ستاره های موزه
سارا کریمان
اصطلاح ستاره و سوپراستار، عنوانی ژورنالیستی است که به برخی هنرمندان سینما و موسیقی داده می شود. اگرچه رواج این اصطلاح با تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی قرن بیستم و گسترش رسانهها ارتباط مستقیم دارد، اما حداقل در ادبیات فارسی واژه باسابقهای است. حافظ میفرماید ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد. ویژگیهای برجسته به گونهای که یک فرد به صورت درخشان و متمایز در محیط خود به نظر برسد و همانگونه که حافظ توصیه میکند مانند ماه در آسمان شب به نظر آید و مورد توجه قرار گیرد، تعریف ادبی و کلاسیک از ستاره یا سوپراستار است. در دنیای جدید اقتصاد همه چیز است و همه چیز برای بقا باید بتواند تعریف اقتصادی از خود ارائه دهد. کالاشدگی فرهنگ و مصرف فرهنگی همه ذیل تعاریف اقتصادی جای میگیرند. ستارهها ساخته و پرداخته رسانهها هستند تا تولیدات هنری به نهایت توفیقات اقتصادی دست یابند. نهایت توفیقات یعنی گستره وسیع مخاطب و مصرفکننده، یا توده. ستارهسازی فرآیندی چند وجهی و محصول مجموعهای از سیاستگذاریها و اقدامات متنوع است. ظهور و گسترش پلتفرم های فضای مجازی به دلیل فراگیری طیف وسیع مخاطب و همچنین انتقال ارزان و بیواسطه و سریع مطلب تا اقصا نقاط جهان، کمیت و کیفیت ستارهسازی را دگرگون کرد. از یک سو دسترسی گسترده عموم به رسانه کار را سهل میکرد و از سوی دیگر شرایط بسیار سخت و رقابتی میشد. به هر روی بازیگردان فعلی عرصه تبلیغات فضای مجازی است و دیری نخواهد پایید که نسخههای چاپی و مجلات کاغذی کم پیدا یا ناپدید شوند. در گذشته طیفی از مجلات که با عنوان زرد شناخته می شدند نقش مهمی را در معروف شدن یا به عبارتی ستارگی هنرمندان ایفا میکردند. نتیجه اقدام آنها موفقیت اقتصادی فیلمهای سینمایی یا کنسرتهای موسیقی پاپ بود. سایر رشته های هنری به میزان کمتری مورد توجه این مجلات بودند اما توجه روزافزون به اقتصاد خلاق و هنرهای تجسمی در قرن بیستویکم، سیاستگذاران را بر آن داشت تا فرآیندهای ویژهای جهت ستارهسازی در این عرصه اتخاذ كنند. ازجمله وجوه کارکردی موزه، جنبه رسانهای آن است. موزه رسانهای در دسترس عموم است که در ابعاد مختلف ایفای نقش میکند. راهیابی اثر یک هنرمند به موزه تاثیر زیادی در موفقیت اقتصادی برای شخص هنرمند یا سرمایهگذاران دارد. اما موزهها عناوین و موضوعات گسترده ای را در بر می گیرند و صرفا مراجع هنری نیستند. به همین میزان قابلیت ستارهسازی در ابعاد مختلف دارند. همانطور که مجموعهای از امکانات و افراد در ظهور ستارههای سینمایی یا تلویزیونی و ... وارد عمل میشوند تا یک نفر را به شهرت برسانند و کل مجموعه از این مساله منتفع شود، موزهها نیز این امکان را دارند تا برخی افراد را که دارای مجموعهای از ویژگیهای فردی و تخصصی هستند، در جامعه به شهرت برسانند و این فرآیند بتواند در ابعاد مختلف تاثیرات مفیدی بر کلیت ساختار آنها بگذارد. قدرت بیان، تسلط علمی، درک مخاطب و انعطاف رفتاری از الزامات اولیه شخصیتسازی در موزه است. فعالیت ژورنالیستی و رسانهای مکمل ویژگیهای اولیه و همیاری سیستمها میتواند ستاره یا فوقستاره فرهنگی و موزه ای را در جامعه ساخته و پرداخته کند. عدم توجه و رغبت موزهها به اینگونه رفتارهای عامه پسند، آنها را به گوشه انزوا و عدم اقبال سوق خواهد داد. نتیجتا ما در موزه با چند حالت از ستاره مواجه هستیم: اثر موزهای، هنرمند مدعو، راهنما یا کارشناس موزه. در دو مورد اول همواره موزهها اقداماتی را انجام دادهاند یا اصولا بر این مبنا به وجود آمدهاند. اما در مورد لیدرهای فوق ستاره که خود جاذب گروههای گسترده مردمی باشند اقدام قابل ذکری مشاهده نشده است؛ ظرفیتی که به شدت مستعد و قابل برنامهریزی است.