نگاهي به بينسطور روايت نماينده اصولگرا از تماشاي مسابقه فوتبال ميان رئال مادريد و سويا در حاشيه يك ماموريت خارجي
فاصله حكومت و ملت
بامداد ديروز وقتي احمد نادري عكسي از خود به همراه يك نماينده اصولگراي ديگر و سفير جمهوري اسلامي در اسپانيا را درحاليكه براي تماشاي بازي شامگاه يكشنبه رئال مادريد و سويا به استاديوم سانتياگو برنابئو رفته بودند، از طريق حساب كاربرياش در توييتر همرسان كرد، باتوجه به جذابيتي كه فوتبال براي عموم شهروندان ايراني داشته و دارد، احتمالا ميپنداشت غلغلهاي در توييتر فارسي برپا شود و او بهخاطر اينكه سعي كرده روايتي صادقانه و بيغلوغش از تفريح متفاوت يكشنبهشبش را با عموم كاربران توييترفارسي به اشتراك بگذارد، به شخصيت محبوب كاربران تبديل خواهد شد. نكتهاي كه وقتي اوضاع يكسر متفاوت رقم خورد و متوجه شد كه محتواي كامنتهاي پرتعداد كاربران پاي آن توييت جنجالي، عمدتا واكنش انتقادي و اعتراضي كاربران است، در توييتهاي بعدي بهطور تلويحي به آن اشاره و از شهروندان عذرخواهي كرد. او كه ازجمله اعضاي هياترييسه فراكسيون اكثريت پارلمان نيز هست، طي روزهاي گذشته در پي يك ماموريت كاري به همراه علي نيكزاد، نايبرييس مجلس، مرتضي آقاتهراني، رييس كميسيون فرهنگي و ازجمله چهرههاي شاخص جبهه پايداري در پارلمان و همچنين رحيم زارع ديگر نماينده اصولگراي مجلس راهي اسپانيا شده تا در قالب هياتي پارلماني به نمايندگي از جمهوري اسلامي در يكصدوچهلوسومين اجلاس اتحاديه بينالمجالس جهاني (IPU) شركت كند. بنابراين احتمالا پيشبيني واكنشي انتقادي و اعتراضي كاربران توييتر به عكسي كه او را همراه با يكي ديگر از اعضاي اين هيات پارلماني در استاديوم سانتياگو برنابئو ديده بودند چندان دشوار نبود. با اين حال او احتمالا چنين واكنشي را پيشبيني نكرده بود و همين هم باعث شد در توضيحات تكميلي ضمن عذرخواهي از مردم بنويسد: «بارها موضوعات مختلف را همينجا به مردم توضيح دادهام. درخصوص توييت قبلي هم طبق همين رويه عرض ميكنم كه بنده به عنوان رييس شوراي اجرايي اتحاديه جهاني بينالمجالس مجلس، در اين سفر هر روز ساعت 8 صبح تا 8 شب در پنلها و نشستهاي مختلف حضور داشتم كه گزارش آنها در توييتهاي قبلي قابلمشاهده است.» نادري همچنين نوشت: «ديشب ساعت ۹ شب و پس از اتمام جلسات با توجه به اينكه در دوره دانشجويي هم بعضا بازيهاي ليگ اروپا را با توجه به رويكردهاي مردمشناختي دنبال ميكردم، از اين فرصت در پايان برنامه كاري روزانه استفاده كردم و طبق گزارشهاي قبلي از جلسات و برنامههايي كه منتشر كردم، اين مورد را هم به اشتراك گذاشتم؛ چرا كه مسالهاي براي پنهان كردن از مردم وجود ندارد.» او در حالي در پايان تاكيد كرده كه همچنان خود را مقيد به ارايه گزارش فعاليتها و برنامهها ميداند و بنا دارد همچنان به فعاليتهاي توييترياش ادامه دهد كه پيش از اين نيز وقتي هنوز طالبان همچون امروز بر افغانستان مسلط نشده بود، در توييتي اين گروه را «جنبش اصيل منطقه» توصيف كرده بود. ادعايي كه ازقضا همان زمان جنجال توييتري ديگري را رقم زد و البته هنوز هم از ياد بسياري از كاربران نرفته