ميراث فرهنگي و ايران فرهنگي
رضا دبيرينژاد
ايران در ساحت ميراث فرهنگي همان مرزهاي محدود امروز نيست بلكه پهنه بزرگتري را شامل ميشود كه شامل همزيستي در ادوار مختلف تاريخي است.
تجربههاي فرهنگي نشانهها و خاطرات مشترك ساخته كه از پس نسلها و گذشتهها مانده و نسلهاي حاضر وقتي هويت و خاطرات خود را ميجويند جايي به اين نشانههاي مشترك ميرسند. ايران فرهنگي در اين تصوير قابي بزرگتر است كه فراتر از مرزهاي جغرافيايي ميرود و آنها را ناديده ميگيرد. ايران فرهنگي ايران و تاجيكستان و قزاقستان و آذربايجان تا افغانستان و ساير مناطق را به هم پيوند ميدهد. اما بايد در نظر داشته باشيم كه اين به معناي مالكيت نيست بلكه به مثابه ميراثي مشترك بين اين مناطق است.
مرزهاي امروز گرچه بين اقوام و ملتها فاصله انداخته و گاه به تخاصم و تفرقه از سر منفعتجوييها انجاميده اما فرهنگ و ميراث نقطهاي است كه ميتوان به آن به چشم فرصت پيوند نگريست.
زبانهاي مشترك كه نشانههاي آشنايي و قرابت هستند تا اسطورهها و معماري و خاطرات ادبي يا چهرههاي نامداري كه افتخار محسوب ميشوند همگي جزيي از اين ميراث هستند. با فرهنگ و ميراث ميتوان داد و ستدهاي گذشته را به ياد آورد.
ايران فرهنگي و اين ميراث مشترك براي ايران امروز و همه همسايگانش يك فرصت است، فرصتي كه ميتواند تذكر به همسايگي و آشنايي فرهنگها باشد، تذكري كه ميتواند به جاي افتراق و دوري ما را به هم نزديك كند. به اين ترتيب ما و همسايگانمان به سمت همديگر جذب ميشويم تا تكههاي گمشده و نديده خود را يافته و آنها را جديتر بگيريم.
اينگونه است كه فردوسي و سنايي و رودكي و مولانا و ميرسيدعلي همداني ميتوانند نشانههاي آشنايي و زبان مشترك ما شوند. در اين صورت ميراث فرهنگي به يك امكان ارتباطي تبديل ميشود.
كاربردي كردن ميراث فرهنگي در معناي امروزي ميتواند در ارتباطات بينالمللي و منطقهاي تجلي يابد به شرط آنكه ما به سوي ارتباطسازي از مجراي ميراث فرهنگي برويم و آن را به شكل برعكس به محل مجادله و فاصله تبديل نكنيم، ميراث فرهنگي در پهنه ايران فرهنگي هر دو ظرفيت را دارا بوده ولي بستگي به نوع مواجهه و استفاده ما دارد.
يادمان باشد كه نشانهها، خاطرهها و دستاوردهاي فرهنگي مشترك جنبه يكسويه ندارند و بر مرز چندسويگي قرار گرفتهاند پس ميتوانيم آن را به حلقه وصل تبديل كنيم.
قرائت محدود از ميراث مشترك يا ناديده گرفتن آنها اين فرصت آشنايي و پيوندها براي همزيستي مسالمتجويانه و همدلي را از ما ميگيرد و شايد در چند صباحي ديرتر به غريبگي و ناآشنايي تبديل شود. ميراث مشترك ايران فرهنگي يك امكان بزرگ در ديپلماسي فرهنگي منطقهاي است.