صبوري
دارم هي پا به پاي نرفتن صبوري ميكنم
صبوري ميكنم تا تمام كلمات عاقل شوند
صبوري ميكنم تا ترنم نام تو در ترانه كاملتر شود
صبوري ميكنم تا طلوع تبسم، تا سهم سايه، تا سراغِ همسايه ...
صبوري ميكنم تا مدار، مُدارا، مرگ ...
تا مرگ، خسته از دقالبابِ نوبتم
آهسته زير لب ... چيزي، حرفي، سخني بگويد
مثلا وقت بسيار است و دوباره باز خواهم گشت! ...
تا تو دوباره بازآيي
من هم دوباره عاشق خواهم شد!
سيدعلي صالحي