خاطرات سفر و حضر (68)
اسماعيل كهرم
كوه اسنودونيا در غرب انگلستان بخشي از پارك ملي در شمال غربي ويلز است و بلندترين كوه در تمام انگلستان و ويلز است. كوهنوردي كنترل شده و مديريت شده در اين قسمت از خاك بريتانيا اعمال ميشود. بنده بارها به عنوان دانشجو و بعدها، استاد، همراه با دانشجويان از اين كوهها بازديد كرديم. مناظر زيبا، درههاي پوشيده از گياهان گلدار و صخرههاي سنگي و گاه باستاني از زيباييهاي اين منطقه محسوب ميشوند.
به اتفاق پروفسور متيو، استاد گياهشناسي دانشگاه ابردين به اسنودونيا رفتيم و البته تعداد زيادي دانشجو. پروفسور شهرت فراوان در رشته خود داشت. ايشان يك «اكولوژيست» تمامقد بود با سالها تجربه عملي در دنيا، ازجمله ايران. موقع ناهار، دور هم دايرهوار نشستيم. پروفسور به يكي از دانشجويان (ژاپني) رو كرد و گفت: «من دقت كردم شما چيزي از زمين برداشتيد و در جيب گذاشتيد.» دانشجو اين را به عنوان تحسين تلقي كرد و گفت: «بله، اين ستاره سرشاخ آهوي نر است. ببينيد چقدر خوشگل است.»
آن را از جيب بيرون آورد و نشان داد. جناب «پروف»(پروفسور) گفت: «اينجا پارك ملي است. همه چيز در اختيار طبيعت بايد باشد. اين قسمت كوچك از شاخ آهو مجموعهاي از عناصر شيميايي است كه بايد به خورد گياهان و نهايتا جانوران برود. شما اين ارتباط را قطع كردهايد. اين شاخ را در همان محلي كه پيدا كرديد، قرار دهيد.»
به ياد حركت بولدوزر در پارك ملي خجير و سرخهحصار افتادم.