دوگانگي در همسايگان قفقاز
فريدون مجلسي
در ادامه بحث دوگانگيهاي اجتماعي در كشورهاي مختلف كه در مراحل گذار به سوي جامعه مدني هستند، به همسايگان قفقازي ايران يعني ارمنستان و جمهوري آذربايجان نگاهي مياندازيم.
در ارمنستان با وجود نزديك به دويست سال پيوستگي به روسيه تزاري و شوروي كمونيستي، دوگانگي فرهنگي مانند اغلب جوامع وجود دارد. گروه فرودست فرهنگي و اجتماعي طبيعتا توكل بيشتر به جانب كليسا داشتهاند و بقاياي افكار سياسي ناسيوناليستهاي افراطي داشناكسيون كه متعلق به دوران كوتاه اقتدارشان در آغاز تشكيل شوروي در پايان جنگ جهاني اول است با سياستهاي پوپوليستي، متكي به اين طبقه فرودست بودهاند. پس از فروپاشي شوروي كه كشورهاي ارمنستان و جمهوري آذربايجان مستقل شدند، جمهوري ارمنستان كه انسجام سياسي و نظامي بيشتري داشت، به بهانه لغو خودمختاري عهد شوروي اقليم ارمنينشين ناگورنو قرهباغ از سوي دولت جمهوري آذربايجان، ارامنه آن ديار را كه اكنون با از دست دادن حقوق خودمختاري مكتسبه به اقليتي مورد تبعيض در كشورشان تبديل شده بودند، نگران كرد و با توسل به انتخاباتي جدايي و استقلال خود را اعلام كردند و ارمنستان در حمايت از اقليم ناگورنو قرهباغ با حمايت كشورهاي مسيحي خارجي با توسل به زور با جمهوري آذربايجان كه درگير اغتشاش و جنگ داخلي بود، وارد جنگ شد و براي دستيابي به آن اقليم معادل 20 درصد خاك جمهوري آذربايجان يعني حدفاصل ارمنستان تا ناگورنو قرهباغ را كه شامل مناطق شوشي و اردوباد و لاچين است، به اشغال خود درآورد. اين دستاورد براي ارمنستان فرصت خوبي بود تا با چانهزني با جمهوري آذربايجان با استرداد مناطق اشغالي بتواند حقوق اكتسابي ويژه مناطق ارمنينشين ناگورنو قرهباغ را حفظ كند و در مقابل دادن كريدور دستيابي جمهوري آذربايجان به ايالت جدامانده نخجوان بتواند متقابلا به كريدوري هم براي دستيابي ارمنستان به مناطق ارمنينشين ناگورنو قرهباغ موفق شود و پرونده اين دعوا را ببندد. اما گروه دست راستي حاكم با اتكا به احساسات عوامانه با اين تصور كه بتوانند اراضي اشغالي را در ارمنستان ادغام كنند و بدون توجه به ثروت و جمعيت و قدرت بسيار بيشتر جمهوري آذربايجان به اشغال ادامه دادند. حكومت افراطي كه به شدت آلوده فساد مالي بود حمايت مردمي و قدرت و دولت را از دست داد و جمهوري آذربايجان با بهرهمندي از حمايت نظامي تركيه و حتي اسراييل و پاكستان، با توسل به جنگ در خاك قانوني خودش بخش عمده سرزمينهاي اشغالي خود را مسترد داشت. پس از شكست محتوم ارمنستان در جنگ نابرابر با آذربايجان گروه افراطي و معمولا جنگطلب كوشيد به بهانه آن شكست نظامي دولت اعتدالي و واقعگراي باشينيان را سرنگون كند، اما آشكار بود كه جنگي كه با دخالت روسيه با آتشبسي متزلزل متوقف شده است در صورت ادامه فقط ميتوانست شرايط را براي ارمنستان وخيمتر كند. فساد و ضعف دولت پيشين دست راستي و واقعيت شكستي كه نتيجه تجاوز دولت ارمنستان بود، موجب تضعيف جناح متكي به عوام و بقاي دولت اعتدالي شد. در اين شرايط ميتوان گفت آثار دوگانگي متعارف اجتماعي در ارمنستان تدريجا كاهش مييابد و اعتدال و ثبات ميتواند آينده روشنتري را در نيل به يك جامعه مدني و توسعه سياسي و اقتصادي نويد دهد.
در جمهوري آذربايجان دوگانگي اجتماعي از ديدگاه سنت و تجدد بيشتر هم بوده است. تداوم حاكميت روسيه و شوروي از رنگ سنتي توده عوام در مقابله با تجدد، به نسبت ايران كاسته بود. اختلاف قومي مردم تالش در حاشيه درياي خزر كه مدتي ادعاي خودمختاري داشتند مانند اقليتهاي قومي ديگر به دليل كوچكي و كمي تعداد جاي خود را به سازگاري و جذب در اكثريت داد. اما اعتقادات سنتي مذهبي شيعه در ميان عامه موجب گرايشهايي به حاكميت مذهبي در ايران نيز شده بود كه براي كشور نوبنيادي مانند آذربايجان با احساسات ناسيوناليستي و تلاش براي ملتسازي، شايد ناگوار بود و رفتار آن كشور را در مقابل ايران كه مادر فرهنگياش تلقي ميشود، رنگي احتياطآميز و تدافعي داد و موجب نزديكي بيشتر آن كشور به تركيه و حتي اسراييل شد. از رنگ دوگانگي فرهنگي و اجتماعي در جمهوري آذربايجان كه از ثروت نفت و گاز بسيار برخوردار است و از غيبت ايران در بازارهاي نفت و گاز جهاني نيز منتفع بوده است، كاسته شده و ابعاد نسبتا كوچك و جمعيت نه چندان زياد آن كشور، موجب توسعه اقتصادي و صنعتي و اشتغال و رفاه و آموزش و بهداشتي شده است كه از رنگ دوگانگي اجتماعي ميكاهد و پيروزي نظامي در آزادسازي بخشهاي اشغال شده آن كشور نيز موجب انسجام ملي بيشتري شده است. با توجه به اين امكانات اكنون زمان آن است كه جمهوري آذربايجان با ادامه توسعه فرهنگي و آموزشي وارد مسير توسعه اجتماعي به سوي جامعه مدني و دموكراسي شود. به اين ترتيب زمينه دوگانگي اجتماعي در همسايگان قفقازي ايران كه از آغاز هم كمتر از ساير همسايگان بزرگ بود، رنگ باخته است و در آينده خواهناخواه جمهوري موروثي نيز جاي خود را به رقابتهاي متعارف ميان ديدگاههاي سياسي و اقتصادي در قالب احزاب خواهد داد.