ميراث تاريخي نمادي از قدمت يك ملت و منبع بزرگي براي درآمد
عبدالرضا غفراني
در دوران ماموريت خارج از كشور، چند سالي در شهر زيبا و تاريخي رم بهسر بردم. آنچه براي من جالب بود مراقبت وسواسگونه مردم ايتاليا در حفظ آثار و بناهاي تاريخي آنهاست. حتي در مركز شهر هيچ فرد يا تشكيلاتي طبق قانون مصوب حق ندارد كوچكترين اقدامي براي تغيير اين ميراثها بكند و كوچكترين خرابي از طرف هر مقامي باشد طبق قانون مجازات ميشود. «كولوسئو» كه در آنجا بردهها و گلادياتورها در حضور امپراتورهاي رم با يكديگر ميجنگيدند و گاه به طرز غيرانساني و با سبُّعِيت هم ديگر را ميكشتند نمونهاي از اين آثار تاريخي است. غير از ايتاليا در كشورهاي باستاني ديگر مانند يونان آثار تاريخي همچنان حفظ شدهاند و نمونه آن «آكروپوليس» است كه بهجا مانده از دوران امپراتورهايي نظير اسكندر هستند كه 500 سال قبل از ميلاد مسيح ساخته شده و اكنون مظهر تاريخ يونان باستان است. در ايران هم 2500 سال پيش تخت جمشيد ساخته شده است كه آن هم نماد تاريخ كهن اين سرزمين است. در گذشته نزديكتر بناهايي مانند كاخ اليزه ساخته شده كه امپراتوران فرانسوي در آن زندگي ميكردهاند. يا كاخ كرملين كه در اوايل قرن هجدهم ساخته شده كه در ابتدا خاندان سلطنتي و تزارهاي خاندان رُمانف در روسيه در اين كاخ زندگي ميكردند. با نگاهي گذرا به تاريخ اين كشورها به سهولت هر كسي ميتواند دريابد كه حكمراناني كه در اين كاخ مدتي زندگي ميكردند شايد اكثر آنها خودكامه بوده باشند ولي در همين كاخ حكمراناني هم ميزيستهاند كه به تعبير امروزي دموكرات يا آزاديخواه بودهاند.
در اينجا بحث راجع به بررسي تاريخي سياسي اين آثار تاريخي و آنچه در آنها گذشته، نيست. به هر حال انسانهايي كه در اين مكانها زندگي و حكمراني ميكردهاند همه چهره در نقاب خاك كشيده و هيچ چيز جز همين آثاري كه بهجا گذاشتهاند از آنها و البته اعمال آنها، آنهم به روايت تاريخ، نيست.
حفظ اين آثار از نظر سياسي عملكرد خوب يا بد حكمرانان را به ياد هر كسي ميآورد كما اينكه اگر خوب عمل كردهاند خوب و اگر غير از آن كاري كردهاند تداعي ديگري به ذهن متبادر ميسازد. بيترديد از بين بردن آنها انسان را از قضاوت در مورد خوبي يا بدي آنها محروم ميسازد.
از نظر فرهنگي و تاريخي اين ميراث و آثار نشان ميدهد كه در آن موقع هر ملت تا چه اندازه ابتكار و هوش و استعداد و خلاقيت در زمينه مهندسي، شهرآرايي و غيره داشتهاند. لذا همه اينها بخشي از فرهنگ يك ملت است و نشاندهنده غناي فرهنگي اوست. بيترديد بر هر ملتي اين را الزامي ميسازد كه در حفظ آنها از هيچ كوششي دريغ نورزد.
از طرف ديگر اين آثار ميتواند تشويقي براي مردم ساير ملل باشد تا به ديدن اين آثار بيايند و از گذشته يكديگر آگاه شوند. در واقع اين خود دليل وجود همين ميراث تاريخي ملتهاست كه جهانگردان را
وا ميدارد كه به ديدن آن بيايند و بيترديد علاوه بر شناساندن فرهنگ يك ملت، منبع غني براي كسب درآمدهاي يك كشور ميتواند باشد. در واقع اساس و علت وجودي صنعتي كه به «صنعت توريسم» يا «صنعت جهانگردي» موصوف شده است همين آثار تاريخي است و ملاحظه ميكنيم كه اين آثار تاريخي در همه كشورها اعم از پيشرفته يا در حال توسعه وجود دارد و بسياري از آنها از همين براي كسب درآمد كشور و توسعه خود در زمينههاي اقتصادي فرهنگي و حتي سياسي استفاده كرده و ميكنند.
بر همين اساس است كه حفظ آثار تاريخي در كشور ما از واجبات و هرگونه اقدام در تخريب آنها گناهي نابخشودني در حق مردم است. نكته جالبي كه لازم به يادآوري است اين است كه در بيشتر كشورهاي داراي آثار تاريخي، اسامي را هم تغيير ندادهاند. به عنوان مثال در كاخ كرملين ظاهرا هنوز تالاري بسيار زيبا به نام تالار كاترين امپراطريس آهنين روسيه تزاري وجود دارد و ديگر اينكه تصاوير و تابلوهايي از تزارها با اسم و اوصاف آنها بر ديوارهاي اين كاخ عظيم آويخته شده است. همين وضع در كاخهاي پادشاهان ديگر در كشورهاي مختلف وجود دارد. حتي در دوران حكومت بلشويكها در روسيه اين اسامي را تغيير ندادهاند، چون قطعا نظر و هدف اين بوده كه اصالت آن حفظ شده و واقعيات تاريخي را تحريف نكنند. بيترديد چنين روشي در ساير كشورها ميتواند الگوي خوبي براي حفظ آثار تاريخي و كسب درآمد براي كشور باشد.
اكنون در بيشتر كشورهايي كه جاذبههاي توريستي و تاريخي دارند سازمانها و تشكيلاتي در سطح يك وزارت براي حفظ آثار تاريخي به وجود آمده و در كشور ما هم خوشبختانه با همين ديد، سازمان ميراث فرهنگي و جهانگردي (كه طبعا ارتباط تنگاتنگي با هم دارند) به وزارت ميراث فرهنگي و جهانگردي ارتقا پيدا كرده و بيشك اين دليل بر اهميتي بوده كه به اين امر داده شده است. همين خود مسووليت كساني كه در اين تشكيلات انجام وظيفه ميكنند را چند برابر ميكند و در واقع يك وظيفه ملي است. نكته آخر اينكه «صنعت توريسم»، صنعت به اصطلاح «نجيبي» است، چراكه با سرمايهگذاري نسبتا كمتر نسبت به ساير صنايع ميتواند مورد بهرهبرداري قرار گيرد و زودتر از ساير صنايع بازدهي مطلوبي از نظر كسب درآمد براي هر كشور داشته باشد.