• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5073 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۲۴ آبان

انتصابات فاميلي

محمد ذاكري

نقد و نظري در باب يادداشت «انساب و انتصاب»
بيش از سه ماه از شروع به كار رسمي دولت سيزدهم مي‌گذرد و تركيب كابينه و بخش‌هايي ديگر از دولت تاحد زيادي روشن شده و در دستگاه‌هاي ستادي و استاني نيز مديران در حال چينش همكاران خود براي تصدي جايگاه‌هاي مديريتي هستند. با همه وعده‌هايي كه پيش‌تر در باب شايسته‌سالاري در انتصاب مديران داده شده بود اما به نظر مي‌رسد مدل انتخاب و انتصاب مديران در سطوح مختلف دولت (خصوصا سطوح ارشد) موجب بروز انتقادات جدي حتي در ميان برخي حاميان اين دولت شده است و از ديد برخي صاحب‌نظران و چهره‌هاي سياسي و رسانه‌اي حامي و منتقد دولت يكي از نقاط ضعف اصلي و پاشنه آشيل دولت جديد محسوب مي‌شود (به عنوان نمونه مطالعه نظرسنجي روزنامه قدس از برخي چهره‌هاي سياسي را پيشنهاد مي‌كنم). آنچه در اين ميان حساسيت‌برانگيزتر شده فراتر از بركشيدن همفكران و همشهري‌ها (كه پيش‌تر هم رايج بوده) و هم‌دانشگاهي‌ها (كه به علت گذشتن از حد اعتدال باعث افزايش حساسيت جامعه روي يكي از دانشگاه‌هاي خاص شده است)، انتصاب‌هاي فاميلي و خانوادگي است. در جامعه‌اي كه افزون بر فشارهاي اقتصادي و معيشتي كمرشكن، سال‌هاست از تبعيض و رانت و فساد و بي‌عدالتي نيز آزرده است پذيرش و تحمل اين ‌يكي بسيار دشوار مي‌نمايد. در شرايطي كه بسياري از حاميان پروپاقرص اين دولت نيز در قبال اين موضوع يا منتقدند يا لااقل يكي به نعل مي‌زند و يكي به ميخ، موضع‌گيري سردبير محترم روزنامه جوان در حمايت تمام‌قد از فرزندان و منسوبين مديران كشور و مظلوم جلوه دادن ايشان در يادداشتي با عنوان «انساب و انتصاب» در سرمقاله روز شنبه بيست و دوم آبان ماه اين روزنامه محل تعجب و البته تاسف فراوان شد. نگارنده در آن يادداشت با طرح مغالطات متعدد و استدلال‌هايي ضعيف تلاش كرده تا از اين روند غيرمرضيه (يعني انتصاب و بركشيدن اقوام و منسوبين مسوولان رده‌هاي مختلف كشور) رفع اشكال كرده و آن را عين عدالت و اعاده حقوق پايمال شده اين قشر نشان دهد. عباراتي از جمله «به نظر مي‌رسد بعضا ريسمان‌هايي ساخته‌ايم كه خود را گرفتار و تربيت‌يافتگانِ در منازل معتقدين به انقلاب اسلامي را مساله‌دار مي‌كنيم. يكي از مسوولان فرهنگي كشور بغض كرده بود كه فرزندم مي‌گويد «تا كي بايد به پاي شما بسوزم» و جواب دادم «تا زنده‌ام.» يا «در سال‌هاي اخير مدرك و سند جدي براي تاثير اقوام در اكثر انتصابات يافت نشده است» و از اين دست مباني و استدلال‌هاي مغشوش كه براي هر يك مي‌توان مثال‌هاي نقض متعدد ذكر كرد در اين يادداشت فراوان است. اما جناب گنجي دو پرسش مهم هم در اين يادداشت مطرح كرده‌اند: «سوال اساسي اين است كه اگر فرد توانمند و قابل، نزديكاني در درون حكومت دارد، چه بايد بكند؟ چگونه بايد ثابت كند من خودم هستم... سوال اساسي اين است كه بايد فرزندان منتسبين به جمهوري اسلامي چه كار كنند؟ آن كه تحصيلكرده است بايد چگونه مورد استفاده قرار گيرد؟» سوال بسيار خوبي است و من هم مي‌خواهم آن را از زاويه ديگري بپرسم. «فرد توانمند و قابلي كه نزديكاني در حكومت ندارد و به كسي منسوب نيست چه بايد بكند و چگونه توانمندي خود را به منصه ظهور برساند؟» من هم با بهره‌گيري از ظرفيت افراد شايسته و متعهد و علاقه‌مند به كشور و نظام -فارغ از نام و نسبت و قوم- در جايگاهي متناسب با توانمندي آنها مخالفتي ندارم اما چگونه مي‌توان تضمين كرد كه فرصت برابر براي ديده ‌شدن، ارزيابي شدن و انتخاب شدن براي همه آحاد جامعه و شايستگان كشور فراهم است؟ اگر توانستيم فرصت برابر براي شناسايي و ارزيابي همه شايستگان و استعدادهاي بالقوه فراهم كنيم و از دل ابزارها و آزمون‌هاي استاندارد و ارزيابان بي‌طرف و حرفه‌اي، فرد شايسته‌اي را براي تصدي مسووليتي برگزينيم چه فرزند رييس‌جمهور باشد چه يك كارگر ساده در يك استان دورافتاده جايش روي چشم همه است و دهان مخالفين هم بسته خواهد شد. اما انصافا چند نفر از منسوبين مسوولان كشور كه در سال‌هاي اخير در جايگاه‌هاي مديريت قرار گرفته‌اند حايز چنين شرايطي هستند؟ ضمن آنكه نصب افراد امين و مورد اعتماد در برخي مناصب مانند مسوول دفتر يا مدير حوزه رياست يا بازرسي‌هاي ويژه قابل پذيرش است اما نمي‌شود به اين بهانه اقربا را بركشيد و ديگران را كنار گذاشت، ضمن آنكه ايجاد فضاي اعتماد و جذب حداكثري و جلب قلوب هنر مدير است و مديري كه نتواند افكار و دل‌هاي همكارانش را با خود و در جهت چشم‌انداز و برنامه‌هايش همراه كند فاقد توانمندي‌هاي لازم براي مديريت و رهبري است. خروجي اين تفكر (بي‌اعتمادي و قبول نداشتن بدنه سازمان و مديران پايه و مياني) منجر به عدم همراهي آنها و ناتواني سازمان در دستيابي به اهدافش خواهد شد كه شواهدي از آن در بسياري از سازمان‌هاي دولتي قابل مشاهده است.

