كوچه آشتيكنان
حسن لطفي
چهارده سال قبل از آنكه هواپيماي حامل آلبرت لاموريس فيلمساز خلاق فرانسوي هنگام فيلمبرداري قسمت دوم فيلم مستند باد صبا سقوط كند، او فيلم كوتاهي به نام بادكنك قرمز ساخت كه بهرغم زمان سيودودقيقهاياش توانست در رقابت با فيلمهاي بلند آن سال (1956) جايزه بهترين فيلمنامه اورژينال جشنواره كن و بيستونهمين مراسم اسكار را به خود اختصاص دهد. اتفاقي كه پيش و بعد از اين براي فيلم كوتاه ديگري رخ نداد. فيلم حكايت رابطه پسركي تنها با بادكنكي استثنايي است. رابطهاي كه براي دركش، لاموريس آنها را وارد مكانهايي ميكند كه در طول فيلم تشخص پيدا ميكنند و درون پسرك را عريان ميسازند. بيننده دلايل تنهايي پسرك را در همين مكانها و با رفتار آدمبزرگها متوجه ميشود. آدمبزرگهايي كه نميتوانند چيزي فراتر از ذهنيت شكلگرفته خود را درك كنند و هرچه بيرون از اين قاعده است را پس ميزنند و قبول نميكنند (نهتنها براي خود، بلكه براي ديگراني كه از نظر آنها مجبور به اطاعت حرف آدمبزرگها هستند.) البته همسن و سالهاي پسرك هم بيرون از اين عدم درك نيستند و رفتاري خشونتآميز دارند. رفتاري كه در نهايت به پاياني عجيب و برآمده از تخيل منجر ميشود. (براي آنكه طراوت و تازگي اين پايان نزد كساني كه اين فيلم خوب را نديدهاند از بين نرود از اشاره مستقيم به آن پرهيز ميكنم.) تخيلي كه شانه به شانه واقعيت در كوچه و خيابانهاي فيلم جريان دارد. كوچههايي كه گاه با پلههايش پسرك را با بادكنكش به بالا و پايين هدايت ميكند و گاه آنقدر باريك و تنگ هستند كه اگر دو نفر بخواهند از كنار هم بگذرند به راحتي امكان ندارد (كوچههاي شبيه كوچه محل زندگي خانواده شخصيت فيلم متري ششونيم) كوچههايي كه در قديم بيشتر ديده ميشد و در بعضي از شهرها (از جمله قزوين) كوچه را با نام كوچه آشتيكنان ياد ميكردند، چرا كه اگر كسي با كسي قهر بود و بر حسب اتفاق او را در چنين كوچهاي ميديد ناگزير به آشتي ميشد. كوچههايي كه به همين خاطر بد هم نبود. (هر چند در دو فيلم بادكنك قرمز و متري ششونيم چنين نيستند.) كوچههايي كه اگر بخواهيم عنصر تخيل را وارد دنياي سياست كنيم در اين دنيا بيشتر از واقعيت نياز است، چرا كه سياستمداراني كه در قدرتند و براي مردم نسخه زندگي ميپيچند گاهي هنگام عبور از كوچههاي اينچنين به مردم برميخوردند و در چنين حالتي ناگزير به پاسخگويي و آشتي ميشدند. بگذريم و برگرديم به بادكنك قرمز! فيلم خوب لاموريس با گذشت پس ازحدود شصت وپنج سال و در آستانه نودوچهارمين دوره جوايز اسكار هنوز هم تماشايي است.