تحقير يونايتد و كابوسهاي CR7
طغيان در تئاتر روياها!
اميد مافي
۱- خون كريس به جوش آمده. وقتي زبان خوش جواب نميدهد و اولدترافورد از فرط شرم سرش را پايين انداخته، لابد پسر ماديرا بايد جور سولسشر را بكشد و شياطين سرخ را سرزنش كند. آن شب در منچستر وقتي قرمزها عقب افتادند، كريس به يك گلوله آتش بدل شد و در رختكن خطاب به يارانش گفت: «بايد همگي خجالت بكشيد!» انتظار ميرفت پس از عتاب و خطاب كريس، ياغيهاي يونايتد درصدد جبران برآيند و در رختكنِ ملتهب سنگ روي سنگ بند نشود، اما وقتي يازده سرباز خشمگين لب فرو بستند و دندان روي جگر گذاشتند جايگاه قابل احترام غول ۳۶ ساله بيشتر مشخص شد. هر چند ديري نپاييد كه خوشبختي جايش را به سيهروزي داد و منيونايتد زير چرخهاي ليورپول به طرز دهشتناكي له شد.
۲- گمان ميرفت با بازگشت ستاره بيبديلي كه ۳۲ جام را تاكنون بالاي سر برده، اتفاقات تراژيك در منچستر ته بگيرند و ايام شكوهمند سرالكس فرگوسن دوباره تكرار شوند، اما انگار همه چيز طلسم شده و تئاتر روياها در گذر اين سالهاي بيرحم همچنان كاريزماي سرالكس را طلب ميكند. اينگونه است كه تيم سولسشر در ليگ جزيره حال و هوايي كاملا ابري به خود گرفته و با وجود برخورداري از تاپترين بازيكن جهان هنوز نتوانسته شاعران رمانتيك را به سرودن وا دارد. با اين همه هنوز بارقههاي اميد به چشم ميخورد و كريس قصد دارد يك تنه ورقها را برگرداند تا چوب حراج به اعتبار ۱۱۰۰ بازي رسمياش نخورد و همچنان در قامت نجاتدهنده قدم در مرتع سبز بگذارد.
۳- وقتي او در رختكن به شكل يك ديكتاتور درآمد و با نيشهايش توپچيهاي پرادعا را آزرد تصور ميرفت موسيو سولسشر كه بوي بركنارياش به مشام ميرسد خود را در بنبستي موحش جستوجو كند و مجبور به موضعگيري عليه ابرستاره پرتغالي شود. اما او نه تنها طغيان نكرد بلكه از دلسوزيهاي كريس در مسير تبلور دوباره يونايتد تجليل كرد. چندي پيش وقتي خبرنگار پا به سن گذاشتهاي فرق محمد صلاح و كريس رونالدو را از سكاندار منيونايتد پرسيد، سولسشر پوزخندي زد و بعد گفت: «فاصله از زمين تا آسمان است. كريس را با هيچ موجود زميني مقايسه نكنيد لطفا!»
۴- اعتماد سرمربي به ماشين گلزنياش شايد در اين عرصات بتواند به كابوسها پايان دهد و منچستر را از تونل وحشت خارج كند. حتي اگر شاگرد يك سر و گردن بيشتر از مربي راز و رمزها را در سينه داشته باشد و مربي مدام گاف دهد و نقشههايش بوي نا بگيرند. بوي وداع با آفتاب ولرم منچستر.
۵- يونايتد پس از سالهايي كه با حسرت و حرمان و تحقير سپري شد حالا پس از گلباران شدن توسط ليورپولها و پذيرش ناكامي جديد ديگر گريزي ندارد جز آنكه به برخاستن و دوباره متولد شدن بينديشد. اين درست كه به دقيقه اكنون شياطين سرخ جايگاه حقيرانهاي در جدول دارند اما رنسانس مديران باشگاه بهعلاوه انگيزه بر جا مانده CR7 اين سيگنال را براي حريفان ميفرستد كه يونايتد شايد خيلي زود از بستر احتضار بلند شود و آژير قرمز را بيخ گوش مدعيان متفرعن به صدا درآورد. كسي چه ميداند!
۶- شماره هفت مغبون اين روزها دغدغه مهم ديگري نيز دارد. او كه به شدت وابسته مادر است دوست ندارد پس از هر دوئل مادري كه نود دقيقه دلش چنگ خورده را زير اكسيژن ببيند. از وقتي پدرش خوزه در الكل غرق شد، او بارها و بارها به خبرنگاران گفته كه حاضر است همه دارايياش را بدهد اما در چرخش بيهوده روزگار مادرش را از دست ندهد. حالا او از مادرش خواسته پيش از هر بازي به پارك برود و براي غازها غذا بريزد و براي نود دقيقه لااقل به جگرگوشهاش فكر نكند. اما مگر ميشود؟ مادران بخت خود را به بخت فرزندانشان گره ميزنند و از مويه كردن هراسي ندارند. مادرها، آخ مادرها...
۷- پاسخ دادن به كيه ليني و بونوچي كاپيتانهاي يووه دلمشغولي ديگر اين روزهاي مهاجمي است كه به تعداد موهايش گل زده است. آنجا در تورين گرگهاي باران ديده مصاحبه كرده و روزگار يووه پس از رونالدو را روزگاري به مراتب مطلوبتر برشمرده و از اينكه ديگر تيم براي يك نفر جان نميكند اظهار خرسندي كردهاند. آنها حرفهاي ديگري هم زدهاند كه از عمق كينهشان به رونالدو حكايت دارد. كيلومترها اين طرفتر اما CR7 سعي ميكند خودش را كنترل كند و در قامت يك قهرمان پاسخي به دور از احساس دهد. آنجا كه ميگويد: «انتقاد هميشه بخشي از كار است. من نگران اين نيستم و آن را به عنوان يك چيز خوب ميدانم. اگر آنها نگران من هستند يا در مورد من صحبت ميكنند، به اين دليل است كه آنها پتانسيل و ارزش من در فوتبال را هنوز ميدانند.» از فرم جواب دادن كريس ميتوان فهميد كه عصباني كردن يك...