راهحل بحران گرسنگي
در افغانستان
همزمان تشكيل دولت فراجناحي از همه اقشار مذهبي و قومي بود كه تا امروز و حداقل درخصوص تشكيل دولت فراجناحي پاسخ صريح خود را و بهطور مضاعف در دهانكجي آشكار با نفرات كابينه طالبان دريافت كردند.
درخصوص شرط التزام دولت طالبان به رعايت حقوق بشر و آزاديهاي مدني و شهروندي و ... سخنگوي طالبان بارها به تلويح و اشاره و تاكيد در واكنش به اين مطالبات بر تضمين خواستههاي جامعه جهاني اما در چارچوب التزام به شريعت اسلامي تاكيد و اصرار دارد. پاسخي فرافكنانه كه در قياس با پاسخ صريح نه به مراتب ميتوانست محترمانه تلقي شود.
نشستهاي اخير براي عبور از اين گره كور و اتخاذ راهحل، ولو مقطعي و ميانه نيز راه به جايي نخواهد برد. چين و روسيه و حتي پاكستان و ايران به عنوان نزديكترين متحدان طالبان تاكنون هيچكدام به صراحت دولت طالباني را به رسميت نشناخته و نميشناسند. هرچند ميشود ملاحظات داخلي در ايران را به عنوان مهمترين مانع در به رسميت شناختن طالبان تلقي كرد. فارغ از همه اين اما و اگرها و ملاحظات و زدوبندهاي آشكار و نهان چه ازسوي متحدان طالبان و حتي دولي كه ظاهرا نگران به رسميتشناختن طالبان و تبعات ناشي از رفع بلوكه شدن پولهاي افغانستان هستند، آنچه در اين مقطع با كمترين ميزان اهميت و حتي با ملاحظات سياسي از سوي دولتهاي مخالف و موافق طالبان به حاشيه رانده شده و مغفول مانده، بحران گرسنگي و تبعات قريبالوقوع ناشي در آينده است. اين وضعيت را به نوعي ميشود به گروگان گرفتن مردم افغانستان توسط طالبان و به نوعي به باجخواهي تعبير كرد. به زبان سادهتر دولت طالباني مردم افغانستان را به سپر انساني براي رسميت شناخته شدن و مهمتر رفع پولهاي بلوكه شده تبديل كرده است. مطالبه و درخواستي ظاهراً از موضع انساندوستانه و مظلومنمايي كه كمترين نشاني از راستگويي و انگيزههاي انساني در آن يافت نميشود.
وضعيتي كم و بيش شبيه تبعات ناشي از بلاتكليفي برجام و تبعات خواسته و ناخواسته تحميل شده بر مردم. اينكه ادامه بلوكه كردن پولهاي افغانستان تا زمان به رسميت شناخته شدن ازسوي جامعه جهاني را دليل موجه بدانيم. يا آن را به ماهيگيري از آب گلآلود تعبير كنيم، باز چندان تغييري در وضع اكنون مردم افغانستان نخواهد داشت. آنچه اما ميتوان اشاره و تاكيد كرد اينكه هيچ تضميني براي صرف پولهاي آزادشده در راستاي رفع مشكلات مردم و مهمتر غلبه بر بحران گرسنگي حاكم بر مردم و ايضا بهكار گرفتن در ساير زمينههاي مورد نياز در افغانستان نيست. آنچه به دوراهي و بلاتكليفي اشاره و تاكيد ميشود، نه با تحويل داراييهاي بلوكه شده به دولت طالباني و نه ادامه وضع موجود قابلدفاع و توجيه نيست. صورتمساله موجود نيازمند يك راهحل انساني است كه شرط نقشآفريني در آن نيازمند انگيزه انساني و بشردوستانه است. به نظر ميرسد با توجه به كمكهاي انساندوستانه نهادهاي بينالمللي و تشكلهاي مستقل كه تاكنون در اين رابطه نقش ايفا كردهاند، بتوان از اين طريق بحراني كه به عنوان گرسنگي در افغانستان رقم خورده را تعديل كرد.