مرور نقاشيهاي ناصرالدينشاه در كاخ گلستان
قجريِ طبيعتگرا
نمايشگاه مجازي آثار طراحي و نقاشي ناصرالدينشاه در صفحه اينستاگرام كاخ گلستان برپاست. ناصرالدينشاه نخستين پادشاه ايراني بود كه در راس هيات حاكمه براي بازديد از تمدن و تكنولوژي غرب عازم اروپاي نوين شد و پس از آن در دوران سلطنت او تحولات متعددي در عرصههاي گوناگون به وجود آمد. از چاپ اولين اسكناس و تاسيس اولين موزه ملي تا ورود عكاسي و تاسيس دارالفنون در اين دوران، رخ داد. هنرآنلاين در اين باره مينويسد، ناصرالدينشاه قاجار از كودكي و نوجواني به هنر علاقه داشت. از ۱۰سالگي به شعر و نقاشي علاقهمند شد و نزد چندين استاد نقاش آموزش ديد. او به خوشنويسي علاقه داشت و آثاري در نستعليق و شكستهنستعليق بر جاي گذاشته است.
در نخستين مواجهه خود با دوربين عكاسي به اين هنر علاقهمند شد و يك عكاس فرانسوي را به منظور آموزش اصولي اين هنر به ايران فراخواند و خود او هم به عكاسي پرداخت. پس از اينكه بر اريكه قدرت نشست اميركبير با آگاهي از علاقه شاه جوان به هنر، مجمعالصنايع را بنا كرد تا جايي دايمي براي ترويج هنر و صنعت باشد.
مجمعالصنايع داراي حجرههاي متعددي بود كه يكي از آنها حجره نقاشان نام داشت و ابوالحسن غفاري كه تازه از فرنگ برگشته بود همراه با شاگردان خود در آنجا مشغول به كار بود. ابوالحسنخان نقاشباشي از طرف ناصرالدينشاه ملقب به صنيعالملك شد و پس از آن نخستين هنرستان نقاشي دولتي را براي تعليم نقاشي با اسلوب جديد در ايران تاسيس كرد.
ناصرالدينشاه عدهاي از نقاشان را به خارج از ايران اعزام كرد تا اسلوب نقاشي اروپايي را فرا بگيرند و بتوانند آن را در ايران آموزش دهند. در همان دوران بار ديگر به فراگيري نقاشي و طراحي پرداخت و تحت نظر ابوالحسن خان صنيعالملك به آموختن طراحي و رنگسازي پرداخت و در آثاري كه از او باقي مانده است تاثير شيوه نقاشي ابوالحسنخان به خوبي ديده ميشود. ناصرالدينشاه به نقاشي از صورت وزرا و درباريان و سفرا ميپرداخت و در اندروني چهره خانمها، كنيزان و خواجهسرايان را نقاشي ميكرد.
فاطمه قاضيها در مطلبي كه با عنوان «نقاشيهاي ناصرالدينشاه» در مجله بخارا به چاپ رسانده، نقلقولهايي را از افراد مختلف درباره ارتباط ناصرالدينشاه و نقاشي ذكر كرده است كه تعدادي از آنها به اين شرح است: «كمالالملك در جايي گفته بود: ناصرالدينشاه بر من حق تربيت داشت. هر منظره عالي يا گل زيبا و صورت خوبي كه ميديد كسي را به سراغ من ميفرستاد و تا آن منظره، گل يا صورت را به من نشان نميداد و من از آن طرحي برنميداشتم آرام نميگرفت. در زمان كار با دوربين بالاي سر من ايستاده و كوچكترين تعلل يا مسامحه را هم گوشزد ميكرد.» محمدعلي كريمزاده تبريزي در كتاب احوال و آثار نقاشان قديم ايران آورده است «در يكي از محاورههاي خصوصي اميركبير با ناصرالدينشاه قاجار كه به منزله بازجويي معلم از شاگرد ميباشد، امير گفت: آقاجان چه ميكردي؟ شاه جواب ميدهد: مشغول نقاشي بودم.
