• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۹ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5088 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۱۱ آذر

معتدل اخلاق‌مدار

رضا مختاری اصفهانی

از میان کاروان دانشی که در دوره سلطنت رضاشاه راهی دیار فرنگ شد، نسلی فراهم آمد که در دانش و سیاست سرآمد شد. بعضی از این محصلین از همان دوره رضاشاه به عرصه سیاست وارد شده و هزینه‌های گزافی چون محرومیت از تحصیل و زندان پرداختند. برخی اما ابتدا به دانشگاه وارد شده و در دوره ملی شدن صنعت نفت پا به عرصه سیاست نهاده و از یاران 
محمد مصدق شدند.
 دکتر غلامحسین صدیقی از جمله این دانش‌آموختگان است. او از این جهت شاخص است که با وجود رسیدن به دولتمردی و سیاست‌ورزی در رده‌های بالا از مسیر متانت و اعتدال خارج نشد. چه صدیقی دانش‌آموخته جامعه‌شناسی بود.
 اگرچه او در فرانسه به این مرتبت علمی ‌رسیده بود، اما هیچ‌گاه از فرهنگ ایرانی و ادب پارسی دور و غافل نماند. چنانچه رساله دکترای خود را در پژوهشی تاریخی-اجتماعی به «جنبش‌های دینی در قرون دوم و سوم هجری» اختصاص داد. رضاشاه نیز در بدرقه اولین کاروان اعزامی ‌این محصلین از آنان خواسته بود از فرانسه دانش و وطن‌پرستی را توامان به سوغات بیاورند؛ توصیه‌ای که در فرآیندی آزادیخواهانه گاه این دانش‌آموختگان را در مقابل نهاد سلطنت قرار می‌داد. غلامحسین صدیقی دانش ‌جامعه‌شناسی را با وطن‌پرستی عقلانی ممزوج ساخته و در سال‌های تحقیق و تدریس سعی کرد به آسیب‌شناسی جامعه ایران بپردازد و از آفات گریبانگیر آن انذار دهد. 
در عرصه سیاست نیز قانون را تنها معیار در سیاست‌ورزی می‌دانست. با چنین نگاهی به ورطه تندروی نمی‌افتاد. اعتدال او اما اخلاق‌مدارانه و مسوولانه بود. از آن روزی که از ساحت دانشگاه به سرسرای دولت آمد، رسم وفا و اخلاق واننهاد. تا لحظه آخر در کنار مصدق ماند و از کاخ نخست‌وزیری به زندان و محکمه نظامی‌ رفت. این تجربه اما مانع از آن نشد که روایتی منصفانه و آسیب‌شناسانه از کودتای 28 مرداد 32 داشته باشد.
 همچنان‌که در دادگاه نظامی‌ نیز با وجود دفاع از موضع مصدق، از برخی اقدامات مانند پایین کشیدن مجسمه‌های خاندان سلطنت انتقاد کرد. او نه در مقام وزیر کشور مصدق که از موضع عضو انجمن آثار ملی و فرهنگستان نمی‌توانست موافق چنین کارهایی باشد. نخست‌وزیر اما از نگاه یک حقوقدان با موضع وزیر کشورش مخالفت کرد و او را معلم تاریخ خواند. رنج زندان و دادگاه نظامی ‌با حضور دادستان هتاک آن، حسین آزموده، موجب نشد صدیقی به کنج 
عافیت بخزد.
 او در کنار تلاش برای احیای جبهه ملی، در دانشگاه نیز فعال بود. در تاسیس موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی کوشید تا محلی برای محققان مستقل باشد. چه او دریافته بود دانش ‌جامعه‌شناسی باید از دولت مستقل بماند تا آینه‌ای برای نشان دادن آسیب‌ها و آفت‌های اجتماعی باشد. سال 42 اما پایان سیاست‌ورزی صدیقی بود. محمدرضا شاه راه را بر سیاست‌ورزی امثال او بسته بود.
 راه مصالحه و تعامل مسدود شد. عزلت‌گزینی صدیقی صحه‌ای بر هشدار مهدی بازرگان بود که گفت نسل بعد از ما سلاح برمی‌گیرند و با زبان اسلحه با سلطنت پهلوی سخن می‌گویند. شاه و مخالفانش در آشتی‌ناپذیری
 مطلق بودند.
 این آشتی‌ناپذیری اما پایانی داشت. آن‌گاه که شاه از تغییر دولت‌ها و دولت نظامی‌ طرفی نبست، صدیقی در نظرش چاره کار بود. صدیقی عزلت‌گزین هم با قبول مذاکره نشان داد عافیت‌نشین نیست. وزیر کشور مصدق اما جاه‌طلب نبود که به هر قیمتی نخست‌وزیر شاه شود. او رقیبانی از رفیقان دوره مصدق داشت. رفیقان دیروز بیش از آنکه نگران پذیرش این مقام توسط صدیقی باشند، نگران از بین رفتن بخت خویش در این باره بودند.
 صدیقی دو شرط داشت که در آن شرایط تحققش مشکل می‌نمود؛ یکی، اجرای قانون اساسی بود و دیگری، ماندن شاه در کشور. اولی از جانب بیشتر مخالفان به هیچ انگاشته می‌شد و در دومی ‌اراده شاه بر آن نبود. 
 بدین ترتیب اوضاع به گونه‌ای دیگر رقم خورد. صدیقی با رفتارش در این برهه نشان داد برای ایران حاضر است از کنج عافیت دست بکشد، اما در این مسیر جاه‌طلبانه رفتار نکند. از همین رو در زمانه دوگانه مطلق‌گرایانه در میانه ایستاد تا شخصیتی منحصر به فرد از خود تصویر کند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون