ادامه از صفحه اول
داخلي يا خارجي؟
در اين ميان يك نكته بسيار مهم ديگر نيز وجود دارد. اصرار سياستهاي رسمي در پيوند دادن اعتراضات مشابه به دستهاي خارجي، شايد براي اقناع عدهاي يا توجيه برخي رفتارها اثرگذاري موقت داشته باشد، ولي در عين حال نگاه مردم را به خارج سوق ميدهد، زيرا معترضين را هم به اين نتيجه خواهد رساند كه راهحل در خارج است، چون سياست رسمي نيز دارد آنها را به آن سوي آب منتسب ميكند، به علاوه قبح ارتباط با خارج را نبايد ريخت. بايد به گونهاي عمل كرد كه مردم از انتساب اعتراضات به خارج ناراحت شوند، اگر اين ادعا خيلي تكرار شود، به معناي ريخته شدن قبح و زشتي چنين ارتباطي است. بهتر است سياست چگونگي مواجهه با هر پديدهاي از جمله اعتراضات را صرفا برحسب متغيرها و عوامل داخلي توضيح داد. حتي اگر خارجيها نيز از آن سوءاستفاده كنند، اين امر فرع بر اصل قضيه است كه موضوعي داخلي است. با اين ملاحظات انتظار ميرود كه نحوه مديريت در برابر اعتراضات با فرض مزبور باشد، يعني اصل مشكلات را داخلي ديد، حتي اگر دستهايي از خارج نيز در آن ديده شوند. بايد قدري خويشتنداري كرد. بروز اين عوارض و انتشار تصاوير آن نوعي نمك پاشيدن روي زخم است. زخمي كه بايد التيام پيدا كند و نه اينكه ناسور شود.
در سوک مهدی ورشابی
از نزدیک و با چشم خود استحکامات و انواع سنگرها و چگونگی آرایش واحدهای دشمن را ببیند و روی آنها مطالعه کند. از همین هنگام بود که نیروهای مهندسی جنگِ جهاد سازندگی توانستند علاوه بر آنچه میدانستند، شیوه احداث سنگرهای انفرادی، مواضع توپخانه، سنگرهای اجتماعی و خاکریزهای نعل اسبی و احداث مواضع تانک را از قوای دشمن بیاموزند و بهتر از آنها را طراحی کرده و برای رزمندگان و نیروهای مدافع بسازند. او در عملیات «فرمانده کل قوا خمینی روح خدا» نیز که در 21 خرداد ماه سال 1360 در دارخوین در نزدیکی آبادان انجام شد، حضور داشت. مهدی ورشابی در آن عملیات در کنار رزمندگان اصفهانی که بعدها لشکر امام حسین علیهالسلام را تشکیل دادند به حسین خرازی فرمانده دلاور و شجاع آن محور کمک میکرد. او برایم تعریف میکرد که نیروهای داوطلب مهندسی جنگِ جهاد در جریان آن عملیات، توانستند برای رزمندگان فداکار و پرانگیزه اصفهانی، خاکریزی به طول 3 كيلومتر را احداث کنند تا پس از تثبیت جبهه دارخوین در پشت آن پدافند نمایند. در آن عملیات رزمندگان اسلام توانسته بودند با پيشروي به سمت مواضع گردان زرهي صلاحالدين که جمعی تیپ8 مکانیزه ارتش عراق بود، 3 خاكريز اول لشكر 3 زرهي ارتش متجاوز را به تصرف خود در آورند و به پیروزی برسند. مهدی ورشابی با شهید تقی رضوی بسیار رفیق و دوست بود و همیشه در جبههها آنها را در کنار یکدیگر میدیدم. پس از شهادت رضوی، مهدی به جای او فرماندهی مهندسی جنگِ جهاد را برعهده گرفت و تا آخر جنگ به یاری رزمندگان مشغول بود. پس از پایان جنگ هم گرچه از ظرفیت فنی و علمی و مدیریتی آقامهدی مثل بسیاری دیگر از فرماندهان دوره دفاع مقدس به خوبی استفاده نشد ولی او به دنبال توسعه و آبادانی کشور بود. وی معتقد بود که با ساختن و پیشرفت و توسعه ایران عزیز میتوان ثمره انقلاب اسلامی را نشان داد و به توسعه معنویت کمک کرد. او