پيشرانهاي صلح منطقهاي در غرب آسيا
وحيد عذيري
منطقه غرب آسيا، از خوانِ نعمتهاي الهي، بسيار بهره برده است (استراتژيكي، ژئوپليتيكي، ارتباطي، منابع زيرزميني، حتي مبحث اديان الهي و آخرالزماني و...) بهطوري كه ميتوان تافتهاي جدا بافته محسوبش كرد، اما در دنياي منفعت محور امروزه، قدرتهاي فرامنطقهاي به خصوص غرب و در راس آنان ايالات متحده، به دنبال تفرقهافكني، ياركشي و در نتيجه كنترل منطقه به نفع خود است و در اين راه از هيچ حربهاي فروگذار نيست. به عبارتي آنها، خواهانِ سهمي كلان، از اين سفره بزرگ هستند. اما نكتهاي كه وجود دارد اين است كه، علاوه بر جذابيتهاي منطقه براي همگان، ظرفيتهايي وجود دارد كه ميتوان با كمك آنان علاوه بر اينكه منافع منطقه را براي خود ملل منطقه به ارمغان آورد، باعث خروج بيگانگان و عدم تفرقه و نيز عدم تحميل هزينههاي گزاف به ملتهاي منطقه گردد و سببساز صلح و همكاري منطقهاي در سرزمينهاي اسلامي و غرب آسيا گردد. اما اين ظرفيتها در كشورهاي مختلف منطقه، متفاوت است كه در اينجا به دو كشور عراق و لبنان به آنها ميپردازم.
عراق: مرجعيتي ديني: فاكتور مذهب، در منطقه و نيز كشور عراق بسيار پررنگ است، به طوري كه پس از تصرف شهرهاي مختلف عراق توسط داعش
(در راستاي تامين منافع غربيها) و سقوط قريبالوقوع بغداد، با فتواي مرجعيت بزرگواري همچون آيتالله العظمي سيستاني، ورق معادلات سياسي در كشور عراق و فروپاشي نظم منطقهاي، برگشت. همچنين در آخرين حركت صلحخواهانه و دومكراسيگونه ايشان، ميتوان به دعوت مردم عراق به صندوقهاي راي در انتخابات مجلس اين كشور نام برد.
لبنان: دموكراسي توافقي و مقاومتي دروني: مردم منطقه غرب آسيا، با توجه به پيشينه طولاني و كهني كه دارند، داراي سرشتي صلحخواه و مقاومگونه هستند...
به طوري كه از نفوذ و حمله دشمنان ابايي نداشته و به مقابله با دشمنان ميپردازند. كشور لبنان نمونهاي از اين خلق و خوي منطقهاي را نشان ميدهد كه خواهان منطقهاي امن براي ملتها و كشورهاي منطقه ميباشند. اين كشور، با وجودي كه طوايف و مذاهب گوناگوني در آن زندگي ميكنند، صلح و همكاري كه عاري از هرگونه تنش باشد را
در پيش گرفتهاند كه ميتواند الگوي مناسبي براي ساير ملل و نخبگان جهان اسلام و غرب آسيا باشد.