امير ميگويد كاشكي يك قدري تاريخ گذشتگان ميخوانديد، عبرت ميگرفتيد و از آيين جهانداري باخبر ميشديد. شعر و نقاشي پس از خستگي دماغ خوب است.»
«كريمزاده تبريزي از قول معيرالممالك نيز چنين نقل كرده است كه شاه خود را به نقاشي مشغول ميفرمايد و چون صنعت رنگآميزي و تناسب اجسام و علم مناظر و مرايا و نمايش قرب و بُعد را نياموخته بود، دورنما را بد ميساخت. اما متملقين خلوت پادشاهي چندان در تحسين مبالغه ميكردند كه شاه صفحه نقاشي خود را معجزه ميپنداشت.» مجموعهاي از آثار ناصرالدينشاه در كاخ گلستان نگهداري ميشود و حالا در يك نمايش مجازي در صفحه اينستاگرام مجموعه ميراث جهاني كاخ گلستان، تعدادي از آنها در معرض ديد علاقهمندان قرار گرفته است كه برخي براي اولينبار به نمايش عمومي درآمده است.
ناصرالدينشاه براساس نگرش غربي و ديدگاه واقعگرايانهاي كه در آن دوران به هنر ايران وارد شد، نقاشيها و طراحيهايي را از خود به جا گذاشت كه ويژگي آنها طبيعتگرايي است. پرترهها، فيگورها، حيوانات، مناظر و... اگرچه با نگاه واقعگرايانه داراي ضعف هستند اما نقاش همه تلاش خود را به كار گرفته است تا بيشترين شباهت را به سوژه داشته باشند و تناسبات در حد امكان رعايت شود. او در طراحي از قلم فلزي و مركب و در نقاشي از آبرنگ و رنگ روغن استفاده كرده است و از جمله ويژگيهاي طراحيهايش آن است كه در كنار هركدام از آنها جملاتي را به فراخور اوضاع و احوال آن كار يادداشت ميكرد. معرفي شخصي كه از او طراحي شده است، محل مربوطه، زمان يا توصيف يك رويداد، در اين آثار ديده ميشود.
با خواندن شرحهاي كوتاهي كه او بر آثارش نوشته است متوجه ميشويم كه طراحي نه يك كار تفريحي، كه جزيي از زندگي روزمره شاه بوده است و ابزار كار هميشه در دسترس او قرار داشته تا در هر موقعيتي بتواند طراحي كند.
زماني در شكارگاه قوچهايي كه كشته ميشدند سوژه طراحي او بودند و زماني ديگر در ساعات پاياني شب، طرحي را بر كاغذ آورده است. به همين دليل بسياري از اين طرحها با سرعت زياد و در ابعادي كوچك شكل گرفتهاند. اگرچه بيشتر طراحيهاي ناصرالدينشاه واقعگرايانه هستند اما در اين ميان آثاري برآمده از ذهن هم وجود دارد. تابلوي «خواب» نشاندهنده موجوداتي با بدن حيوان است كه سر آن به استوانهاي بلند تبديل شده است. يكي از آثار قابلتوجه اين مجموعه نيز نقشه استان مركزي است كه پس از مراجعت شاه از سفر اراك كشيده شده است. روي اين نقشه نقاطي با رنگ قرمز علامتگذاري شده است و يادداشتي كه به سياق ديگر كارهاي شاه در حاشيه كاغذ نوشته شده، تذهيبكاري شده و اهميت ويژهاي پيدا كرده است. آخرين نقاشي ناصرالدينشاه كه با كشتهشدن او ناتمام ماند نيز در اين نمايشگاه مجازي قابل مشاهده است. يك منظره كه سال ۱۳۱۳ قمري با رنگ روغن كشيده شده و در آن دشتي وسيع با چند درخت و اسبي در حال حركت ديده ميشود. زيرسازي اين اثر انجام شده و تركيببندي آن مشخص شده بود اما ناصرالدينشاه فرصتي نيافت تا كار را كامل كرده و جزييات را ترسيم كند.