• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5031 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۳۰ شهريور

براي زنده ماندن

مهدي كريمي

«عدالت» روايتي چندصدايي در داستاني كه ظاهري بسيار ساده دارد اما به واقع ساده نيست درباره نه ‌آني هستيم كه زماني بوديم و نه ‌آني كه بايد باشيم و در حال جنگ با زمان حال به سر مي‌بريم. حكايتي درباره مايي كه از سر لجبازي نمي‌خواهيم درست و حسابي كاري كنيم آن هم درحالي‌كه بايد كاري كنيم‌. داستاني درباره امنيتي كه با اينكه بايد باشد اما اراده‌اي در برقراري آن وجود ندارد با اينكه داعيه بودنش وجود دارد و بيشتر نماد مردم‌آزاري است.
چالش داستان در زماني شكل مي‌گيرد كه متهم و صاحب نظر روبه‌روي يكديگر مي‌نشينند و متهم به ‌ظاهر متهم از صاحب نظر مي‌خواهد در قبال دريافت وجه پرونده‌اش را دوباره بررسي كند. او خودش را نه قديس مي‌داند و نه اهريمن بلكه آدمي مي‌داند كه به اين نتيجه رسيده كه آدم براي زندگي چيزي بيش از يك سلول نياز ندارد و البته براي مردن از اين هم كمتر و تنها يك تختخواب كافي است و بعدش هم يك تابوت چون تقدير آدميزاد در فكر است و نه در عمل.
«سوزان في‌گين» به اين نكته توجه دارد كه درك و ارزيابي ادبي كامل علاوه بر مولفه احساسي، مولفه‌هاي نظري و فكري هم دارد كه شامل تفسير هم مي‌شود او به تامل فرانظري به متن توجه دارد. اين رمان مصداقي بر نگاه اوست.
قتلي اتفاق افتاده، متهمي وجود دارد و خطايش نيز اثبات شده است و حال قاتل مي‌خواهد كه درباره واقعيت تحقيق نشود بلكه مي‌خواهد روي يكي از احتمالاتي كار شود كه پشت واقعيت پنهان‌شده او مي‌گويد كه واقعيت عيان است و همين اثباتش باعث وجود او در زندان شده اما احتمالات! احتمالات بي‌نهايت هستند ولي واقعيت خيلي محدود است و مشخص، چون يكي از آن احتمالات مي‌تواند واقعيت باشد: 
«شب‌ها كه دارم از لاي ميله‌هاي پنجره ستاره‌ها را مي‌بينم، اغلب به اين فكر مي‌كنم كه اگر قاتل من نبودم و يكي ديگه بود، اون‌وقت واقعيت چه شكلي پيدا مي‌كرد.»
و حال پاي آگاهي و خرد وسط كشيده مي‌شود و داستان به سمت روابط علت و معلولي حوادث حركت مي‌كند آن هم به لطف يك قاتل اشرافي و اين امر يك فرصتي طلايي محسوب مي‌شود. فرصتي كه در آن زدوبندها رو مي‌شود آن‌هم در دنيايي كه همه‌چيز باهم در ارتباط است و آدمي به ديگري تكيه دارد و كسي از ديگري از ديگري حمايت مي‌كند و وقتي يكي مي‌افتد خيلي‌ها هم مي‌افتند و اين تازه شروع ماجراست.
داستان روايتي تصويرمحور دارد. اساسش در لوكيشن‌هاي مختلف بنيان نهاده شده است و ما را از مكاني، از شخصي، از موقعيتي به ديگر سو مي‌برد و در اين جابه‌جايي‌هاست كه داستان جلو مي‌رود كه انجام اين كار حاكي از احاطه‌اي است كه نويسنده در جزييات‌پردازي دارد از نگاهي كلان به زندگي شخصي آدم‌ها مي‌پردازد و در نگاهي جزيي‌تر به واكاوي نقش جامعه در وقايع توجه دارد و چهره‌اي علي و معلولي را هدف مي‌گيرد و وسيله‌بودن آدم‌ها را به تصوير مي‌كشد در وقايعي كه عقبه‌اي دارند و فارغ از جواب مستقيم آنها، در دل‌شان نشانه‌هايي وجود دارد كه باني واقعه ‌اصلي مي‌شوند و غيرمستقيم، مستقيم مي‌گويد كه همان‌قدر و همان‌طوركه دو دو تا چهارتا مي‌شود اما گاهي اين جواب در نهايت قانع‌كننده هم منطقي نيست و درست است كه درست است اما درستي‌اش هم جاي سوال دارد و مناقشه و كنكاش و ترديد! و اين شروعي است براي يك واكاوي.
اين رمان براساس واقعيت شكل نگرفته است اما واقعي است از اين منظر كه مخاطب، داستانش را مي‌پذيرد و با آن ارتباط مي‌گيرد و تعامل مي‌كند. همه‌چيز آن، اتفاقي است اما ما مي‌توانيم و حق داريم سخن ابتدايي اثر را باور نكنيم و نپذيريم بر اين ‌پايه كه هر دو دو تايي با وجود چهار تا بودن در درستي‌اش جاي كنكاش و ترديد وجود دارد و اين سخن آغازين صداي نويسنده است و صداي اثر چيز ديگري مي‌گويد. 
نويسنده در پايان، خسته به ميز تحرير خود (ميدان كارزارش) برمي‌گردد و مي‌گويد كه مخلوقات من واقعيت‌هاي‌شان را خودشان خلق مي‌كنند و واقعيت‌هاي‌شان را از قدرت خيالپردازي او دور نگه مي‌دارند و اين خود اشارتي ديگر بر چندصدايي بودن اثر دارد: 
«چه كسي مقصر است: كسي كه قراردادي را پيشنهاد مي‌كند؟ يا كسي كه آن را قبول مي‌كند؟ كسي كه ممنوع مي‌كند، يا كسي كه ممنوعيت را زير پا مي‌گذارد؟» 
«فريدريش دورنمات» رمان‌نويس و نمايشنامه‌نويس برجسته سوييسي است كه در ايران كاملا شناخته‌شده است و نمايشنامه‌هايش از جمله «ملاقات با بانوي سالخورده» و «ازدواج با آقاي مي.سي.سي.پي» و رمان معروف «قول» او در كنار ساير آثار او مطرح و براي مخاطب آشنا است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون