نگاهي به سكوت محافظهكارانه عادل فردوسيپور
۳۰ ماه گذشت آقاي فردوسيپور، اعتراضي نداري؟
علي ولياللهي
دوره پنج ساله رياست عبدالعلي عليعسگري بر سازمان صداوسيما رو به اتمام است و آن طوركه در خبرها آمده قرار است به زودي جانشين ايشان معرفي شود. بعد از رفتن رييس سازمان صداوسيما احتمالا نوبت به علي فروغي مدير شبكه سه هم ميرسد. اين يعني با تغيير و تحولها احتمال برگشتن عادل به شبكه سه هم زياد ميشود.
اگر ابتداي سال ۹۸ را آغاز رسمي تعطيلي برنامه ۹۰ بدانيم امروز دو سال و نيم از تعطيلي برنامه ۹۰ ميگذرد. يعني ۳۰ ماه. در اين مدت هر كس با هر امكاناتي كه در اختيار داشته از فردوسيپور حمايت كرده. هنوز بعضي از علاقهمندان به فوتبال دوشنبه شبها از برنامه ۹۰ حرف ميزنند. برخي پيجها تلاش ميكنند خاطره برنامه و مجرياش را زنده نگه دارند. در همين روزنامه اعتماد بارها و بارها به شكلهاي مختلف از عادل نوشته شده. سوال اصلي اين است كه خود عادل در اين مدت چه كار كرده؟ هيچ!
اين حجم از سكوت و محافظهكاري عادل فردوسيپور واقعا غيرعادي است. دريغ از يك خط اعتراض در اين ۳۰ ماه؛ دريغ از يك اعلام موضع. چقدر مردم هشتگ زدند صداي عادل خاموش شدني نيست غافل از اينكه انگار خودش دوست دارد صدايش خاموش باشد. دهها ويديو در اين مدت منتشر شده كه نشان ميدهد عادل هربار با سوالي در مورد جدايي از شبكه سه و تعطيلي برنامه ۹۰ مواجه شده فرار ميكند.
اشتباه نكنيد. هيچكس از عادل فردوسيپور انتظار اقدام متهورانه يا شلوغكاري يا انجام اكتهاي راديكال ندارد. كسي نميگويد فردا عادل فردوسيپور بالا تا پايين مملكت را بشويد و كنار بگذارد. تمام حرف اين است كه آيا با اين حجم از اعتراض مردم و اهالي رسانه، نبايد خود فردوسيپور نشان ميداد از اين شرايط ناراضي است؟ تا معترضين شبيه كاسههاي داغتر از آش نشوند؟ امروز اگر فروغي مدير شبكه سه برگردد به طرفداران عادل بگويد خود طرف مشكلي با تعطيلي برنامهاش نداشته شما چرا اينقدر جوش ميزنيد؟ حق دارد. مخالفين تعطيلي برنامه 90 اين روزها شبيه آنهايي شدهاند كه ميگفتند مرحوم غلط كرده ما به احترامش سياه ميپوشيم!
اين روزها اگر خيلي چيزها خط قرمز به حساب ميآيد، لااقل انتقاد به صداوسيما و مديرانش خيلي رايج است. اعتراض به صداوسيما مساله امنيتي نيست و كسي بابتش بازخواست نميشود. پس اگر فردوسيپور حرفي در اين مدت نزده دو حالت بيشتر ندارد؛ يا واقعا اهميتي به تعطيلي برنامهاش نميدهد يا به خاطر تامين منافع خودش سكوت كرده تا مبادا با سازمان چپ بيفتد و ديگر هيچوقت نتواند به شبكه سه برگردد؛ تا مبادا برنامه فوتبال ۱۲۰ را هم از او بگيرند. عادل در اين مدت اجازه داده هركاري دلشان ميخواهد با او بكنند (يا لااقل در ظاهر اينطور است). برنامه ۹۰ را از او گرفتند، اجازه گزارش ندارد و حتي نميتواند در تلويزيونهاي اينترنتي برنامه بسازد. تمام اينها در سكوت كامل فردوسيپور اتفاق افتاده و كلمهاي اعتراض بابت اينها از زبان مجري سابق تلويزيون خارج نشده است. آيا اينها طبيعي است؟
خيليها براي توجيه سكوت عادل ميگويند «آخرين سنگر سكوته» اما توجه نميكنند كه «آخرين» سنگر سكوت است، نه اولين و سادهترين. وقتي كسي همه تلاشش را ميكند و به نتيجه نميرسد به عنوان آخرين راه سكوت اختيار ميكند اما عادل فردوسيپور از همان روز اول سراغ آخرين سنگر رفته. سكوت فردوسيپور در روزهاي ابتدايي تعطيلي برنامهاش منطقي به نظر ميرسيد. حتي تا سال اول هم ميشد به او حق داد كه نخواهد وارد حواشي شود اما امروز كه ۳۰ ماه از آن اتفاقات ميگذرد اين سكوت بيشتر شبههبرانگيز است تا منطقي.
با اين اوصاف آيا حمايت از چنين فردي با اين شدت همچنان كار درستي است؟ فارغ از عادل وقتي كسي نسبت به بيعدالتي در قبال خودش سكوت ميكند آيا ميتواند حقطلب باشد؟ عادل چند سال پيش گفت من فرزند رسانهام و خيلي از ما اين را يك تعارف در نظر گرفتيم. امروز مشخص شده آن رابطه دقيقا پدر/پسري است. پدر كهنالگوي امر مطلق است و فرزند نمونه تسليم محض. بدون اعتراض، بدون شورش، بدون عصيان.