• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5085 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۸ آذر

به بهانه سالگرد درگذشت هنرمندي يگانه

زنگ خطري كه پرويز پورحسيني به صدا درآورد

يك‌سال پيش دوستداران پرويز پورحسيني، خبر درگذشت او را با ناباوري و بهت‌زدگي شنيدند. آنان اميد بسته بودند كه بازيگر محبوب‌شان مي‌تواند كرونا را به زمين بزند ولي اين ويروس نفرت‌انگيز اميد آنان را به باد داد و جامعه هنري را بار ديگر به سوگ نشاند. حالا يك‌سال از آن جمعه غم‌انگيز مي‌گذرد. يك‌سالي كه بر تئاتر هم سخت گذشت. در اين مدت هنرمندان زيادي بابت آينده نامعلوم اين هنر در جهان بعد از كرونا  ابراز نگراني كرده‌اند. 
اين دلشوره‌ها البته دلواپسي‌هاي قبلي را هم يادآوري مي‌كند. همچنانكه پرويز پورحسيني هم سال‌ها پيش زنگ خطري جدي را براي تئاتر پيش‌بيني كرده بود و به نظر مي‌رسد اين زنگ خطر مدتي است به صدا درآمده است. ايسنا به انگيزه اولين سالروز درگذشت اين هنرمند، بخشي از نگراني و دلواپسي او را درباره تئاتر مرور كرده است. او در گفت‌وگوي خود با منصور خلج كه در مجموعه كتاب‌هاي ماندگاران صحنه منتشر شده است، گفته بود: «به هنگام ديدن يك تئاتر يا فيلم، به دنبال اين هستم كه با من چه كرده است و چه تاثيري روي منِ تماشاگر گذاشته است. اينجا خودم را به عنوان تماشاگر معمولي در نظر مي‌گيرم كه مي‌خواهد تئاتر ببيند. مي‌دانم به هر حال يك‌سري چيزها با من هست ولي سعي مي‌كنم مثل يك تماشاگر معمولي، يك مخاطب عادي تئاتر ببينم. اينجاست كه مي‌توانم بگويم كار خوب بوده يا نه.» او در ادامه بحث مهمي را مطرح مي‌كند؛ صلاحيت كارگرداني كه اين روزها يكي از موضوعات مهم در تئاتر است: «قديم‌ها هر كسي دست به كارگرداني نمي‌زد. زماني كه ما دانشكده مي‌رفتيم كسي كه با سواد بود يا به قولي جسارت مي‌كرد، وارد اين حيطه مي‌شد . ما براي كارگرداني مرتبت بالايي قائل بوديم. يعني باور داشتيم كه كارگردان بايد يك دنياي ديگري با خودش داشته باشد. خيلي باسواد باشد. تجربه داشته باشد. كار كردن با بازيگر را بلد باشد. تئاتر امروز جهان را بشناسد و... هر كسي نمي‌توانست كارگرداني كند. اگر يك جواني به اصطلاح پررويي مي‌كرد و يك متني را براي اجرا دست مي‌گرفت، مورد هجمه قرار مي‌گرفت. البته اين را يادآوري كنم كه نمي‌گويم اگر يك نفر بخواهد تجربه كند، بد است ولي اينكه كسي بخواهد از سر تفنن يا براي پول درآوردن يك عده را جمع كند و در نهايت يك كار عبثي را به مخاطب نشان بدهد، خوب نيست و من  اين كار را نمي‌پسندم.»
او جملات بعدي خود را اين‌گونه ادامه داده بود: «من نمي‌پسندم چون فلان خانم يا فلان آقا پول دارند، اجازه دارند سالن اجاره كرده و تئاتر كار كنند. درحالي‌كه يك جوان با استعداد كه صلاحيت بيشتري هم دارد، فقط چون پول ندارد و نمي‌تواند سالن اجاره كند، نتواند كار كند. به نظر من اگر اين مساله ادامه پيدا كند، عواقب بدي در انتظار ما خواهد بود. از طرفي كارگردان‌هاي شناخته شده مثل دكتر رفيعي يا از ميان نسل جوان امروز كساني مانند حسين كياني يا محمد يعقوبي به دليل توانايي‌ها يا تجربه‌هايي كه دارند، مي‌توانند با