احمدرضا لاهيجانزاده، معاون محيطزيست دريايي و تالابهاي سازمان حفاظت محيطزيست در نشست خبري اعلام كرده كه پسروي در حوضه خزر وجود دارد و اگر اين پسروي ادامه پيدا كند، درياچه خزر 20 تا 25 درصد پسروي خواهد داشت كه در قسمت شمالي و روسيه اتفاق خواهد افتاد. اما وي اشارهاي به تاثيرپذيري سواحل شمال كشور و در عين حال احتمال آسيبپذيري بيشتر تالابها از اين رويداد بيسابقه نداشته است. حال آنكه همايون خوشروان، عضو هياتمديره انجمن سواحل و سازههاي دريايي اظهار كرده براساس دادههايي كه به كميته ملي آب و هواشناسي سازمان هواشناسي كشورهاي حاشيه درياي خزر رسيده، مشخص شده كه سطح تراز آب درياي خزر حدود سه سانتيمتر در سال ۲۰۲۰ نسبت به سال ۲۰۱۹ كاهش پيدا كرده است. وي در ادامه اشاره كرده كه در چهار ماهه نخست سال ۲۰۲۱ ميزان روانآبهاي رودخانه ولگا از حجم آبهايي كه به سمت درياي خزر در سال ۲۰۲۰ منتقل شده، بسيار بسيار پايينتر بوده بنابراين اينطور پيشبيني ميشود كه در سال ۲۰۲۱ روند كاهش سطح تراز آب درياي خزر را با سرعت بيشتري دنبال خواهيم كرد كه شايد بين ۱۲ تا ۱۷ سانتيمتر در پايان سال ۲۰۲۱ باشد. مساله اينجاست كه عمق درياي خزر در بخش شمالي، كم است و كاهش آب دريا در سطح آن به وضوح نمودار خواهد شد اما تاثيرات ناشي از پسروي كه هماكنون صحبت از آن ميشود، حتي در تالابهايي مانند ميانكاله هم پديدار شده است. حال اگر نگاهي به صحبتهاي مرحوم دكتر پرويز كردواني، استاد دانشگاه تهران در كتاب درياي خزر داشته باشيم، مشخص ميشود كه بهترين و مطلوبترين حد جهت احياي تالابهاي مرتبط با دريا و افزايش توليد 27 متر است در حالي كه پسروي خزر تالابهاي شمال كشور را از اين حد هم دورتر خواهد كرد و بدينترتيب شايد بتوان گفت كه مشاهده بالغ بر 40 فقره آتشسوزي در ذخيرهگاه زيستكره ميانكاله در تابستان سال جاري هم جلوهاي از تغييرات چندوجهي اين اتفاق در اكوسيستمهايي منحصربهفرد و ارزشمند است. البته برخي كارشناسان بر اين باور هستند كه مطالعه منحني نوسانات درازمدت سطح درياي خزر مشخص ميكند كه تغييرات آن از الگوي معيني تبعيت نميكنند اما تغييرات موقت به دليل امكان اندازهگيري مداوم و مستمر قابل پيشبيني هستند. سازمان فضايي ايران (سنجش از دور) تغييرات ارتفاع درياي خزر را اينگونه تشريح ميكند: «ارتفاع سطح آب درياي خزر از سال 1384 تا سال 1395 كاهش يافته و پس از آن به تعادل نسبي رسيده است. بيشترين ارتفاع سطح آب حدود 25.8- متر است كه در نيمه اول سال 1374 اتفاق افتاده و كمترين ارتفاع سطح آب درياي خزر حدود 27.5- متر است كه مربوط به نيمه دوم سال 1394 بوده و نسبت به سال 1374 حدود 1.7 متر كاهش يافته است. همچنين ارتفاع سطح درياي خزر در 14 مرداد ماه 1399 مقدار 27.3- متر اندازهگيري شده است.» حال اين پرسشها مطرح ميشود كه با ادامه اين روند چه تغييرات ديگري را ميتوان در سواحل ايران انتظار داشت؟ بيشترين سطح از آسيب متوجه چه نقاطي در سواحل و تالابهاي ايران است؟ آيا پسروي خزر بر فعاليتهاي صيادي هم تاثيرگذار خواهد بود؟ حميد خليلي، مديركل مهندسي سواحل و بنادر سازمان بنادر و دريانوردي در گفتوگو با «اعتماد» به اين پرسشها پاسخ داد.
كاهش تراز درياي خزر از نظر شما چقدر جدي است؟
يكي از مهمترين پديدههاي سواحل و به ويژه سواحل درياي خزر، پيشروي و پسروي آب دريا ميباشد كه تاثيرات مثبت و منفي بسياري روي سواحل دارد. نوسانات تراز آب درياي خزر مهمترين و اصليترين عامل پيشروي و پسروي دريا ميباشد. پسروي دريا سبب افزايش سطح خشكيهاي ساحلي به تناسب مقدار شيب در قسمتهاي مختلف ساحل ميشود. كاهش تراز آب درياي خزر به دليل تغييرات گستردهاي كه در خط ساحلي به خصوص در مناطق كمعمق ساحلي ايجاد ميكند، بسيار حائز اهميت است چراكه پسروي آب درياي خزر ميتواند اثرات محيطزيستي، اقتصادي، ژئوپليتيكي و حتي اجتماعي براي كشورهاي حاشيه درياي خزر به همراه داشته باشد. دادههاي بلندمدت تراز آب درياي خزر نشان ميدهد كه بيشترين پسروي آب اين دريا در دهههاي 40 و 50 شمسي مشاهده شده است. براساس نمودار تغييرات تراز آب درياي خزر پس از پيشروي شديد آب دريا طي دهههاي 60 و 70، حدودا از نيمه دوم دهه 70 كاهش تراز آب دريا آغاز شده و همچنان شاهد پسروي آب درياي خزر هستيم، اما ميزان اين پسروي هنوز به تراز منفي دهه 40 و 50 نرسيده است. تراز آب فعلي از دهه 40 و 50 بالاتر است اما با توجه به روند پيشرو و كاهش ورودي آب از رود ولگا كه تامينكننده اصلي آب درياي خزر است و به خصوص تغيير شرايط اقليمي كه منجر به افزايش تبخير آب دريا شده، همچنان روند نزولي كاهش تراز آب درياي خزر مشاهده ميشود.
دليل اين اتفاق را شما كاهش ورودي از رود ولگا و سدسازي در روسيه ميدانيد؟
بنا به نظر محققين محيطزيست، تغيير اقليم منطقه كه افزايش تبخير از سطح دريا و كاهش نزولات جوي در حوضههاي آبريز درياي خزر را به دنبال داشته و از طرف ديگر نحوه مديريت آب در حوضه شمالي درياي خزر و سدسازيها در آن منطقه، عمدهترين دلايل پسروي آب درياي خزر طي سالهاي گذشته هستند. از ميان رودخانههايي كه به حوضه خزر ميريزند، رودخانه ولگا با سهمي در حدود 80درصد بيشترين آب ورودي به حوضه را تامين ميكند كه كوچكترين تغيير در دبي اين رودخانه بر نوسانات تراز آب خزر موثر است.
آيا اين احتمال هست كه به تراز منفي دهه 40 برسيم؟
در حال حاضر نميتوان به اين سوال پاسخ روشني داد چراكه تراز آب درياي خزر در طول دورههاي مختلف داراي نوسانات دورهاي نامنظمي بوده اما با توجه به مجموع شرايطي كه ذكر كردم، اين احتمال وجود دارد كه به تراز منفي دهه 40 و 50 هم برسيم.
