سيدحسين فاطمي؛ مرگ در ميان تب و گلوله
ماهرخ ابراهيمپور
سحرگاه 19 آبان سيدحسين فاطمي، وزير امور خارجه محمد مصدق را با شليك گلوله كشتند. بنا بر آنچه روزنامههاي وقت نوشتند، موقع اجراي حكم شش گلوله به سينه و قلب دكتر فاطمي خورده بود، دو گلوله روي يكديگر هم به قلب خورده بود كه باعث مرگش شد، ولي پس از شليك بلافاصله طبق معمول يك گلوله هم به عنوان تير خلاص به شقيقه دكتر فاطمي شليك كردند كه اگر جان و رمقي داشته باشد فورا خلاص شود و زجر بيشتري را تحمل نكند. مردي كه با نطقهاي انقلابي خود در ميدان بهارستان و در صفحات روزنامه باختر شناخته ميشد و رويكردش چندان سنخيتي با رويه آرام دكتر مصدق نداشت!
آري سيد حسين فاطمي، وزير امور خارجه نهضت ملي شدن صنعت نفت در چنين روزي كشته شد؛ در زماني كه حكومت ظاهرا مشروطه بود و پارلماني وجود داشت و اصلا اين دم و دستگاه بر سر كار آمده بود تا ديگر شاه نتواند مانند گذشتگانش به راحتي وزيري را بكشد، اما گويا دم و دستگاه به ظاهر امروزي مانع از جاري شدن حكم قديم نشد و پهلوي پسر مانند پهلوي پدر دستش به خون وزيري آغشته شد كه بنا بر اسناد به جاي مانده با تني بيمار و تبدار آماج گلوله قرار گرفت و در حالي كه تا دم مرگ به پيمان خود با مصدق پابيند بود و توبهنامه ننوشت در خون خود غلتيد.
به شهادت اسنادي كه بر جاي مانده حسين فاطمي در روز اجراي حكم مريض بود و ناي ايستادن نداشت. آنچه در خاطرات حسين شاهحسيني «هفتاد سال پايداري» آمده حكايت از آن دارد كه به گفته خانم پرستاري كه واسطه ارتباط ميان فاطمي و آيتالله زنجاني در زمان زنداني شدن وزير امور خارجه بود: «روز اجراي حكم اعدام، فاطمي در حالت اغما بود...» بنابر اين گفته حسين فاطمي قادر به ايستادن نبوده تا او را تيرباران كنند! همچنين علي سامي نيز در مقالهاي كه با تكيه بر اسناد و تلگرافهاي مستند سلطنت فاطمي نوشته است، به بيماري و تن تبدار وزير امور خارجه نهضت ملي شدن نفت اذعان ميكند: «اسنادي وجود دارد كه در آنها دو مرتبه حكم انتقال به زندان وجود دارد يكي قبل از حكم مجلس شوراي اسلامي مبني بر استرداد وي به بيمارستان و ديگري حكمي پس از صدور حكم مجلس كه طي آن دكتر را به طور قطع و بيبازگشت به زندان منتقل مينمايند و سرانجام در روز دوشنبه، مورخه 7/7/1333 ساعت 11:30 در دادگاهي نظامي ميبرند و در يك دادگاه ساختگي به اعدام محكوم ميشود و در سحرگاه 19 آبان 1333 با پيكري تبدار و بيمار بدنش آماج گلولههاي دژخيمان استبداد قرار ميگيرد.»
طبق آنچه درباره فعاليت سياسي و زنداني شدن فاطمي وجود دارد، هيچكس به اندازه او نسبت به ديگر سياستمداران دولت ملي تنها نبود؛ به شكلي كه نهضت مقاومت ملي در زمان زنداني و نهايي شدن حكم اعدامش نه تنها كاري نكرد بلكه به ديده شك به او نگريستند. اما از آنجا كه ما ملتي مردهپرستيم پس از كشته شدن فاطمي به يكباره نهضت ملي سر برآورد و به گفته شاهحسيني بر سر قبرش گرد آمدند.