جمهوري اسلامي و مقامات سابق
حسن روحاني چطور؟ جز اين است كه اول بار پيشوند «امام» را براي بنيانگذاري جمهوري اسلامي، آن هم در سال 1356 و اوج اقتدار پهلوي بر فراز منبر مطرح كرد؟ و مگر نه اينكه از مردان جنگ بود و بعدا هم كليد مذاكرات هستهاي از سال 1382 به او سپرده شد؟ كروبي و موسوي هم سوابقي كم و بيش روشن و قابل دفاع داشتند اما آنها را هم درهم كوبيديم. امسال هم نوبت علي لاريجاني شد و ترديد نكنيم چند صباحي بعد همين سيد بزرگوار آقاي رييسي كه نتيجه «يكدست كردن حاكميت» است سرنوشتي كم و بيش مشابه پيشينيان پيدا كند. شايد آقاي قاليباف هم و شايد خيليهاي ديگر هم. نه با خبر و اطلاع كه با تحليل عرض ميكنم كه انگار ارادهاي وجود دارد كه مقامات كشور را از چشم نظام بيندازند. اين درست است كه برخي از اين افراد، ديدگاههاي انتقادي نسبت به تصميمات و عملكرد بخشهاي مختلف كشور داشته باشند، اما حذف آنها چه سودي توي جيب جمهوري اسلامي ميگذارد؟ اشتباهات مقامات البته بايد در دادگاه افكارِ عمومي مورد قضاوت قرار گيرد. مردم اگر آنها را خطاكار بدانند خودشان ميدانند بايد با آنها چه رفتاري كنند. راه قانون هم مشخص و روشن است و مادام كه منافع جناحي بر قانون نچربد، قضاوتش مورد قبول همگان است. اما تا پيش از صدور حكم، چرا مقامات را حذف ميكنيم؟ چرا بين آنها با نظام فاصله مياندازيم؟ حتي همين احمدينژاد كه استثنا در ميان قاعدهها به حساب ميآيد اگر توسط نظام، پوشش داده ميشد الان حرفهايش همسنگ اپوزيسيون خارجنشين بود؟ چرا از ديدار حسن روحاني با رهبر انقلاب متعجب و حتي خشمگين شديم؟ چرا اصرار داريم بر سر او همان بيايد كه بر پيشينيان آمد؟