خروج ايالات متحده از خاورميانه و تشديد رقابتهاي بينمنطقهاي
چرا امارات از عربستان جدا ميشود
اخبار مربوط به روابط ميان كشورهاي عربي به ندرت به سطح بالاي خبري در جهان ميرسد، اگرچه با وجود موقعيت جغرافيايي نزديك آنها به يكديگر، توسعه تاريخي، زبان و فرهنگ مشترك، تقريبا هميشه بين آنها براي رهبري رقابت وجود داشته است، اما به عنوان يك قاعده، كشورهاي عربي همواره ترجيح ميدهند تا در مورد «دوستي تاريخي بين خود» در انظار عمومي صحبت كنند.
ولي اغلب اتفاق ميافتد كه اختلافات متعدد بين آنها به دليل رقابت بر سر توزيع و استفاده از منابع فسيلي آشكار ميشود و آن زمان است كل منطقه شروع به لرزيدن ميكند. به همين دليل، چند ماه قبل كه در روابط بين عربستان سعودي و امارات متحده عربي مشكلاتي پيش آمده بود، اولين و سادهترين توضيح درنظر گرفته شده براي آن مربوط به اوپك و همچنين توليد نفت بود.
اين وضعيت بيسابقهاي نبود و چنين اختلافي به خوبي قابل حل بود، اما رياض به دنبال راههاي غيرمعمول رفت. عربستان سعودي از انتقال ستاد مركزي و دفاتر نمايندگي تقريبا تمام بيست و شش شركت بزرگ خارجي واقع در امارات به داخل مرزهاي خود خبر داد و بدينترتيب ضربه شديدي به اقتصاد امارات وارد كرد. مقامات پادشاهي عربستان همچنين اصلاحاتي را در قوانين واردات از كشورهاي شوراي همكاري خليجفارس به تصويب رساندند. براساس اصلاحات صورت گرفته، عربستان شرط معافيت از عوارض گمركي كشورهاي عضو شوراي همكاري خليجفارس براي كالاهايي كه توسط شركتهايي با كمتر از بيست و پنج درصد نيروي كار محلي توليد ميشدند را حذف كرد. اين تصميم اقتصاد امارات متحده عربي را تحت تاثير قرار داد، چراكه حدود هشتاد و پنج درصد از كارگران بخش توليد شهروندان خارجي هستند. علاوه بر اين، لازم به يادآوري است كه مناطق آزاد اقتصادي يكي از اجزاي اصلي اقتصاد امارات متحده عربي را تشكيل ميدهند. با اعمال قوانين جديد، رياض بهطور همزمان دو هدف را دنبال كرد؛ اول، محدود كردن صادرات از امارات متحده عربي و دوم اينكه چنين تصميمي باعث شد تا مناطق آزاد اماراتي جذابيت خود را براي سرمايهگذاران خارجي از دست دادند.
از سوي ديگر، اين صحبت در جهان عرب به گوش ميرسيد كه ابوظبي به خاطر رياض وارد درگيري يمن و عليه حوثيها شده كه نه تنها تبديل به جنگي چندساله و بدون پايان شده، بلكه نتيجهاش براي امارات ضربه به اقتصاد اين كشور بوده است. در واقع، درگيري در يمن تنها مربوط به عربستان سعودي ميشد كه با منطقه جنگي هممرز است و امارات متحده عربي ميتوانست در كنار بايستد و وارد درگيري نشود.
تحليل بلومبرگ اين است كه در روابط بين عربستان سعودي و امارات متحده عربي، «عقل سليم در حال ناپديد شدن است» و طرفين وارد مرحله رقابت بر سر رهبري منطقهاي شدهاند. اين شبكه خبري همچنين مينويسد كه روابط بين محمد بن سلمان و محمد بن زايد، دو وليعهد عربستان و امارات كه روزگاري بسيار دوستانه بود رو به تيرگي نهاده است.
با اين حال، بايد يادآوري كرد كه اول از همه، روابط بين ايالات متحده و عربستان رو به وخامت نهاد و سپس اوضاع بين ايالات متحده و امارات متحده عربي به سردي گراييد. همه چيز از آنجا شروع شد كه تنها مدت كمي از روي كار آمدن جو بايدن ميگذشت كه او توقف حمايت امريكا از سياست عربستان در يمن را اعلام كرد. امريكا و اتحاديه اروپا ناگهان شروع به انتقاد گسترده از وحشيگري ارتش سعودي در يمن كردند. اما نكته جالب توجه اينجاست كه دقيقا واشنگتن بود كه در پشت شروع جنگ عليه حوثيها قرار داشت. اين را نتيجهگيري گروهي از بازرسان سازمان ملل نشان ميدهد كه در سال ۲۰۱۹، به سفارش شوراي حقوق بشر سازمان ملل، گزارشي در دويست و هفتاد و چهار صفحه به دفتر ژنو ارايه كردند كه در آن نحوه همكاري ايالات متحده، انگلستان و فرانسه در جنگ يمن توضيح داده شده است. اگرچه در زمان شروع حمله به يمن در سال ۲۰۱۵، تنها عربستان سعودي، امارات متحده عربي و تعدادي از كشورهاي عربي بودند كه در آن شركت ميكردند، اما در حال حاضر اوضاع پيچيدهتر شده، زيرا امارات شروع به انجام بازي خود كرده است.
با اين حال، اماراتيها هم مانند عربستان نميتوانند به سادگي يمن را ترك كرده و آن را به حال خود رها كنند. به همين خاطر، در يمن، هر دو پادشاهي با اميد به قدرت رساندن گروههاي نظامي-سياسي محلي خاص، از آنها حمايت ميكنند كه به طور بالقوه منجر به درگيري بين سعوديها و اماراتيها ميشود.
توافقنامه صلح امارات و اسراييل هم كه به تازگي امضا شده، همكاريهاي ديپلماتيك، اقتصادي و حتي نظامي بين دولتها را به بالاترين سطح ارتقا ميدهد. همچنين گزارشهايي مبني بر ايجاد زيرساختهاي اطلاعاتي اسراييلي و اماراتي در جزيره سقطراي يمن وجود دارد كه نقطه تلاقي دردناكي ميان منافع عربستان و امارات است. امارات قصد دارد اين جزيره را به دليل موقعيت استراتژيك بسيار مناسب آن به خاك خود ضميمه كند و حضور برنامهريزي شده اسراييل در اين جزيره صحت پيشبينيها را تاييد ميكند كه به لطف توافقنامه امارات و اسراييل، تلآويو سطح كيفي قابليتهاي خود براي تاثيرگذاري بر مسائل خاورميانه را افزايش داده است.
در اين مرحله ميتوان گفت كه امارات در رقابت ديپلماتيك، نظامي و اقتصادي با پادشاهي سعودي به موفقيت دست يافته است كه به نوبه خود، وضعيت ژئوپليتيكي كل جهان عرب را تغيير ميدهد. افشاي نامهنگاريهاي يوسف العتيبه، سفير امارات در واشنگتن، در سال ۲۰۱۷ نشان ميدهد كه امارات تصميم گرفته تا جايگاه سعوديها را به عنوان رهبران جهان عرب و اسلام «جابهجا» كند و خود جاي آنها را بگيرد. به عبارت ديگر، اين درگيري كه در ابتدا چندان قابل توجه نبود، در حال افزايش است و اختلاف بر سر سهميهبندي نفت تنها نوك كوه يخ است، زيرا اختلافات عميق و بسيار بزرگتري بين رياض و ابوظبي وجود دارد.
با همه نشانهها، ميشود گفت كه رهبري امارات به تنهايي با دولت جديد امريكا همكاري خواهد كرد و قصد ندارد در اين زمينه با متحد سعودي خود لابي كند. دليل آن اين است كه دولت دموكرات در امريكا، شكايات زيادي عليه خود امارات داشته است. اين شكايات عبارتند از: جنگ نيابتي امارات در يمن، همكاري اقتصادي نزديك بين امارات و چين كه موقعيت پكن در منطقه را تقويت ميكند و اتحاد با روسيه در ليبي. اين بدان معناست كه امارات شروع به ارايه نقش مدعي از خود براي رهبري منطقهاي (به ويژه خليجفارس و به طور كلي خاورميانه) كرده و براي تحقق منافع ملي خود بر ساير بازيگران فشار ميآورد. اين چرخش براي عربستان سعودي غافلگيركننده بوده است.
همچنين نبايد فراموش كرد كه امارات از زمان هم به خوبي استفاده كرد. در حالي كه رياض مشغول درگيري با ايران در جنگ يمن بود كه هنوز هم نميتواند از آن خارج شود و زماني كه در درگيريهاي مربوط به سلسله حاكميت گرفتار شده بود، ابوظبي دست به كار شده و شروع به اجراي سياستهاي خود كرد. در نتيجه، بازيهاي ژئوپليتيكي در زمينه تقسيم حوزههاي نفوذ بين عربستان و امارات دامنه وسيعي پيدا كرد؛ از خاورميانه تا آفريقا، جايي كه «متحدان در سخن» هماهنگي مواضع خود را متوقف كردند.
هنوز مشخص نيست كه آيا تنش در روابط بين عربستان و امارات يك روند طولاني مدت خواهد بود يا به نوعي سازش ميان نخبگان دو دولت ختم ميشود. با اين حال، در حال حاضر روشن است كه وليعهد سعودي قرار بر اين ندارد كه تحت رهبري همتاي اماراتي خود باشد. در حال حاضر، بايد گفت كه پاياني بر اين درگيري ديده نميشود.
در آخر اينكه تضادهاي قديمي و نوظهور در جهان عرب، هم بر توسعه روابط بين دولتي و هم بر مشكل تامين امنيت، در درجه اول در منطقه خاورميانه، تاثير بسيار منفي دارد. ناسازگاري كشورهاي عربي، ادعاهاي مداوم و متقابل سياسي، اقتصادي، سرزميني و ساير موارد و رقابت بر سر رهبري بين كشورهاي بزرگ عربي مانع توسعه و ادغام سياستها شده و منجر به بيثباتي روابط بينالملل در سطح منطقهاي و جهاني ميشود.
حل مناقشات نظامي-سياسي موجود در عراق، لبنان، فلسطين و ديگر نقاط منطقه تنها با نيروي خود كشورهاي عربي غيرممكن است، زيرا بعضا تضادهاي مهمي در منافع سياست خارجي آنها وجود دارد. در اين شرايط، به منظور حل و فصل مناقشات و درگيريهاي بين عربي، توصيه ميشود كه مراكز قدرت بزرگ جهاني در روند مذاكرات صلح و به عنوان ميانجي در مذاكرات ميان كشورهاي عربي به طور فعالتري مشاركت كنند، اگرچه اين فعلا موضوعي براي آينده است.
منبع: روس استرات
ترجمه: ديپلماسي ايراني