برای مدتی هم قائممقام سردار مرتضی قربانی برای احداث موزه جنگ در جوار مرقد امام خمینی رحمتاللهعلیه بود و تلاش زیادی داشت تا مظلومیتها و حماسهآفرینیهای رزمندگان را برای آیندگان به یادگار بگذارد. در سالهای اخیر هر بار که او را میدیدم میگفت در حال مطالعه قرآن و تدبر در آیات آن هستم. او نکاتی از قرآن را برایم بازگو میکرد. مهدی به زندگی پس از مرگ میاندیشید و همیشه یاد شهدای عزیز را در ذهن و فکر خود داشت و برای تداوم راه آنها چارهاندیشی میکرد. او مصداق آیه «مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ فَمِنهُم مَن قَضى نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ وَما بَدَّلوا تَبديلًا» بود که به انتظار لقاء الهی در حال با صفای خود زندگی را میگذراند. / یادش گرامی
واقعيتهاي قرارداد سوآپ
چراكه عادت داشتند هر سال پول بادآوردهاي از راه افزايش ناگهاني قيمت گاز صادراتي به ايران به دست بياورند. به همين دليل در شرايطي كه توافق شده بود ايران پول گاز تركمنستان را پرداخت كند، تركمنستان به ديوان داوري شكايت كرد تا پول بيشتري بگيرد. نكته جالب اينجاست كه روز چهارم تيرماه 99 كه راي دادگاه اعلام شد، ايران به پرداخت غرامت به طرف مقابل محكوم نشد و تنها محكوم به پرداخت بدهي خود به تركمنستان شد كه پيش از آن هم اين بدهي را پذيرفته بود. ضمن اينكه اين بدهي، در عمل تبديل به يك وام كمبهره جذاب ارزي شده بود! همزمان ايران هم بابت اشكال در كميت و كيفيت گاز دريافتي و جريمه قطع گاز توسط طرف تركمن، شكايتي مطرح كرد كه ديوان داوري به نفع ايران راي صادر كرد و تركمنستان مجبور به پرداخت 150 ميليون دلار جريمه به ايران شد؛ رقمي كه تركمن گاز حاضر به پذيرش آن در مذاكرات با ايران نبود! مجموع اين مسائل موجب شد روابط ايران و تركمنستان در حوزه انرژي تيره شود به حدي كه وقتي وزير نفت جديد ايران به عشق آباد رفت، حتي همتاي تركمن او هم حاضر به پذيرش او نشد و اوجي مجبور به گفتوگو با مقامي پايين تر شد. در ميانه چنين روابط تيرهاي، به نظر ميرسد نقش اصلي را در انعقاد قرارداد سوآپ گاز تركمنستان از مسير ايران، جمهوري آذربايجان ايفا كرده است. حالا ايران ميتواند به جاي آنكه بابت سوآپ گاز تركمنستان مبلغي بگيرد، بخشي از 1.5 تا 2 ميليارد مترمكعب گاز انتقالي سالانه را به عنوان حق سوآپ بردارد و در استانهاي شمالي كشور كه دوباره ممكن است با كمبود گاز مواجه شوند مصرف كند. سهم ايران از سوآپ گاز نامشخص است اما مروري بر ارقام نشان ميدهد رقم بزرگي نيست. توليد روزانه گاز ايران حدود 800 ميليون متر مكعب است اما كل ترانزيت گاز تركمنستان از مسير ايران، روزانه 5 ميليون متر مكعب است يعني كمي بيش از نيم درصد از كل توليد گاز ايران! حق سوآپ ايران از اين نيم درصد، آنقدر ناچيز است كه بعيد است نقش چنداني در تامين گاز پنج استان شمالي كشور هم داشته باشد. در چنين شرايطي تبليغاتي شبيه اينكه اين قرارداد، جايگاه ايران را در بازار جهاني انرژي ارتقا ميدهد شبيه شوخي است! مهمترين فايده اين قرارداد، بزرگنمايي آن در شرايط سكون فعلي است كه نشان دهد گويي كار مهمي انجام شده اما واقعيت همان است كه آمار و ارقام نشان ميدهد!