نگاهي به فيلم تئاتر «هفت قصه از هفت پري زميني براي تو»
«اينجا به جز سكوت، سكوتي گزنده نيست»
اميرحسن ندايي
وقتي زناني به سياهي و دخمه تنهايي خود پناه آوردهاند، «روزبه حسيني» دوربين را پنهاني به خلوت آنان ميآورد و هر آنچه را كه حاصل تجربيات تلخ شان هست به ما مينماياند. هذيانهاي شنيداري و گفتاري زنان از تلخكامي روزگار حكايت ميكند. شخصيتها به تكرار، تجربيات مهيبي كه از سر گذراندهاند، در برابر چشمان خود ميبينند و شرح ميدهند. مسلم اين است، آنها خود را از منبع ترسي كه در ذهن ايشان است، پنهان كردهاند.
پارامترهاي زيباشناسانه تصويري مانند: كادرهاي بسته، نورپردازي تاريك و دوربين ثابت، هوشمندانه تنگناي زناني را به تصوير ميكشد كه در آن گرفتار آمدهاند.
تماشاگر شاهد انسانهايي (زناني) است كه درگير چالشهاي دروني خود، ترسها و اضطرابهاشان هستند كه در نهايتِ ناتوانيشان از گريزِ از اين شرايط، سرنوشتي غمانگيز و تراژيك براي آنها رقم خورده است. آنها ميگويند و ميگويند، بيآنكه خود، آگاه باشند كه كارگردان با نگاهي ريزبينانه آنها را زيرنظر گرفته و هر آنچه را كه نميپذيرد، اصلاح ميكند و در آن سوي ماجرا، زنانِ غرق شده در دردها و مصيبتها، حتي گاه به رغم ميل باطني، خود را اصلاح ميكنند. باز هم ميتوان يادآوري كرد، زماني كه ما (در مقامِ مخاطب) به زندگي اين زنان سرك ميكشيم يا درست هنگامي كه در قصه اين زنان غرق شدهايم، كارگردان، با حرفهايش گويي دستور توقف ميدهد، توقفِ همهچيز را؛ و اينجاست كه به گونهاي با فاصلهگذاري، البته نه به معناي كلاسيك كه در نمايشهاي متداولِ ايراني شاهد هستيم، بلكه به شكل مدرنِ آن رخ ميدهد و حس ما (مخاطب) و حس كاراكترها را در هم ميشكند و چيزِ تازهاي را ميسازد. براي (اين) زنان، دنيا از هم فرو ميپاشد و تمامي هويتها را در خود محو و تبديل به چيزي نزديك به هيچ ميكند؛ ماي مخاطب شخصيتها را درست در زمان خُرد شدنشان، آن هم هنگامي كه هويت از آنها زدوده شده است، به نظاره نشستهايم.
استفاده از نوعي ضدقصه در درام، شك برانگيزي در تبيين و ساختِ شخصيتها، غير منتظره بودنِ پايانِ كلِ قصهها و در نهايت پايانبندي كلِ اثر، شگردي است كه روزبه حسيني براي هر چه ابهام آميزتر و رمزگونهتر شدن، استفاده ميكند كه اين خود، يكي از خصوصيتهاي برجسته و سبك ممتاز روزبه حسيني و آثار اوست و در پايان سخن، تمامي شمايانِ نيك انديشه را ترغيب ميكنم تا به تماشاي فيلم تئاتر «هفت قصه از هفت پري زميني براي تو» بنشينيد كه حسيني همچون تماميآثارش، ما را به دنيايي پر رمز و راز و پيچيده خود و اثرش ميكشاند. پس ديدن اين اثر متفاوت را از دست ندهيد!
عنوانِ اين نوشتار، سطري است از اشعارِ زندهياد «حميد مصدق»
گفتني است فيلمتئاتر «هفت قصه از هفت پري زميني براي تو» با دراماتورژي، طراحي و كارگرداني روزبه حسيني، با بازي هفت هنرجوي بازيگري: زهرا زمانيان، مهتاب افكار، نگين، زهرا صحبتي، سمانه غديري، نيره غفّاري و الهام مختاري، نوشتارِ سه زن از شاگردانِ كارگاههاي نويسندگي (مهرا مُعين، ياسمن ناسخي و نسترن خدادوست)، در شكلي تجربي به انجام رسيده است. عمده فرآيندِ شكلگيري كارگاهي متون بر اساسِ نگرههاي مستند در شكلِ تصوير با هنرجويان شكل گرفته و تقريبا تمامِ تمريناتِ اين هفت قطعه به صورتِ مجازي به انجام رسيده است. «سيما شكري» به عنوان مربي بازيگران در تمرينات مباني به شكلِ حضوري و مشاور هنري كارگردان، ضياءالدين صفويان به عنوانِ تصويربردار، كسرا آتشي تدوينگر، آروين سيدان آهنگساز در كنار روزبه حسيني در اين اثر مشاركت داشتهاند. مدير اجرايي اين اثر را مريم پابرجا و نازنين زنگنه به عنوانِ دستيار، روزبه حسيني را همراهي كردهاند كه هر دو از هنرجويانِ كارگاههاي بازيگري «و ناگهان» بودهاند. «هفت قصه از هفت پري زميني براي تو» در شكل وي اُ دي از سامانه تيوال در بخشِ فيلم تئاترِ اين سامانه قابل تماشاست و ضمنا تماشاگران ميتوانند با امكانِ ويژه طراحي شده براي نظرسنجي از مخاطبين، اپيزود منتخب خود را برگزيده و به آن راي دهند. اپيزودِ برگزيده تماشاگران و اپيزودِ برگزيده داوران در سال 1401 فرصت اجراي صحنه را (همراه با گسترش اثر)، خواهند داشت.