چه غم از سرزنش دشمن و دوست
لاابالي چه كند دفتر دانايي را
طاقت وعظ نباشد سر سودايي را
آب را قول تو با آتش اگر جمع كند
نتواند كه كند عشق و شكيبايي را
ديده را فايده آن است كه دلبر بيند
ور نبيند چه بود فايده بينايي را
عاشقان را چه غم از سرزنش دشمن و دوست
يا غم دوست خورد يا غم رسوايي را
سعدي