استقبالِ سرد عراقيها از انتخابات آزاد
انتخابات آزاد و عادلانه هم براي بسياري از انديشمندان علوم اجتماعي از آن جهت مهم است كه موجبات يك ثبات پايدار سياسي را فراهم ميكند و حتيالمقدور مانع فروپاشي ناگهاني نظامهاي حاكم يا هرج و مرجهاي پيشبينيناپذير و غيرقابل كنترل ميشود. بر اين مبنا اگر انتخابات آزاد به ثبات سياسي در يك كشور منجر نشود، در آن صورت، تنها راه ايجاد ثبات، قدرت استبداد يا توتاليتاريانيسم است كه آن هم از يكطرف كاملا ظالمانه و نامشروع است و از طرف ديگر ثبات ناشي از آن چون بر سركوب مردم بنا شده، ناپايدار و در معرض فروريزي ناگهاني است.
با اين حساب، در دوران كنوني جهان، ملتها براي
در امان ماندن از جور و ستم رژيمهاي استبدادي و توتاليترِ مدعي ايجاد ثبات، راهي جز كوشش در جهت كارآمدن كردن دولتهاي متكي بر انتخابات آزاد ندارند. كوشش در اين جهت اما مستلزم عبور از پارهاي توهمات و تن سپردن به اقتضائات نظم دموكراتيك است كه هر دو، سطحي از آگاهي عميق و عملِ مبتني بر آن را طلب ميكند.
مردمان تحتسلطه استبداد معمولا تصوري ايدهآل و توهمآميز از آثار سياسي انتخابات آزاد دارند و بر اين تصورند كه با برگزاري آن، امور جامعه بهطور اتوماتيك و معجزهآسايي سامان مييابد و نزاع گروههاي متفاوت بر سر كسب سهم بيشتري از قدرت به خودي خود فيصله پيدا ميكند. اين تصور پايه محكمي ندارد؛ چراكه انتخابات آزاد گرچه نخستن گام صحيح در مسيرِ صحيح است اما تازه آغازِ راهي دشوار و پرتلاطم است بهطوري كه اگر آگاهي ملي لازم قرين آن نباشد چهبسا از هرج و مرج و نهايتا ميل توده مردم به بازتوليد استبداد سر در آورد!
بنابراين، در واقع آگاهي ملي شرط بنيادي كارآمدي و ثبات سياسي مبتني بر انتخابات آزاد است. اين آگاهي فقط طلبِ برگزاري انتخابات آزاد و تلاش براي تحقق آن نيست، بلكه پذيرش آگاهانه لوازم و پيامدهاي آن است. آگاهي ملي در اين زمينه، دو وجه دارد كه يكي مربوط به سياست داخلي و ديگري مربوط به روابط خارجي است. در وجه داخلي، پذيرشِ شكست در انتخابات و تحملِ صبورانه گرچه منتقدانه اجراي برنامههاي حزب پيروز، مهمترين عنصر ثباتساز سياسي است. در كشورهاي خاورميانه اما همه دستهها و گروهها خطمشي خاصِ خود را تنها راه نجات جامعه ميدانند و تاب تحمل اجراي برنامه گروه رقيبِ پيروز در انتخابات را ندارند. به عبارت ديگر، هيچ كدام از گروهها توان پذيرش شكست خود را ندارند و به محض مشخص شدن ناكاميشان در انتخابات، از همان لحظه نخست به فكر به هم زدن بازي از هر طريق ممكن و ايجاد اختلال در روند كار گروه برنده ميافتند. بدينترتيب، آنها عملا محيطي از بيثباتي و هرج و مرج پديد ميآورند كه نخستين بازنده آن اصلِ انتخابات آزاد و بياعتماد شدن توده مردم به كارآمدي آن است.
در حوزه روابط خارجي نيز، وفاداري به كشور به عنوان تنها ميراث مشترك ملي و تضمينكننده حقوق برابر اتباع، پيشنياز اصلي كارآمد شدن انتخابات آزاد است. فقدان اين وفاداري و عدم درك عميق آن، سبب ميشود كه گروهها و دستههاي مختلف، علايق غيرملي خود از قبيل تعلقات مذهبي و ايدئولوژيكشان را در پيوند با كشورهاي بيگانه دنبال كنند و بهجاي وفاداري به منافع بنيادي كشورشان، به صورت ابزاري در خدمت ديگر كشورها به كار گرفته شوند و به بيثباتي در كشورشان دامن بزنند.
بدبختانه عراق از همه اين آفات رنج ميبرد و بنابراين بهرغم برگزاري پيدرپي انتخابات آزاد در آن كشور، راهي به ثبات پايدار و توسعه برآمده از آن نميبرد.