همزمان با تكذيب استعفاي سخنگوي كارگزاران سازندگي
يك عضو اعتمادملي از تلاش برخي جريانها در راستاي تشتت احزاب پرده برداشت
مصائب اصلاحات و اصلاحطلبي
سخنگوي فراكسيون اقليت مجلس يازدهم: بعضي ميخواهند دوستان نظام را يك به يك از قطار انقلاب هُل بدهند
حسين مرعشي استعفايش را از عضويت در حزب كارگزاران سازندگي تكذيب كرد، اما اين به معناي پايان روزهاي پرالتهاب اين تشكل سياسي نيست. حزبي كه به بال راست جناح چپ شهره است و درحالي كه از گذشته نيز شاهد برخي اختلافنظرها ميان اعضاي اين تشكل سياسي با برخي ديگر از اصلاحطلبان و همچنين برخي تفاوت ديدگاههاي دروني كارگزارانيها بوديم، از زمان انتخابات رياستجمهوري اخير شاهد اوجگيري اين تنشها بوديم. تنشهايي كه در مدت گذشته باعث شد شايعاتي در خصوص استعفاي چند عضو شوراي مركزي اين تشكل سياسي ازجمله يدالله طاهرنژاد، فرزانه تركان و شهربانو اماني از عضويت مطرح شود و حالا در شرايطي كه ابتدا زمزمههايي در خصوص استعفايي ديگر در اين حزب سياسي به گوش ميرسيد، در ادامه حسين مرعشي سخنگوي كارگزاران سازندگي اين زمزمهها را رد كرد.
بر اين اساس در حالي كه يكي از رسانهها روز سهشنبه به نقل از يك منبع آگاه در حزب كارگزاران از تقديم استعفاي حسين مرعشي و يدالله طاهرنژاد و فرزانه تركان به دبيركل حزب كارگزاران خبر داده بود، حسين مرعشي اقدام به تكذيب خبر استعفاي خود از حزب كارگزاران كرد اما در عين حال حاضر نشد درباره كنارهگيري ساير اعضاي حزب كارگزاران سازندگي اظهارنظر كند. اين درحالي بود كه پيش از اين و در اظهارنظر روز ۲۲ شهريور عليمحمد نمازي، اين عضو ارشد كارگزاران سازندگي نيز با رد خبر استعفاي جمعي شوراي مركزي حزب كارگزاران سازندگي، به ايرنا گفته بود كه در حزب اختلافي در اين سطح وجود ندارد و جلسات شوراي مركزي هر دوهفته برگزار ميشود و در اين جلسات مسائل مختلف كشور و حزب مورد بحث و تبادل نظر قرار ميگيرد.
اما اين تنها بحثي نيست كه اين روزها اردوگاه اصلاحطلبان را زير ذرهبين رسانهها و افكار عمومي قرار داده است. در روزهايي كه برخي از لزوم اصلاحِ اصلاحات ميگويند، برخي اصلاحطلبان نيز معتقدند كه عدهاي خواهان تكثر نيروهاي سياسي هستند. بر اين اساس يك عضو ارشد حزب اعتمادملي در شرايطي كه برخي اصلاحطلبان در واكنش به بعضي اختلافات دروني جريان اصلاحات از لزوم حركت به سوي يك حزب فراگير ميگويند، گفته است: گروههاي سياسي تواناييها، رويكردها و مختصات متفاوتي دارند كه همين امر باعث تشكيل احزاب متنوع ميشود، اما يك واقعيت را نيز نميشود انكار كرد و آن اينكه طي سالهاي گذشته حاصل جمع تواناييهاي احزاب اصلاحطلب ذيل عنوان جبهه اصلاحات به مبارزات انتخاباتي و سياسي وارد شده است، در اين فصول احزاب همواره بر اشتراكات تاكيد داشته و در قالب فرآيندي گسترده، فراگير، سامانيافته و سازماني حتي مقطعي را تحت عنوان جبهه اصلاحات يا شوراي هماهنگي اصلاحات را تشكيل دادند. محمدصادق