي براي ورود به آن را نداشته اما ضرورتها آن را وادار كرده كه بر ساختارها و رويكردها تغيير ايجاد كند. بر اساس آمار سال 99 به گزارش ايسنا، در استان تهران تنها يك درصد از جمعيت زنان و مردان در حوزه كشاورزي فعاليت ميكنند و پس از آن در حوزه صنعت مشاركت زنان ۲۲ درصد و در حوزه خدمات ۷۶ درصد اعلام شده است. در اين آمار به ترتيب سهم مشاركت مردان ۳۵ درصد در صنعت و ۶۳ درصد در خدمات اعلام شده است (3). طبق برآوردهاي صورت گرفته بيش از ۷۱ درصد زنان شاغل در استان تهران در بخش خصوصي فعال هستند و اين آمار براي مردان ۸۴ درصد اعلام شده است. (همان)
پاورقيها
1- منظور به تنهايي و فردي است يعني شخص بتواند به تنهايي از آن عبور كند يا استقرار يابد.
2- https: //donya-e-eqtesad.com بيست و شش بهمن 1399
3- https: //www.isna.ir/news/
پيشنهادات:
1- بهتر است اول يك تعريف علمي و جامعه شناختي از شهر ارايه دهيد: شهر (Urban)؛ شهر به محلي اطلاق ميشود كه علاوه بر داشتن تراكم و تمركز جميعت، نيروي كار آن درگير فعاليت كشاورزي نيست و اقتصادش مبتني بر تجارت، توليد صنعتي و ارايه خدمات است. همچنين شهر داراي فرهنگ خاص خود - در مقابل فرهنگ روستا - است. بر همين مبنا اگر آماري از اشتغال زنان در حوزههاي تجارت، توليد صنعتي و اراه خدمات در تهران داريد، ارائه دهيد و چه نوع مشاغلي براي زنان نيازمند بسترهاي امن و ايمن هستند مشخصا نام ببريد.
2- جامعهشناسي شهري به مطالعه آن نوع پديدههاي اجتماعي ميپردازد كه ناشي از وجود شهر هستند يا شهر در آنها تغييراتي پديد آورده است مانند: بهبود زندگي شهري، شكل و ساختار شهر، تحليل رفتار انسان در شهر، بررسي ماهيت مشكلاتي زندگي شهري، مهاجرت و متغيرهاي زندگي شهري و بررسي تجربيات افراد در رابطه با اين پديدههاست. شكلگيري بيقواره شهرهاي ايران و مشخصا ورود نامناسب و تمركز صنايع و امكانات در تهران زمينه را براي مهاجرت بيرويه از ساير شهرها و روستاها به تهران فراهم كرده و متعاقب آن مشاغل كاذب نيز بهشدت رشد يافته. از پيامدهاي مهاجرت «گمنامي» است. گمنامي احساسي است كه افراد فكر ميكنند در شهرهاي بزرگ همديگر را نميشناسند اين مساله باعث بالا رفتن جرايم اجتماعي خواهد شد. مسالهاي كه بهشدت بهخصوص بانوان مبتلابه اين موضوع هستند. (اگر ميتوانيد آماري در زمينه كيفقاپي، موبايلقاپي و... ارايه دهيد.)
عوامل متعددي در وقوع و گسترش خشونت موثر هستند. يكي از اين عوامل فضاهاي بيدفاع شهري يا جرم خيز است. فضاهاي بيدفاع يا جرم خيز داراي ويژگيهاي بسياري هستند كه در دو دسته فيزيكي و اجتماعي قابل تفكيك است كه سبب مستعد شدن فضاها براي وقوع خشونت ميشوند. از ديدگاه طراحان شهري و معماران، ويژگيهاي فيزيكي و از ديد نظريهپردازان جامعهشناسي و روانشناسي، ويژگيهاي اجتماعي بيشتر در مستعد كردن فضاها جهت وقوع خشونت نقش دارند.
3- به نظرم بسترسازي فقط امر ساختاري و تغيير در فضاهاي فيزيكي (روشن كردن معابر و...) نيست. يك مساله مهم فرهنگي و شناختي است.
4- به لحاظ مورفولوژي و ريختشناسي (شكل ظاهري، ساختار بيروني) سپردن اداره بسياري از امور شهر به زنان (لطيفتر كردن فضاهاي خشن شهري) ميتواند زندگي در شهر را تحمل پذيرتر كند.
شجاعت زنان افغان، تحجر طالبان
كاري كه گروههاي زن در افغانستان انجام داده و ميدهند فراتر از تصورهاي رايج و عادي است . آنها در مقابل خشك مغزان و متحجراني به خيابان آمدهاند كه هيچ تصوري از زنان آزاده و آگاه و شجاع و پراستعداد در خيالشان نميگنجد و قادر به درك تغييرات عظيم جهان در اين زمينه نيستند. اگر زنان انگليس طي مبارزات فراوان و كش و قوسهاي بعضا خشونتبار بالاخره در سال۱۹۲۱موفق شدند حق راي پيدا كنند و فرانسه و آلمان و ژاپن و ايران و تركيه و عراق و پاكستان و... خود افغانستان بعدها به اين حق به عنوان سمبل نقش اجتماعي خود رسيدند در مقابل كساني قرار داشتند كه حداقلهايي را براي زنان پذيرفته بودند ولي گروه طالبان حتي بعد از ادعاهاي خود مبني بر تغيير روشهاي پيشين هنوز با زنان و حقوقشان درگيري مبنايي و سلبي دارد. همين حالا كه هنوز كاملا بر امور كشور مسلط نشدهاند نه تنها در سطح دولت و مديران هيچ زني ديده نميشود، بلكه با كار و دانشپژوهي و ورزش و حتي بيرون آمدن از خانه بدون همراه داشتن محرم مرد مشكل دارند و از اولين اقداماتشان پاك كردن تصاوير زنان از خيابانها و پرده كشيدن در كلاسهاي درس (همان كاري كه رهبر فقيد انقلاب ايران با آن به شدت برخورد كرد) و منع اختلاط دانشگاهيان است. به نظر ميرسد چه خود طالبان و چه همه آنهايي كه نشسته و براي تقديم افغانستان به اين گروه برنامه ريختهاند محاسبه هر چيز را كرده باشند حتي به ذهنشان نيامده است كه با چالش مقاومت زنان روبهرو خواهند شد. چالشي كه به سادگي قابل رفع نيست و احتمال گسترش آن بسيار زياد است. زناني كه طي سالها صعود همجنسان خود به مدارج عالي علمي، سياسي، فرهنگي، هنري، ورزشي و حتي مالي جهان را ديدهاند ديگر نميتوانند راه پستوي خانهها را در پيش گيرند و مثل يك موجود مادون انسان فقط بساط خورد و خوراك و آسايش و تفريح مردان را فراهم كنند. زنان افغانستان راه سختي در پيش دارند ولي ارادهاي عظيم و انساني هم دارند و پيدا خواهند كرد. طالبان اگر به كشتار آنها دست بزند قطعا بايد فاتحه به رسميت شناخته شدن به عنوان يك دولت براي خود را بخواند و اگر در برابر جنبش رو به صعود آنان عقب بنشيند اگرچه در درون دچار چالش بزرگي خواهد شد ولي چارهاي جز آن ندارد. اما زنان جهان بيش از همه آزادگان رفتهرفته هستههاي حمايت از ايشان را تشكيل خواهند داد و چه بسا حمايت از زنان افغان به يك جنبش جهاني تبديل شود و بنيادگرايي بدوي و خشونتآساي طالباني را از همه سو مورد فشار قرار دهد، پيشگام اين حمايت شورانگيز زنان قهرمان ايرانند كه عميقا با همجنسان خود در افغانستان احساس قرابت و همدلي و همدردي دارند. پيام مهم و اساسي به زنان آگاه و پاكدامن و مظلوم افغانستان سلب اميد از امثال بايدن كه جفاي اصلي را او مرتكب شد و جلب اميد به سوي همجنسان غيور و شجاع خود در سراسر جهان است.آنان تنها نخواهند ماند و افكار قرون وسطايي چون كف روي آب در جريان خروش رودهاي انساني حبابوار از بين خواهد رفت. سياستمداراني كه در محاسبات خود زنان را به حساب نميآورند سيلي سختي خواهند خورد مثل سيلي كه ترامپ از مشي زنستيز خود خورد و ملايان افغان و هر قدرتمندي كه تحولات عظيم انساني را درك نكرده باشد نيز هم.