يك هنرمند جوان:
هنرهاي جمعي در كرونا از بين رفت
اميرحسين رستمي، هنرمندي متولد شهر كاشمر است كه از سن شانزدهسالگي كار بازيگري تئاتر را آغاز كرده و به تازگي اثري از او در قالب ويديوآرت در نمايشگاه «عكس پنج» نيز به نمايش گذاشته شده است. او در گفتوگويش با خبرگزاري دانشجويان ايران درباره تازهترين فعاليت اجرايياش در زمينه ويديوآرت گفته است «خلاصهترين تعريف براي اين ويديوآرت، نيمنگاهي به نوجواني است. در حقيقت ما ميخواستيم چيزي را كه خودمان درك و از آن عبور كردهايم را چند سال عقبتر بياوريم و دورهاي از نوجواني را نمايان كنيم و نشان دهيم. به عنوان اجتماع از دستها، كمك گرفتيم و بزرگترين علامت ويديوآرت نيز اسم آن است.» او همچنين درباره آغاز تصميم به شركت در اين نمايشگاه گفت: «ما يك اثر خلق كرديم و ابتدا به اين نتيجه رسيديم، فيلم كوتاهي كه ما ساختهايم يك اتفاقي است كه شايد هيچ جايگاه منطقي هنري براي آن به وجود نيامده باشد. اين اولين تعريف ما بعد از خروجياي بود كه از كار ديديم. به ما گفته شد كه ويديوآرت نيز بخش كوچكي از نمايشگاه است و پس از تحقيقي متوجه شديم به هر حال ما در قالب يك فيلم كوتاه غيرداستاني با داشتن سناريوي تضاد، يك ويديوآرت توليد كردهايم. با توجه به اين نكات كار را براي جشنواره ارسال كرديم و چند ماه بعد، قبل از عيد نوروز نتايج تا حدي براي ما روشن شد.» اين بازيگر تئاتر درباره سبك كارهايش توضيح داد: «اگر بخواهم راجع به سبك صحبت كنم اول بايد به صورت كلي پيروي باشد. يعني در ابتدا پيروي يا مريدي براي يك استاد از سمت ما به وجود بيايد تا ما بتوانيم در آينده يك نوآوري به وجود بياوريم و يك جلوه جديد ايجاد كنيم. طبيعتا ما از فرم و چارچوب تئاتر در قالب صنعت تصوير پيروي كردهايم.»
او همچنين به مشكلات حوزه هنر در دوران كرونا نيز اشارهاي داشت «در شهرستانهاي ايران كه البته بستگي به استانش هم دارد، اصلا آموزشي در كار نيست كه ما بخواهيم نسبت به آن انتقادي وارد كنيم. هركس ساز خودش را ميزند و آموزش صحيحي در كار نيست. شايد افرادي باشند كه با كنجكاوي و پيگيري بتوانند اتفاقي را به وجود بياورند اما اين اتفاق خيلي محدود است و ثمرهاي نيز ندارد.» به گفته رستمي روزهايي كه قصد داشتند تا تئاتري كار كنند، با مجوز عادي ارشاد برخورد ميكردند؛ چراكه تهيهكننده مقتدري نداشتند و در واقع خودشان تهيهكننده كارهايشان بودند. «هر اتفاقي كه قرار بود براي ما پيش بيايد از جيب خودمان ميرفت و خودمان بايد مستقيم خرج ميكرديم. حتي همين كاري كه ما براي جشنواره ارسال كرديم، مجوز ارشاد نداشته است. وقتي ما براي نمايشگاه ارسال كرديم، اتفاقي برايش افتاده و در واقع وقتي ديده شد آدمها سرشان را برگرداندند كه ببينند اين چيست كه ديده شده است.» او همچنين بر اين عقيده است كه چون از جيب خودشان خرج كردهاند، نميتوانند بگويند كه مشكلات اقتصادي فراواني داشتهاند؛ چراكه اين اتفاق چيزي بوده كه خودشان خواهان آن بودهاند. «در صنعت سينما براي آدمهايي از دهه هفتاد كه بخواهد سينما را شروع كنند، مشكلات فراواني وجود دارد. يعني دهه هفتاد ايران كه هنوز به هيچ عنوان صنعت سينماي ايران دستش نيامده، اگر در اين حوزه ظهور پيدا كند تحول عظيمي رخ خواهد داد.» رستمي در آخر ضمن اشاره به اين نكته كه كرونا همه حوزههاي هنري را كم و زياد تحتتاثير قرار داده است، اضافه كرد: «من احساس ميكنم يكي از بزرگترين ظلمهايي كه به جوامع هنرمندان شد، از طرف هنر نمايش و تئاتر بود چراكه تئاتر طوري به زير صفر رسيد كه گروههاي نمايشي به كلي در حال فراموش شدن هستند.» به گفته اين هنرمند زماني كه قرار است در پايتخت اتفاقي بيفتد حداقل شش ماه زمان ميبرد تا اين اتفاق به شهرستانها نيز برسد. رستمي درباره همين مساله اظهار كرد: «ابلاغيهها اول بايد به صورت آزمايشي در پايتخت اجرا شوند تا مشاهده كنند چه نتيجهاي داشته و بعد ارشادهاي استاني به اين نتيجه برسند، حالا كه اتفاقي براي پايتخت رخ نداده است كمكم اولويت به استانها و شهرستانها ميرسد.» به عقيده اين بازيگر يك عكاس شايد براي تهيه سوژه نتواند به سفر برود اما باز هم با خلاقيت فردي ميتواند كار خود را ادامه دهد. يك نقاش نيز همينطور. به عبارتي تمام هنرهاي تكنفره يا دونفره در اين دوران قابل انجام بودهاند اما هنرهاي جمعي مانند نمايش از بين رفت و دوباره در تهران در حال به وجود آمدن است.