اين صحبت كه مطرح كرديد، فقط احتمال است يا قطعيت دارد؟
خير، صرفا در حد احتمال است، چراكه درخصوص مباحث اقليمي و محيطزيستي نميتوان با قطعيت پيشبيني كرد حتي اين احتمال هم وجود دارد كه در آينده وارد دوره پيشروي آب دريا شويم. عدم دانش كافي در مورد بسياري از فرآيندهاي فيزيكي و پديدههاي موثر در رشتههاي مختلف مهندسي و علوم و همچنين پيچيدگي روابط حاكم بر آنها سبب ميشود نتوان در مورد وقوع يا عدم وقوع يا نحوه رفتار دقيق آنها در زمان دلخواه اظهارنظر قطعي كرد. ازجمله اين پديدهها ميتوان به تغييرات تراز آب دريا، زلزله، سيل و امواج دريا اشاره كرد.
در دهه گذشته شرايط به چه صورت بوده؟ آيا سيلابهاي سال 98 تراز آب دريا را تغيير نداد؟
افزايش آبي كه به سبب سيلابهاي سال 98 به خصوص در استان گلستان شاهد بوديم را نميتوان پيشروي آب در خزر ناميد، در آن مقطع در حد خيلي محدود سيلاب باعث تغيير شرايط شد اما اين مساله نهتنها باعث تغيير بلندمدت شرايط نشد بلكه تنها به مدت محدودي در تالابهاي كم عمق ساحلي افزايش سطح آب را داشتيم كه پس از مدتي مجددا كاهش آب در اين مناطق پديدار شد. همانطور كه اشاره كردم، براساس نمودار تغييرات تراز آب درياي خزر پيش از دهه 70 شاهد افزايش سطح تراز آب خزر بوديم اما از نيمه دوم دهه 70 تاكنون، پسروي و كاهش سطح تراز داشتهايم و متاسفانه شدت آن هم همچنان ادامه دارد.
از چه مقياس تغييري در اين بازه زماني صحبت ميكنيم؟
پسروي آب درياي خزر از لحاظ وسعت كرانه ساحلي در سواحل كشور ما در برخي نقاط به بيش از چند كيلومتر رسيده است. بهطور مثال در استان گلستان محدوده تالاب گميشان، آب حدود 4 كيلومتر به عقب رانده شده است. اين عدد بسته به شيب ساحل بسيار متغير است؛ در سواحل كشور ما در نواحي مانند جنوب شرق درياي خزر (تالاب گميشان، خليج گرگان و تالاب ميانكاله) پسروي خيلي شديد بوده و دليل آن هم شيب ملايم ساحل است اما در جاهايي هم به دليل شيب زياد ساحل همچون جنوب غرب درياي خزر، پسروي كمتري را شاهد بودهايم.
بيشترين تاثير الان در كجا ديده ميشود؟
بيشترين تاثير پسروي آب درياي خزر در تالابهاي كمعمق ساحلي به خصوص در جنوب شرق درياي خزر (استان گلستان) در تالابهاي گميشان، ميانكاله و خليج گرگان نمود پيدا ميكند. اين منطقه به دليل شيب كم بيشترين تاثير را از كاهش و پسروي آب دريا ميگيرد. هماكنون كاهش تراز آب دريا باعث شده كه وسعت عظيمي از خليج گرگان خشك شود. در مجموع تالاب ميانكاله و خليج گرگان نسبت به پسروي آب خزر بسيار آسيبپذير هستند. البته در تالاب انزلي هم شرايط اصلا مناسب نيست كه دليل آن نه تنها كاهش سطح تراز بلكه افزايش رسوبگذاري و ورود فاضلابها در حد گسترده است كه منجر به آسيبهاي شديد، خشك شدن و تخريب بخشهايي از تالاب شده است.
در سازمان بنادر و دريانوردي به طور مشخص چه كاري روي اين موضوع انجام ميشود؟
سازمان بنادر و دريانوردي، به عنوان مرجع حاكميتي درياها و سواحل كشور، مطالعات گستردهاي به خصوص طي دو دهه اخير تحت قالب مطالعات مديريت يكپارچه مناطق ساحلي (ICZM) ملي و استاني را آغاز كرده كه همچنان ادامه دارد. در زمينه كاهش تراز آب درياي خزر و راهكارهاي مقابله با اثرات آن نيز مطالعاتي در دست انجام است. همچنين در طرحهاي مهندسي سواحل اين سازمان، از روشهاي نوين براي افزايش دقت پيشبينيهاي آينده سطح آب درياي خزر استفاده ميشود. تراز درياي خزر نوساناتي با روند افزايشي و كاهشي را در سده گذشته تجربه كرده كه دامنه اين نوسانات به حدود 3 متر ميرسد. تخمين آينده نوسانات تراز آب درياي خزر و تعيين تراز آب حدي با دورههاي بازگشت مختلف اين امكان را فراهم ميسازد تا بتوانيم براي تبعات غيرمنتظره اين موضوع شامل افزايش يا كاهش هزاران هكتار ار اراضي ساحلي (نظير محدوده خليج گرگان) برنامهريزي كنيم. در اين مطالعه با استفاده از تجربيات ICZM ملي، تجربيات حوضههاي آبي مشابه درياي خزر
(Great Lakes) و بررسي مشكلات و چالشهاي درياي خزر و مناطق ساحلي استانهاي شمالي كشور به بازبيني معيارها، تعاريف و مقادير پهنهها، محدودهها و مرزبندي درياي خزر و منطقه ساحلي پرداخته شده است. محدوده اين مطالعات در استانهاي گيلان، مازندران و گلستان است كه شامل منطقه ساحلي و پهنه ناحيه اثرگذار بر منطقه ساحلي ميشود. از ديگر اقدامات خوبي كه سازمان بنادر و دريانوردي در اين زمينه انجام داده، اين است كه در بنادر شمالي در 5 نقطه شامل بنادر انزلي، اميرآباد، نوشهر، آستارا و تركمن شبكه ترازسنجي ايجاد نموده است. شايان ذكر است كه در بندرانزلي از دهه 40 شمسي به شكل روزانه تراز آب درياي خزر اندازهگيري ميشود و اين بانك اطلاعاتي قوي كه سازمان بنادر و دريانوردي دراختيار دارد؛ در بررسي روند تغييرات تراز آب موثر خواهد بود.
تاثيرات ناشي از پسروي درياي خزر چيست؟
همانطور كه اشاره شد، كاهش تراز آب و پسروي آب دريا اثرات محيط زيستي، اقتصادي، ژئوپليتيكي و حتي اجتماعي بر سواحل برجاي ميگذارد. پايينروي تراز آب درياي خزر نقش مهمي در تغييرات خط ساحلي دارد. پايينروي تراز آب روي حمل و نقل تجاري، قايقراني تفريحي، تاسيسات برق آبي و تاسيسات تصفيه آب آشاميدني تاثير ميگذارد. تراز پايين آب به معني بارگيري كمتر از شناور براي جلوگيري از زمينگير شدن آن است كه ميتواند منجر به افزايش هزينه كالاها شود. پروانههاي قايقهاي تفريحي در كف درياچههاي كمعمق ميشكند و ممكن است توانايي وارد شدن به لنگرگاهها را نداشته باشند و البته ميتواند روي درآمد دريايي هم موثر باشد. تاسيسات آبي به بارش و تغييرات تراز وابسته هستند. بنابراين پايينروي تراز آب در مجموع موضوع مهمي در مديريت نوار ساحلي بوده و در پهنهبندي خطر بايد درنظر گرفته شود. اما بيشترين آسيب كاهش تراز آب دريا از نوع آسيب محيطزيستي است، چراكه در سواحل شمالي كشور ما يعني جنوب درياي خزر اكوسيستمهاي ارزشمندي همچون تالاب ميانكاله، خليج گرگان، تالاب انزلي و... به عنوان ذخيرهگاههاي زيست كره هستند كه حيات آنها وابسته به آب درياست، لذا كاهش سطح تراز آب دريا و پسروي زياد باعث خشك شدن آنها ميشود. از آنجايي كه اين مناطق جزو مناطق حفاظت شده محيطزيست هستند؛ انتظار داريم كه انواع گونههاي پرندگان، آبزيان و ساير گونههاي ارزشمند درياي خزر و حتي تنها پستاندار درياي خزر (فوك خزري) نيز در معرض تهديد قرار گيرند. از لحاظ اقتصادي هم آسيبها بيشتر متوجه بنادر و سازههاي ساحلي ميشود كه اغلب به منظور تجاري، گردشگري و تفريحي بنا ميشوند.
در مورد پروژه مديريت يكپارچه مناطق ساحلي استانهاي شمالي كشور هم كمي بيشتر توضيح دهيد.
سواحل كشور ما در شمال و جنوب كشور با قريب به 5800 كيلومتر طول و تعداد 35 جزيره، فراهمكننده ظرفيتهايي براي برنامهريزي توسعه اقتصادي و اجتماعي هستند، اين در حالي است كه موقعيت ژئوپليتيك مناطق دريايي كشور از يكسو و ناهمگون بودن شرايط زيست محيطي و جغرافياي طبيعي سواحل كشور از سوي ديگر، تحقق هرگونه برنامه توسعه را در اين مناطق با پيچيدگي همراه ساخته است. اين پيچيدگي برون رفت از چالشهايي است كه امروزه به سبب نبود يك مديريت يكپارچه بر مناطق ساحلي كشور سايه انداخته است و نيازمند برنامهريزي بين رشتهاي و فرابخشي است و تنها با شناخت مشكلات اساسي سواحل و برنامهريزي براساس منطق آمايش سرزمين و اصول توسعه پايدار ميتوان بر مشكلات مناطق ساحلي كشور فائق آمد.
استفاده از امكانات و ظرفيتهاي مناطق ساحلي در حد توان اكولوژيك سرزمين و تضمين پايداري اين بهرهبرداريها براي نسلهاي آينده، ايجاد هماهنگي و همسويي در فعاليت بخشهاي مختلف دولتي، تعاوني و خصوصي در جهت كاهش تضادها ميان ذينفعان در مناطق ساحلي، تمركززدايي، تضمين دسترسي همگاني به دريا، حفاظت از محيط زيست و جلوگيري از تخريب منابع طبيعي در مناطق ساحلي از اهداف اصلي مديريت يكپارچه مناطق ساحلي ICZM هستند.
نظر به مشكلات موجود در استانهاي شمالي كشور از جمله بهرهبرداري بيش از حد از منابع طبيعي (ازجمله آبزيان، جنگل)، آلودگي محيط زيستي منتج از فعاليتهاي انساني، گردشگري و نوسانات تراز آب به ويژه موضوع حريم و اراضي مستحدث، بهطور خاص در سواحل استان مازنداران، فرسايش و آسيبديدگي خطوط ساحلي و زيرساخت آن، فقدان دسترسي آزاد عموم مردم به نوار ساحلي، ساخت و ساز نامتعادل در نوار ساحلي به ويژه در استانهاي مازندران و گيلان، موضوع تالاب انزلي در استان گيلان و خليج گرگان در استان گلستان و نظر به اهداف پيش گفته، طرح تدقيق مطالعات مديريت يكپارچه مناطق ساحلي (ICZM) استانهاي شمالي كشور (گلستان، گيلان و مازندران) در سازمان بنادر و دريانوردي تصويب شده كه اكنون مطالعات آن در مراحل نهايي است. اميدواريم با استفاده از نتايج طرح تدقيق ICZM سواحل خزر و پيادهسازي آن در استانهاي شمالي كشور، مدلهاي توسعه متعادل و متوازن و توسعه ممكن در منطقه ساحلي جايگزين توسعههاي ناممكن شود.