جواديحصار كه با ايلنا به گفتوگو نشسته، معتقد است: ما براي مواجهات بيروني ضرورتا بايد يك جبهه واحد داشته باشيم كه بتواند در فصل انتخابات يا در مقاطع ضروري، نقش محوري و تعيينكننده براي سامانبخشي به حركات داخل جريان اصلاحات را بر عهده بگيرد، اما اينكه احزاب اصلاحات همگي به يك حزب تبديل شوند؛ شايد امكانپذير نباشد. به نظر ميرسد ۲ يا ۳ حزب قدرتمند درون جبهه اصلاحات با رويكردهاي متفاوت و روشن اثرگذاري بيشتري خواهند داشت. او گفته است: مثلا يك حزب با رويكرد سوسيالدموكرات و حزبي ديگر با رويكرد ليبرال دموكرات مطالبات بخشهايي از جامعه هدف را دنبال كنند. البته اين اصطلاحات شناخته شده و بينالمللياند با هر اسمي كه پيامبر محتواي اهداف و آرمان حزب به متن جامعه و جذب مخاطب باشد، ميتوان مفاهيم را بومي كرد. به هر تقدير احزاب بايد هر كدام در وجهي از وجوه تمايز داشته باشند. بهطور مثال يك حزبي داشته باشيم كه حامي طبقه متوسط و مطالبات ايشان باشد و از اتحاد چند حزب موثر در اين حوزه پديد آيد. اين چهره سياسي اصلاحطلب همچنين گفته است: يا حزب ديگري داشته باشيم كه بيشتر بر مطالبات دموكراتيك، سياسي و آزاديخواهانه توجه داشته باشد. در اقدام بعدي حزب ديگري را به وجود بياوريم كه طبقات مياني، مديران، متخصصان و مهندسان و پزشكان و طبقات تكنوكرات را پوشش دهد. هنگامي كه ما در اين ۲ الي ۳ حوزه بتوانيم تفكيكهاي لازم را انجام دهيم، قطعا احزاب قدرتمندي داريم كه داراي ستون فقرات مشترك اصلاحطلبانه هستند كه به اعتقاد من ميتوانند در هنگام انتخابات و مواجهات بيروني بخش قابل توجهي از حاجات سياسيمان را مورد توجه قرار داده و مرتفع كنند، اينكه چگونه بتوانيم به اين مهم دست پيدا كنيم، سازوكارهاي بسيار گسترده و متخصصانه طلب ميكند.
جواديحصار در پاسخ به پرسشي مبني بر اينكه برخي نهادها در حال حاضر به اعتقاد برخي كارشناسان به اصلاحطلبان روي خوشي نشان نخواهند داد و با توجه به اينكه پيشبينيها ميگويد دولت رييسي هم يك دولت ۸ ساله خواهد بود، اصلاحطلبان با توجه به نقدهايي كه نسبت به اين جريان وجود دارد چگونه بايد رفتار كنند، اظهار داشت: يكي از عمدهترين كارها اين است كه خود جبهه آسيبشناسي درون جرياني را شروع يا به يك پژوهشكده واگذار كند. دفاتر سياسي چند حزب بزرگتر و متخصصپرور نيز ميتوانند به نمايندگي و با توجه به امكانات درون و بيرون جبهه رفتار اصلاحطلبان را در حوزه تشكل و تحزب آسيبشناسي كنند. او خاطرنشان كرد: يكي از مشكلاتي كه داشتيم، اين بود كه در شوراي هماهنگي اصلاحطلبان همه احزاب با وزن و تاثير اجتماعي ناهمگون راي مساوي داشتند؛ بنابراين پديده احزاب اقماري شد بلاي جان همه؛ طوري كه مثلا ۳۰ حزب در جبهه وجود دارد اما در وقت نياز شايد ۲ الي ۳ حزب هم نداشته باشيم كه جامعيت لازم براي مواجهه مناسب و همهجانبه با موضوعات ملي و جهاني مرتبط با مسائل كشور را داشته باشند، مشخص است كه چنين وضعي بايد آسيبشناسي شود.