فرموده‌ايد: «مسوولان بيشتر از بقيه به تحصيل فرزندان اهميت مي‌دهند و آن جوان تحصيلكرده دوست دارد در كشور موثر واقع و ديده شود.» امروز بسياري از اقشار مردم حاضرند از نان شب‌شان بزنند و چند شيفت كار كنند تا فرزندان‌شان تحصيلات عاليه داشته و به مدارج بالاي علمي و اقتصادي و اجتماعي برسند. همين الان هم اگر مي‌توانستيم عدالت آموزشي را در كشور محقق كنيم آن وقت مي‌ديديد چه استعدادهايي در اقصا ‌نقاط اين كشور وجود دارند كه مي‌توانستند در شرايط و رقابتي برابر در بهترين رشته‌ها و دانشگاه‌هاي كشور تحصيل كنند. جواناني كه احتمالا نه خودشان نه خانواده‌شان به چشم حضرتعالي و همفكران‌تان نمي‌آيند. ادعاي جنابعالي در توجه بيشتر مسوولان به تربيت و تحصيل فرزندان‌شان بيشتر متناسب با اوضاع اجتماعي و فرهنگي عهد قاجار است تا عهد حاضر و لابد با همان مدل ترجيح مي‌دهيد خدمات ديواني و مسووليت‌هاي سياسي و اجتماعي از پدر به پسر برسد. قياس كرده‌ايد «در پيشينه قرآني و ديني ما به‌كارگيري منسوبان سالم و كارآمد نه ‌تنها منع نشده است بلكه مي‌توان گفت كسي كه داراي هوش و ذكاوت و مديريت است طبيعتا اطرافيان نيز مي‌توانند داراي چنين استعدادي باشند.» و نيز «بدون ترديد يك شخصيت مومن، انقلابي، دور از زخارف دنيا و يك‌رنگ، فرزندان، برادران و خانواده را نيز از نظر تربيتي متاثر مي‌كند (مانند دهه ۶۰). اين تربيت‌يافتگانِ با صلاحيت چه كاري بايد بكنند؟» قياس‌تان با انبياي الهي و شرايط دوران دفاع مقدس اساسا مع‌الفارق و بلاموضوع است. امر نبوت و ابلاغ رسالت از جناب خداوند تفويض مي‌شود چنانكه براي برخي فرزندان و نزديكان انبياي الهي شد و براي برخي ديگر نشد. رفتن به جبهه هم نشانه ايثار و گرفتن جان در كف دست است و چه ارتباطي به مناصب مديريتي پر زرق و برق دارد؟ نكند شما هم باورتان شده كه مسووليت گرفتن در نظام جمهوري اسلامي مثل رفتن روي ميدان مين است؟ تازه شما كه به تاريخ استناد مي‌كنيد (و ان‌شاءالله مراعات كرديد كه ولايت و وصايت اميرالمومنين(ع) از پيامبر اكرم(ص) را براي دفاع از انتصابات فاميلي در دولت كريمه شاهد مثال نياوريد) بفرماييد اگر انتصاب فاميلي خوب است چرا به انتصابات خليفه سوم ايراد مي‌گيريم؟ او هم داماد خود را كه امين و معتمدش بود همه‌كاره حوزه خلافت نمود و ديگر اعضاي عشيره و قبيله و فاميلش را به مناصب مهم گمارد. نتيجه چه شد؟ در همين دوران انقلاب اسلامي نيز چه تعداد از پرونده‌هاي مفاسد آقازاده‌ها مطرح شد (و بسي هم صدايش درنيامد) كه هزينه‌هاي زيادي براي نظام ايجاد كرد. برادر بزرگوار، امر معصوم و ولي خدا از من و شماي انسان عادي ممكن‌الخطا جداست. كوتاه سخن اينكه اگر واقعا دغدغه مظلوميت جوانان شايسته و عدم بهره‌گيري از قابليت‌هاي ايشان را داريد چه بهتر كه اين دغدغه شما شامل حال همه جوانان كشور شود. چنانكه گفته‌ايد از قرار داشتن نزديكان‌تان در جايگاه‌هاي مديريتي مبرا هستيد بهتر است به اين طرف ميز بياييد و از قلم و رسانه‌تان براي مطالبه شايسته‌سالاري، عدالت و شفافيت در تصميمات و انتصابات و فرصت برابر براي همه شايستگان كشور دفاع كنيد. باشد كه همگي رستگار شويم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون