ادامه از صفحه اول
واكسن كرونا بايد اجباري باشد
نكته دوم كه مهمتر است پوچ بودن اين شعار است. مگر تاكنون كسي را مجبور به زدن واكس كردهاند؟ اگر در كشورهاي ديگر شاهد چنين اعتراضاتي هستيم، ميخواهند واكسيناسيون را به نحوي اجباري كنند يا كردهاند و بدون داشتن مداركي كه تصديقكننده زدن واكسن باشد، از برخي خدمات و حقوق محروم ميشوند. ولي در ايران كه واكسن كم است و مردم با هزينههاي گزاف به كشورهاي ديگر ميروند تا واكسن بزنند و هيچ اجباري هم نيست، انجام چنين تظاهراتي شائبهبرانگيز است، چون موضوعا منتفي و حداقل تا اين مرحله يك ادعاي دروغ است.
نكته بعد اينكه چرا تاكنون نسبت به واكسنهاي اجباري سرخك، سرخجه، فلج اطفال و... اعتراض نكردهاند؟ واكسن، واكسن است. چه فرقي ميكند؟ اگر كسي آن واكسنها را براي نوزادانش نزند، در مدرسه ثبتنام نخواهد شد. پس چرا نسبت به آنها اعتراض ندارند؟
نكته بعدي و مهمتر اينكه تاكنون كدام شواهد و قراين علمي و معتبر عليه واكسن ارايه شده است كه مردم را از زدن يا اجبار به زدن آن منع ميكنند؟ هنگامي كه اعتراض خياباني متولي و سازماندهنده آشكار نداشته باشد، همه اين پرسشها بيپاسخ ميماند.
آخرين نكته اينكه اتفاقا واكسن كرونا بايد اجباري بشود. چرا؟ به اين علت ساده كه زيان نزدن فقط متوجه شخص نيست. اگر كسي واكسن سرطان رحم را نزند، حق خودش است. اگر كسي سرطان بگيرد و براي درمان اقدام نكند تا بميرد، حق خودش است. اگر سرطان گرفت و براي درمان نزد دكتر علفي و طب سنتي رفت و مُرد، به ما مربوط نيست، ولي كسي حق ندارد واكسن فلج اطفال براي فرزندش نزند، يا واكسن يك بيماري واگيردار را نزند، چون زيان اين كار فقط به خودش نميرسد، بلكه به ديگران نيز زيان ميرساند. اين از بديهيات حقوق و شرع است. اگر كسي اين قاعده ساده عقلاني را رعايت نكرد بايد خسارت بدهد. خودرو را بايد معاينه فني برد، زيرا در صورت تصادف بر اثر مشكل فني، به ديگران هم خسارت ميزند. ولي صندلي خانه خود را ميتوانيد غيراستاندارد بسازيد و پس از نشستن زمين بخوريد و كمرتان بشكند، به ما مربوط نيست. حالا بفرماييد پشت اين اعتراضات كدام دستهاي پيدا و پنهان و كدام عقل منفصل حضور دارد؟
شوراي شهر، شهردار جديد تهران و مساله مديريت بحران
باعث ايجاد درياچه تار در سال ۱۶۶۵ ميلادي و در دوره صفوي شده از جمله فعاليتهاي اين بخش از گسل مشاء در زلزلهها بوده است.
تهران در دامنههاي جنوبي رشتهكوه البرز قرار دارد و يكي ديگر از مهمترين مخاطرات زمينشناختي مورد توجه در اين شهر، خطر وقوع زمينلغزش است. زمينلغزشهاي متعددي در محدوده داخلي شهر تهران رخ داده است كه براي نمونه ميتوان به دو زمينلغزش قديمي گلابدره در شمال تهران و زمينلغزش شهرك مجلس فرحزاد در سال ١٣٨٣ اشاره كرد. سومين مخاطره طبيعي مهم در تهران، خطر وقوع سيل است. تجربه وقوع سيل 28 تير ١٣٩٤ در دره كن و روستاي سيجان كرج، مويد خطر اين سانحه طبيعي در منطقه تهران و اطراف آن است. سادهترين راه براي كاهش خطر سيل در يك محدوده شهري، رعايت حريم مسير رودخانهها و آبراهههاست. بيشترين خطر سيل در تهران مربوط به حريم رودخانهها و نواحي كمشيب در نيمه جنوبي تهران است. چهارمين مخاطره زمينشناختي خطر فرونشست زمين است. فرونشست زمين ميتواند دلايل مختلفي ازجمله تراكم سفره آب زيرزميني، زهكشي از خاكهاي آلي و معدنكاري زيرزميني داشته باشد. مطالعات نشان داده كه قسمتهاي جنوبي شهر تهران به دليل قرارگيري در دشت و وجود آبرفتهاي جوان، در معرض خطر بالاي فرونشست است. به علاوه طي سالهاي اخير، رشد جمعيت و برداشت بيرويه از سفرههاي آب زيرزميني، بر ميزان خطر فرونشست در اين مناطق به شدت افزوده است. ميزان فرونشست سالانه حدود ۳۶سانتيمتر (يك ميليمتر در روز) در دشت غربي تهران، خصوصا در مناطق جنوبغربي تهران است. تهران را ميتوان شهري با مخاطرات طبيعي بالقوه دانست. از طرفي طي سالهاي گذشته، جمعيت ساكن در اين نواحي بالقوه مخاطرهآميز رو به افزايش بوده است. جمعيت تهران در سال ١٣١٩ حدود ٥٥٠هزار نفر، در سال ١٣٣٥ حدود 1.5 ميليون نفر، در سال ١٣٤٥ حدود 2.7 ميليون نفر، در سال ١٣٥٥ حدود 4.5 ميليون نفر، در سال ١٣٦٥ حدود6.1ميليون نفر، در سال ١٣٧٥ حدود 6.7 ميليون نفر، در سال ١٣٨٥ حدود 7.7 ميليون نفر و در سال 1395 8.7 ميليون نفر بوده است و برآورد ميشود كه در پايان تابستان 1400 حدود9.4 ميليون نفر در شب برآورد ميشود. حدود 4.5 ميليون نفر طي روز براي كار به تهران ميآيند. براي برآورد ريسك مخاطرات طبيعي چهارگانه پس از برآورد خطر هر يك از مخاطرات زمينلرزه، زمينلغزش، سيل و فرونشست بهطور جداگانه، اين مخاطرات با يكديگر تلفيق شده و ميزان خطر كلي بالقوه مخاطرات چهارگانه محاسبه شد. سپس با ضرب ميزان خطر كلي بالقوه اين مخاطرات در لايه اطلاعاتي تراكم جمعيت، نقشه ريسك مقدماتي براي شهر تهران به دست آمد. با توجه به اين امر مشخص است كه بيشترين ريسك سوانح طبيعي چهارگانه زلزله، زمينلغزش، سيل و فرونشست در نيمه جنوبي تهران متمركز است. اگر 2.5 ميليون جمعيت سرگردان طي روز در شهر و حدود 3 ميليون نفر جمعيتي كه براي كار و خريد طي روز به منطقه بازار تهران ميروند نيز در نظر گرفته شوند، ريسك فزاينده طي روز (نسبت به شب هنگام) براي هر نوع مخاطره قابل انتظار در تهران قابل تصور است. در برنامه راهبردي شانزده ساله پيشنهادي، هدفهاي راهبردي بر پايه برآوردهاي واقعبينانه قابل تعيين است و ميتوان - و لازم است - برنامه عملياتي براي مراحل مختلف كاهش ريسك سوانح در تهران تهيه و به تدريج اجرا شود.