اين چهره سياسي همچنين با بيان اينكه شايد بخشهايي از نظام سياسي هم از اين مساله بدشان نيايد، گفت: عدهاي دوست دارند نيروهاي سياسي متكثر و منشعب عمل كنند تا در هنگام تصميمگيري نتوانند سريع به تصميم مقتضي و مناسب برسند، مشاهده كرديد در همين دو انتخابات اخير مجلس و رياستجمهوري چه اتفاقاتي افتاد و چه مسائلي پيش آمد و آخرش هم تفاهم لازم آنطور كه بايد شكل نگرفت.
همزمان اما با پايان كار دولت مورد حمايت جريان اصلاحات و همچنين پس از ردصلاحيت معاون اول رييسجمهوري دولت يازدهم و دهم و بهخصوص رييس پيشين مجلس شوراي اسلامي، درحالي كه برخي از نقشآفريني حسن روحاني و علي لاريجاني در آينده جريان اصلاحات و بهطور كلي حضور آنان در سپهر سياسي ايران ميگويند و بعضي نيز به ديده ترديد در اين مساله مينگرند، سخنگوي فراكسيون اقليت مجلس يازدهم در اين رابطه اظهارنظر كرده و با بيان اينكه به تازگي ارتباط و تماسي با اين دو نداشته كه از آخرين وضعيتشان مطلع باشد، گفته است: اين دو نفر شخصيتهاي مهم، تاثيرگذار و محبوب جامعه هستند و من معتقدم كه روزبهروز بر محبوبيتشان اضافه ميشود. غلامرضا نوريقزلجه كه او نيز با ايلنا به گفتوگو نشسته، ميگويد: براساس آن مسووليت شرعي و ملي كه اين دو نفر دارند، بعيد ميدانم كه كنارهگيري كرده و در حاشيه بنشينند. حتما با توجه به احساس مسووليتي كه ما در آنها سراغ داريم در مواقع لزوم به صحنه آمده و جامعه را قطعا كمك ميكنند.
مصائب اين روزهاي جريان اصلاحات اما صرفا به مسائل دروني اين جريان سياسي مربوط نيست و بسياري معتقدند عملكرد مجلس دهم و بهخصوص دولت تحت حمايت اصلاحطلبان از آنجا كه باعث تضعيف پايگاه اجتماعي اين جريان سياسي شده، به نحوي ديگر بر كار و بار اصلاحطلبان اثر منفي گذاشته است. اين نماينده ميانهرو مجلس يازدهم كه از قضا از جمله چهرههاي منتسب به حزب كارگزاران سازندگي نيز به شمار ميرود، در واكنش به اين پرسش با اين پيشفرض كه باتوجه به آنكه از سويي كاهش مشاركت مردم در انتخابات تحت تاثير عملكرد دولت گذشته بود و از ديگر سو ردصلاحيتها، منجر به شكلگيري مجلس يازدهم و دولت سيزدهم شده و اينكه آيا اين مسائل بر عملكرد اين دو قوه اثرگذار خواهد بود يا خير، اظهار داشت: من مبناي سوال شما را قبول ندارم، اينكه گفته ميشود افراد كمتري آمدند پاي صندوق فقط به اين خاطر كه از عملكرد آقاي روحاني گلهمند بودند، نظر دقيقي نيست. علت اساسي كاهش حضور اين طيف پاي صندوقهاي راي اين بود كه اين افراد همفكر خودشان را در بين كانديداها نيافتند به اين علت كه محدوديت و ريزش زياد شده و انتخابات تقريبا يكوجهي و به نفع يك جريان شد؛ به خاطر همين مردم نيامدند. او گفته است: البته ايراد و اشكالات جاي خودش وجود دارد و همه بحق است اما اينكه مردم به اين حد برسند كه «ديگر اين جريان به درد نميخورد و ما نرويم پاي صندوق» نه چنين نيست. اصلا از آن جريان كانديدايي نبود كه بخواهند بيايند، اگر كانديدا بود و نميآمدند آن وقت ميشد اين حرف را پذيرفت.
