«اعتماد» بهمناسبت دومین سالگرد درگذشت اعظم طالقانی
از تاثیر او بر آینده سیاست و جامعه ایرانی گزارش میدهد
زنی سیاستمدار، کنشگری مذهبی
علي شاملو؛ روزنامهنگار
دو سال از درگذشت اعظم طالقاني گذشت، در اين دو سال بسياري درباره او و صفات و سجاياي اخلاقياش گفتند و نوشتند، اما اعظم طالقاني كه بود و چه كرد و آيا به قول مرحوم زندهياد دكتر علي شريعتي، حقيقت را فداي مصلحت كرد!
اعظم طالقاني با زندگياش نشان داد كه مصداق تلاقي همزيستي نوانديشي ديني و تجددگرايي و مدرنيسم در دوران معاصر است. همچنين نشان داد كه كنش زنانه در مسير كنش ملي صورت گرفته و نيابتي ميان آنها وجود ندارد. اعظم طالقاني در سراسر عمرش علاوه بر اينكه يك سياستمدار ملي بود، يك فعال حقوق زنان نيز بود. او سياستمداري جامعهمحور بود. فعاليت سياسي و مدني توامان و درهمتنيده، هم حزب داشت و هم كارآفرين اقتصادي بود و فعاليت اقتصادي زنان را در موسسه با وسواس و دقت پيگيري ميكرد. او زن سياستمدار در بطن صحنه سياسي بود و اجازه نميداد كسي او را به حاشيه سياست براند.
اعظم طالقاني مدافع حقوق زنان -هم در مرزهاي ملي و هم فراملي- بود. او هيچگاه نقش پيوستگي و همبستگي خواهري جهاني را نفي نكرده و از همان ابتداي انقلاب در محافل بينالمللي مربوط به زنان حضور مييافت تا ضمن اطلاع از آخرين مسائل مربوط به حوزه زنان، مسائل زنان ايران را نيز از زاويه ديد خود، به آنان منتقل كند. به گفته يكي از فعالان حقوق زنان، اعظم طالقاني در اجلاس گوناگون بينالمللي مربوط به حقوق زنان به صورت مستقل و با هزينه شخصي شركت ميكرد. آزاديخواهي اعظم طالقاني از بطن انديشه مذهبياش سرچشمه ميگرفت و با مليت، ميهنپرستي و استقلالش پيوندي اساسي يافته بود.
اعظم طالقاني نه به حرف و سخن مثل بسياري از سياسيون، بلكه در عمل يك چهره ملي و مذهبي واقعي بود كه هم عاشق مذهب بود و هم عاشق ايران. او نقطه اتصال جريانات سياسي كشور اعم از دولتي و غيردولتي بود. اعظم طالقاني زمان را در مسائل سياسي تشخيص ميداد و به جاي پرحرفي و سخن بيجا عمل ميكرد.
اعظم طالقاني به علت تجربههاي متعددش از مسووليتپذيري افراد، سخت به افراد اعتماد ميكرد و در نتيجه بسياري از كارها قائم به شخص خودش بود و سررشته كارها در نهايت به خود ايشان منجر و اين مساله مانع از تعميم كارها و مسووليتها ميشد و بعد از درگذشت ايشان به خاطر چهره كاريزماتيكش تمامي امور حزب جامعه زنان انقلاب اسلامي و تعاوني و نشريه و مجتمع نجم يا بسيار به كندي پيش ميرود يا متوقف شده و جانشينان ايشان نتوانستند امور و مسائل اين اركان و ديگر كارها را پيش ببرند.
به تازگي بنا به كاري با معاونت مطبوعاتي وزارت ارشاد، آنجا حضور داشتم. يكي از مديران وزارت ارشاد از پشتكار و پيگيري مشكلات مردم توسط ايشان ميگفت و اينكه چقدر ايشان دلش براي كشور و نظام ميسوخت و عقيده داشت فقدان ايشان را هيچكس نميتواند پر كند؛ حتي اگر از خانواده خود آن زندهياد باشد! زيرا بعد از ايشان در بين فرزندان آيتالله طالقاني چهره كاريزماتيك نداريم.
اعظم طالقاني از استقلال راي عجيبي برخوردار بود و با هيچكس و هيچ جرياني بر سر اصول و مواضعش شوخي نداشت و در پايان اعظم طالقاني انساني متفاوت بود؛ روانش شاد و يادش گرامي!