كرونا عزتالله مهرآوران را هم از ميان ما برد
هنرمندي كه زندگي را سخت نميگرفت
تينا جلالي
همين چند وقت پيش بود كه وقتي از مهدي هاشمي بازيگر سينما، تئاتر و تلويزيون پرسيدم موفق شديد واكسن بزنيد؟ در جوابم گفت: «بله، هر دو مرحله واكسن را زدم. اما از آنجايي كه ما بازيگران در بسياري از صحنهها مقابل هم بدون ماسك بازي ميكنيم اينكه به كرونا مبتلا ميشويم يا نميشويم ديگر شانسي است.» بله شانسي است. ديروز بدشانسي، سيامك اطلسي را با خود برد و امروز عزتالله مهرآوران. همانطور كه پيشتر علي سليماني، كريم اكبري مباركه، علي انصاريان و فرشته طائرپور را. مهرآوران هم جزو هنرمنداني بود كه هر دو دوز واكسن خود را از طريق موسسه هنرمندان پيشكسوت تزريق كرده بود اما با اين حال از روز چهارم مهر به واسطه ابتلا به كرونا در بيمارستان بستري شد و بعد از چند روز درگيري با اين بيماري دارفاني را وداع گفت.
با وحشت كار ميكرد
بخش دردناك فوت مهرآوران و هم ديگر هنرمندان در ايام كرونا آنجاست كه ميدانند هر همكاري را بپذيرند برايشان خطرآفرين و ريسك به شمار ميرود و ممكن است به قيمت جانشان تمام شود اما همانطور كه اين بازيگر به خبرآنلاين گفته بود چارهاي ندارند «خيلي سخت است، با وحشت سريال بازي ميكنم، اما پول نداشتن هم سخت است، اجارهنشيني و همه اين موارد روي هم جمع ميشود و آدم را در يك اجباري قرار ميدهد كه ديگر به سلامتي خودش فكر نميكند. من از ابتداي كرونا سركار بودم و خيلي از حوادث را پشت سر گذاشتم و خيلي از دوستان و همكاران به اين بيماري مبتلا شدند، اين شرايط را ديدم و بازهم كار كردم.» فوت مهرآوران آن هم در روزهايي كه شدت بيماري كرونا در كشور كاهش پيدا كرده بيشتر از هر چيز خطراتي را كه متوجه هنرمندان و بازيگران حين ساخت فيلم و سريال است و آنها را به شدت تهديد ميكند نهيب ميزند. در همين راستا بخوانيد صحبتهاي تكاندهنده بابك كريمي بازيگر سينما و تلويزيون و از همكاران عزتالله مهرآوران را با روزنامه اعتماد.
اي كاش خجالت بكشيد
بابك كريمي
اول بگويم كه از شنيدن خبر فوت آقاي مهرآوران خيلي ناراحت شدم؛ با ايشان يك تجربه كاري داشتم و آن هم سريال «ميخواهم زنده بمانم» بود، چيزي كه در اين همكاري توجهم را جلب كرد سواد فوقالعاده ايشان در زمينه نمايش شعر و ادبيات بود. يادم ميآيد روز آخري كه باهم كار كرديم او شعري را با دستخطي خوش براي من به يادگار نوشت: «در اندرون من خسته دل ندانم كيست كه من خموشم و او در فغان و غوغاست» مهرآوران با انرژِي عجيب و غريبي در سريال كار ميكرد و واقعا از جوانان سر صحنه هم جوانتر بود. خيلي از اين فقدان ناراحت شدم. نكته مهم اينكه ميدانم ايشان واكسن زده بودند ولي با سريالي همكاري ميكردند و طبق آن چيزهايي كه جايي خواندم و شنيدم گويا بعضي از عوامل گروه اين سريال كرونا داشتند و ميدانستند كه كرونا دارند ولي چون ماسك ميزدند فكر ميكردند كه ماسك زدن كافي است تا كرونا ديگر به كسي سرايت نكند. نميخواهم بد و بيراه بگويم اما اين رفتار انتهاي حماقت چنين گروههايي است. تهيهكننده و كارگردان و آدمهايي كه ميدانند و اجازه ميدهند آدمهاي كرونايي سر صحنه بيايند، مسوولند. اميدوارم يكبار براي هميشه خجالت بكشند كساني كه باعث و باني اين اتفاقات تلخ هستند.
بازيگر با اخلاق
اما اين بازيگر با اخلاق و مهربان متولد ۱۸ ارديبهشت ۱۳۲۸ در مسجدسليمان، فارغالتحصيل ليسانس رشته تئاتر از دانشگاه خوزستان و دارنده نشان درجه يك هنر از وزارت ارشاد بود كه از قبل انقلاب بازي در جلوي دوربين را تجربه كرده بود. او در طول چند دهه فعاليت هنري هم بر صحنه تئاتر حضور داشت و هم در سينما و تلويزيون. او در سينما با كارگردانان مختلفي چون رضا عطاران، محمدرضا هنرمند و ابراهيم حاتميكيا همكاري كرد و نقشهاي به يادماندني از خود در سريالهاي «ليسانسهها»، «دزد و پليس»، «وضعيت سفيد» و... بهجا گذاشت. يكي از آخرين نقشآفرينيهاي او در سريال «ميخواهم زنده بمانم» بود كه با اقبال بالاي مخاطبان همراه شد. شهرام شاهحسيني كارگردان اين سريال يادداشتي را در سوگ اين هنرمند نوشت كه در ادامه ميخوانيد.
به درك درستي از زندگي رسيده بود
شهرام شاهحسيني
چند سالي است تلاش ميكنم چيزي را در اين دنيا جدي نگيرم و ياد گرفتهام و فكر ميكنم در اين دنيا هيچ خبري نيست و زندگي برخلاف تمام نظم و قانون و همه چيزهايي كه طبيعت و نوشتههاي انساني به ما اعمال كرده آن چيزي نيست كه ما از آن لذت ببريم. نظرم بر اين است مادامي كه نتوانيم اين مانعها را از سر راه برداريم و به اين فكر كنيم كه هيچ خبري نيست به ما خيلي سخت ميگذرد. اما مدتها بود دوست داشتم با آقاي مهرآوران همكاري كنم. هنگام ساخت سريال ميخواهم زنده بمانم وقتي قرار شد ايشان در جمع بازيگران باشد خيلي خوشحال شدم. هنگام ساخت سريال و گفتوگوها و صحبتهايي كه با هم داشتيم از روحيه ايشان متوجه شدم در اين سخت نگرفتن، در اين شوخي نگرفتن روزگار چقدر عقبم.
معتقدم عزتالله مهرآوران به درستي هم در زندگي كردن و هم در معاشرت به درك واقعي از زندگي رسيده بود. خيلي زود سر صحنه و از همكاري و گفتوگو با او متوجه شدم به معناي واقعي چقدر زندگي را آسان گرفته است. تحملش در برابر ناآراميها، بدخلقيها و ناملايمات تحسينبرانگيز بود. سختي برايش به هيچ عنوان جدي نبود براي اينكه او ميدانست كه مرارتها و سختيها هميشه بوده و هميشه خواهد بود، بنابراين خيلي خيلي زندگي را آسان ميگرفت. شما اين آسانگيري و سخت نگرفتن را در بازي او و در تصويري كه از خود به يادگار گذاشته ميتوانيد ببينيد كه چقدر معلوم و واضح است. خيلي جايش خالي است.
مريم معترف آن همه شادي و نشاط رفت
مريم معترف هنرمند تئاتر هم كه سالها قبل تجربه همكاري مشترك با عزتالله مهرآوران را داشت در گفتوگويي كوتاه با ايسنا از ايام خوش گذشته ياد كرد و آرزو كرد هم روح عزتالله مهرآوران شاد و آرام باشد و هم خداوند به مردم سختي كشيدهمان كمك كند تا اين همه درد را تاب بياورند و مسوولان هم بيشتر تلاش كنند تا شايد اين وضعيت كمي بهتر شود: «باورم نميشود كه دوستانمان را اينچنين از دست ميدهيم، هنوز در غم از دست دادن آقاي اويسي بوديم كه آقاي مهرآوران هم رفت و هيچ كاري از دستمان برنميآيد و اين وحشتناك است. در هر جمعي، بسيار شاد بود و به همه روحيه ميداد تا اينكه از ده روز پيش خبر بيماريشان، همه را ناراحت كرد. در اين مدت مدام خبرها را دنبال كرديم، مرتب دعا كرديم ولي بينتيجه ماند و ايشان ما را ترك كرد. باورمان نميشود آن همه شادي و نشاط تمام شده باشد. اين بازيگر با ابراز تاسف از كمشدن شادي و اميد در جامعه امروزمان گفت: اميدوارم همانطور كه به همه شور و شوق ميبخشيد، روحش شاد باشد و خداوند به ما هم كمك كند كه بتوانيم اين همه تلخي را تحمل كنيم. روحيه مردم ما واقعا پژمرده است و اميدوارم هم خدا ياريمان دهد و هم مسوولان تلاششان را براي بهبود اين وضعيت بيشتر كنند.» مراسم تشييع پيكر عزتالله مهرآوران روز دوشنبه ـ ۱۹ مهر ماه ـ برگزار خواهد شد. هژير مهرآوران، پسر عزتالله مهرآوران در گفتوگويي زمان مراسم تشييع پيكر اين هنرمند را دوشنبه - ۱۹ مهر ماه-
در قطعه هنرمندان بهشتزهرا (س) اعلام كرد.