نوريقزلجه همچنين در پاسخ به اينكه احتمال تداوم روند نظارتها و ردصلاحيتهاي دو انتخابات اخير در ادوار بعدي گفت: اگر اين سبك و سياقي كه در كشور در پيش گرفتيم، نتيجه داد، خب ميگوييم همين بهتر است و ميتوانيم از اين سفتتر هم بگيريم و خالصتر هم بكنيم، اما اگر نتيجه نداد بايد مسير راه را باز كرد. سخنگوي فراكسيون اقليت مجلس يازدهم در پاسخ به اين سوال كه لاريجاني يا روحاني براي ادامه فعاليت در عرصه سياسي تصميم به تشكيل حزب دارند يا خير، بيان كرد: مشخصا پرسوجو نكردم ولي من روحيات و سليقهاي كه از اين دو نفر سراغ دارم، مطمئن هستم در مقابل آلام مردم و مشكلات جامعه بيتفاوت نمينشينند و فعال ميشوند؛ اما اينكه حتما در قالب حزب خواهد بود يا نه را نميدانم و نميتوانم در اين مورد اظهارنظر كنم. نوري در پاسخ به اين سوال كه «چه اتفاقاتي رخ ميدهد كه يك به يك شاهد حذف يا كنار گذاشتن يا كنارهگيري شخصيتهاي باسابقه نظام هستيم» ابراز داشت: آدم وقتي اين موضوعات را ميبيند و اين موارد را كنار هم ميگذارد خيلي غصه ميخورد، چراكه اين مسوولاني كه كنار گذاشته ميشوند يا حذف ميشوند افرادي هستند كه روزي براي همه آنها گفتيم «صل علي محمد يار امام خوش آمد» و همه از اين تيپ بودند. او ادامه داد: اكنون وقتي كه كنار هم ميگذاريم و ۴۳ سال را مرور ميكنيم خيلي دردناك است، آدم غصهاش ميگيرد كه بالاخره پس چه كسي خوب است؟ چه كسي باقي ماند؟ چرا اينطور است؟ آيا ساختار ما، مسووليتهاي ما و جايگاههاي ما اشكال دارد؟ يا افراد اشكال دارند؟ چرا اين اتفاقات به وجود ميآيد. نماينده مردم بستانآباد معتقد است: به نظرم اين مساله يك چالش اساسي براي نظام است كه هر روز دوستانش در حال پياده شدن از اين قطار هستند و تعدادشان كم ميشود؛ نه اينكه خودشان پياده ميشوند به نوعي آنها را هُل ميدهند. در آخر كار هم معلوم نيست چه كسي باقي خواهد ماند يا اينكه جايگزين اينها چه كسي خواهد بود هم معلوم نيست. يك افرادي آمدند كه آدم ميگفت اين ديگر آخرش است و تا آخر ميماند اما خيلي سريع طي ۴ سال يا ۸ سال رفت ته صف و خيلي هم اوضاعش خراب شد. او همچنين تصريح كرد: آدم نميداند كه اينگونه به كدام سمت برود. آيا اين سير تحول انقلاب است؟ نه قطعا اگر اينگونه پيش برويم، از اهداف دور ميمانيم. اگر سير قهقرايي داريم خب اين هم خوب نيست و بايد جلوي آن را بگيريم. نوري گفت: اين مساله يك داستان خيلي غمانگيزي است و حتما بايد براي آن چارهاي انديشيد و چتر انقلاب را گستردهتر و فضا را باز كرد وگرنه بعيد است با اين روش به نتيجه برسيم. اين اصطلاحي كه برخي ميگويند خالصسازي، اينها محدوديت ندارد و همه را از بين ميبرد و يك روز دامن طراحان اين محدوديتها را هم خواهد گرفت. يك روزي بعضيها دنبال همين طراحيها بودند كه بقيه حذف شوند و خودشان باشند الان خودشان هم حذف شدند. چنين روندي در آخر يقه همه را ميگيرد.