هر گروه ناشناخته‌اي هم كار كنند ولي اگر هنرپيشه شناخته شده تئاتري كه سبقه و تربيت تئاتري دارد هم كنار آنان كار كند مسلما نتيجه بهتري خواهد داشت. ولي الان كسي كه مي‌خواهد تئاتر كار كند، به دنبال يك چهره مي‌گردد تا بتواند گيشه داشته باشد و اصلا به كيفيت كار فكر نمي‌كند. كار را هم كه مي‌بينيم، هيچ تاثيري بر ما نمي‌گذارد و نتيجه معكوسي هم در تئاتر خواهد داشت. به نظر من اين براي تئاتر زنگ خطر است. درست مثل زماني كه لاله‌زار از يك تئاتر فرهيخته به آتراكسيون تبديل شد. يك زماني در لاله‌زار شاهد اجراي نمايش «بادبزن خانم ويندرمير» يا اجراهايي از ميرسيف‌الدين كرمانشاهي، رضا كمال شهرزاد، سيد علي نصر يا حسن مقدم بوديم و بعد از آن تنها آتراكسيون بود كه آنجا اجرا مي‌شد. مي‌دانيد اين اتفاق باعث شد تئاترهاي انديشمند و تئاترهايي كه حرفي براي گفتن داشتند، كنار زده شوند و تماشاگر خود را از دست بدهند . در واقع آتراكسيون باعث شد سليقه مخاطب نزول كند . خدا كند اين اتفاق يك بار ديگر پيش نيايد و تئاتر ما با اين مساله مواجه نشود.» پورحسيني در اين گفت‌وگو از تئاترهاي لاكچري هم سخن گفته بود؛ تئاترهايي كه البته نمي‌ديد و معتقد بود چندان هم پرشمار نيستند. اما باور داشت بايد دليل استقبال احتمالي مردم را از اين تئاترها ريشه‌يابي كنيم و خودش حدس مي‌زد اين اتفاق به دليل خستگي مردم است: «مردم خسته‌اند و از نظر روحي نياز به تفريح و تنفس دارند. در شرايط حاضر تلويزيون اين جواب را به آنها نمي‌دهد. براي همين يا به ماهواره روي مي‌آورند يا به دنبال تئاترها يا فيلم‌هايي هستند كه چنين فضاهايي داشته باشند. به نظر من به جاي اينكه بخواهيم سليقه آنان را نقد كنيم بايد اين علت‌ها را بررسي كنيم و ببينيم چرا مردم دنبال اين نوع كارها مي‌روند و نبايد به آنها انگ لمپن بودن بزنيم. به نظر من اگر خير مملكت را مي‌خواهيم، اجازه بدهيم سلايق مختلف بهتر كار كنند و ما هم به آنها كمك كنيم.»چند سالي از اين گفت‌وگو مي‌گذرد و حالا سال‌هايي به  مراتب دشوارتر براي تئاتر و فعالان آن رقم خورده است و اينجاست كه تنها دلخوشي اين است خوب شد هنرمنداني مانند پرويز پورحسيني كه پرورش يافته دوره طلايي تئاتر بودند، اين روزهاي دشوار را نديدند. روز هفتم آذر ماه سال ۱۳۹۹ كه اين بازيگر تماشايي براي هميشه از دنيا رفت، دوستدارانش به اين چيزها فكر نمي‌كردند. آنان به خاطرات خوشي مي‌انديشيدند كه او براي‌شان رقم زده بود چه آن زمان كه در هيات نقشي منفي مانند دكتر فاستوس ظاهر مي‌شد و چه در قامت نقشي مثبت مانند «جلال» مجموعه «اولين شب آرامش». پرويز پورحسيني در هفتاد و نه سالگي همچنان دوست داشت فرصتي برايش پيش بيايد تا بار ديگر روي صحنه برود و كارنامه پربار خود را كه همكاري با كارگرداناني همچون حميد سمندريان، علي رفيعي، بهرام بيضايي، آربي اوانسيان، بيژن مفيد، داريوش فرهنگ، ركن‌الدين خسروي، پري صابري و ... البته پيتر بروك در آن به ثبت رسيده بود، سرشارتر كند. كرونا اما مهلتش نداد و او را به قطعه هنرمندان بهشت زهرا روانه كرد تا به جمع همكاران سفر كرده‌اش بپيوندد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون