وزارت آموزشوپرورش: شيوع مصرف موادمخدر در دانشآموزان متوقف شد
توقف يا پنهانكاري؟
ستاد مبارزه با موادمخدر: 2.1 درصد دانشآموزان دوره دوم متوسطه و هنرستان دچار اعتياد هستند
گروه اجتماعي
ديروز، مدير كل امور تربيتي و آسيبهاي اجتماعي وزارت آموزشوپرورش به نقل از ستاد مبارزه با موادمخدر اعلام كرد: «براي اولينبار، شيوع مصرف مواد بين دانشآموزان متوقف شده است.»
اين اعلام، چه به نقل از مسوولان ستاد مبارزه با موادمخدر باشد و چه به نقل از مسوولان وزارت آموزشوپرورش، مصداق خبرسازي محافظهكارانه و «دستوري» در حوزه آسيبهاي اجتماعي و بهطور مشخص، در حوزه اعتياد است كه در دو دهه گذشته هم مسبوق به سابقه است. براي راستيآزمايي چنين اخباري، كافي است تقويم را ورق بزنيم و حرفهاي پيشين مخبران را يادآوري كنيم.
گشتي در اخبار «اعتياد دانشآموزي»
مساله «اعتياد دانشآموزان» اولينبار در اوايل دهه 1390 مطرح شد وقتي مسوولان وقت ستاد مبارزه با موادمخدر از شناسايي حدود 6 هزار دانشآموز معتاد در جمعيت دانشآموزي سال تحصيلي 1390 - 1389 خبر دادند. وابستگي كودكان به موادمخدر يا محرك در ابتداي دهه 1390، البته دور از انتظار نبود، چراكه درمانگران اعتياد هم هشدار داده بودند كه با موارد متعددي از كودكان معتاد مواجه شدهاند.
نتايج شيوعشناسي سال 1383: «5درصد معتادان كمتر از 20 سال سن داشتند.»
نتايج RSA سال 1386: «از جمعيت يك ميليون و 700 هزار نفري معتادان كشور، 3 درصد كمتر از 20 سال سن داشتند.»
نتايج شيوعشناسي ملي اعتياد سال 1390: «از جمعيت يك ميليون و 326 هزار نفري معتادان كشور، 13.56درصد، 15 تا 19 سال سن داشتند و 0.4درصد دانشآموزان مورد بررسي، مصرفكننده شيشه بودند.»
نتايج تحقيق سال 1390 مركز تحقيقات ايدز بر 1000 كودك كار و خيابان در شهر تهران: «15 درصد كودكان مورد مطالعه مصرفكننده موادمخدر بودند.»
نتايج تحقيق سال 1391 سازمان بهزيستي كشور بر وضعيت مصرف موادمخدر در كودكان كار و خيابان: «حدود 6 درصد كودكان سابقه مصرف مواد داشتند.»
ارديبهشت 1393؛ قائممقام ستاد مبارزه با موادمخدر: «4.4 دهم درصد از دانشآموزان (بيش از 42 هزار نفر)، مصرف شيشه داشته و 1.1 درصد (بيش از 120 هزار نفر) اكستاسي مصرف ميكنند.»
بحران را پنهان نكنيد
از سال پاياني فعاليت دولت يازدهم، به دنبال افزايش تعداد معتادان كمتر از 18 سال و افزايش تولد نوزادان معتاد، مقرر شد براي درمان اين گروه سني، روشهاي درماني متفاوت تدوين شود و به دنبال اجراي طرحهاي آزمايشي در استانهاي تهران، سيستانوبلوچستان و خراسان جنوبي، تختهايي هم در مراكز درماني دانشگاهي، براي بستري كودكان معتاد در نظر گرفته شد.
طي اين سالها و حتي تا پايان سال 1399، آمارهاي رسمي حكايت از افزايش تعداد كودكان معتاد داشته چنانكه حداقل از ابتداي دولت يازدهم، شيوع اعتياد در دانشآموزان دوره دوم متوسطه و هنرستان، از كمتر از يك درصد، به بالاي يك درصد افزايش يافته و آخرينبار هم، ديماه 1399 (يك سال قبل) اسكندر مومني؛ دبير كل ستاد مبارزه با موادمخدر، به استناد نتايج يك پيمايش كشوري، شيوع اعتياد بين دانشآموزان دوره دوم متوسطه و هنرستانها را 2.1 درصد اعلام و تاكيد كرد: «90 درصد دانشآموزاني كه ترك تحصيل ميكنند، گرفتار اعتياد ميشوند.»
طبق اعلام وزارت آموزشوپرورش، تعداد دانشآموزان دوره دوم متوسطه در سال تحصيلي 1400 – 1399، دو ميليون و 689 هزار و 344 نفر بوده كه با استناد به اعلام رسمي دبيركل ستاد مبارزه با موادمخدر، ميتوان حساب كرد كه حداقل، 56 هزار و 476 دانشآموز در اين سال تحصيلي، گرفتار اعتياد بودهاند و البته، آمار تعداد معتادان بين ترك تحصيليهاي گروه سني كمتر از 18 سال هم بايد به همان نرخ شيوع 2.1درصدي اضافه شود.
اعداد و ارقام، نتيجه معادلات رياضي است و معادلات رياضي، تابع يك فرمول قطعي و جزمي است. توقف انتشار «اعتياد» در گروه سني كمتر از 18 سال، به معناي كاهش بروز و شيوع است. آيا ظرف يك سال گذشته، در بروز و شيوع اعتياد، تغيير منجر به كاهشي در كشور رخ داده؟ درمانگران اعتياد، تاكيد دارند كه طي دو سال گذشته و به دنبال افزايش مشكلات اقتصادي خانوادهها و همچنين بروز يا تشديد اختلالات رواني مرتبط با عميقتر شدن چالشهاي تامين معيشت، بر تعداد مصرفكنندگان موادمخدر از هر گروه سني، افزوده شده به اين معنا كه نرخ بروز و شيوع مصرف، رشد داشته است....
اين گزارش را با حرفهاي يكي از مديران سابق آموزشوپرورش به پايان ميبريم. حرفهايي كه نحوه خبرسازي براي رسانهها و جمعيت عمومي را تشريح ميكند. اما واقعا خبرسازي با چه هدفي؟
۱۴ آبان ۱۳۹۵ / خبرگزاري تسنيم / اسفنديار چهاربند؛ مدير كل وقت آموزشوپرورش شهر تهران، در جمع معاونان خود ميگويد: «تهران بهشدت آسيبپذير است. اخبار خوبي از مدارس به گوش نميرسد. ما با خبرنگاران كه صحبت ميكنيم، فرار ميكنيم. يكجوري بالاخره آنها را دور ميزنيم. يكجوري در آمارها سعي ميكنيم تعريفهايمان را عوض كنيم. مثلا به من ميگويند شما چند دانشآموز معتاد داريد؟ من ميگويم تا ببينيم تعريف شما از معتاد چيست؟ خودم ميدانم دارم با اين خبرنگار و پرسش او چه ميكنم. خودم هم ميدانم كه در مدارسم چه خبر است.»