است. نادري البته احتمالا با نيتي مثبت و آنطوركه خود نيز تاكيد كرده، با نگاهي مبتني بر صداقت و روراستي با شهروندان دست به كار نوشتن آن توييت و انتشار آن عكس به پيوست شده و نيز باتوجه به آنكه در واكنش به انتقاد و اعتراض كاربران، سعي كرده با لحني مودبانه و به دور از توجيه آنچه روي داده، از مردم عذرخواهي كند، شايسته انتقاد بيشتر نيست. اما نكتهاي كه بين سطور اين ماجرا و البته به مراتب فراتر از اصل انتشار توييت و عذرخواهي بعدي اين نماينده مجلس محلتامل است، تصور و ذهنيتي است كه باعث شده او به عنوان «نماينده مردم» مرتكب چنين خطا و اشتباهي شود. تصور و ذهنيتي از نگاه جامعه به مسائل ريز و درشت مملكت چنانكه از اين غائله و البته دهها مثال و نمونه ديگر در مجلس يازدهم پيداست، فرسنگها با آنچه مردم و موكلان او ميپندارند، فاصله دارد. در شرايطي كه طي ماههاي گذشته شاهد آن بوديم كه مجلس رسيدگي به طرحهايي همچون طرح صيانت از حقوق كاربران شبكههاي اجتماعي يا صيانت از حقوق عامه در مقابل حيوانات خانگي را در دستوركار خود قرار داده و نهتنها بهروشني از آنچه مسائل و دغدغههاي ملت است، فاصله گرفته؛ بلكه بعضا ازجمله در همين دو نمونهاي كه به آن اشاره شد، خود به مسالهاي تازه براي شهروندان تبديل شده و با نوع نگاه به موضوعات مختلف و نحوه مواجهه با آن مسائل، نگرانيهايي را دستكم براي بخشهايي از جامعه ايجاد كرده، به نظر ميرسد آنچه فراتر از انتشار يك توييتِ نامتناسب با شرايط عمومي حاكم بر جامعه، بايد موردنظر قرار گيرد، فاصله معناداري است كه ميان نگاه نمايندگان مجلس به عنوان وكلاي ملت با شهروندان و عموم جامعه احساس ميشود. مجلسي كه قرار است «خانه ملت» باشد و نمايندگاني كه بايد در قامت «وكيل شهروندان» مقابل حاكميت ايفاي نقش كنند و تلاش و هم و غمشان اين باشد كه آنچه مردم ميخواهند، بر مملكت حاكم شود، در عمل چنان به لحاظ ديدگاه سياسي، اجتماعي و فرهنگي از جامعه دور هستند كه حتي اگر خواستشان خدمتي بيدريغ باشد، عملا راه به جايي نخواهند برد. جالب آنكه وقتي با روي كار آمدن دولت جديد، بعضا در خبرها ميخوانديم كه رييس دولت، معاون اولش يا وزيران و ديگر مقامهاي ارشد دولت سيزدهم دستورهايي به منظور احصاي مشكلات صادر كرده يا سعي ميكردند با حضور در ميان مردم، از نزديك در جريان دغدغههايشان قرار گيرند، برخي منتقدان گلايه ميكردند كه دولت نبايد زمان ارزشمند را صرف اين مسائل كند؛ چه آنكه همه ميدانند مشكل مردم چيست و مساله اين است كه چطور نسبت به رفع آن اقدام شود. حال آنكه بعيد نيست اين تصور چندان هم دقيق نبوده و مسوولان به واقع نسبت به دغدغهها و خواست مردم مطلع و آگاه نباشند؛ نكتهاي كه اطمينان از صحت و سقمش اگرچه از جهتي منجر به آن ميشود كه بيش از پيش اقدامات دولت را باور كنيم و بپذيريم اما آنچه به مراتب مهمتر از اين نكته، حايز اهميت و البته نگرانكننده است، همين فاصله معناداري است كه ميان جامعه و خواست شهروندان با حاكميت و سياستها و راهبردهايش وجود دارد و شايد همين هم هست كه مسوولان يكي پس از ديگري ميآيند و ميروند اما مشكلات پابرجاست و مردم درگيرشان.