كارزاري براي پايان يك كشتار
فاطمه باباخاني
پيامي كه ميآيد به كارزاري درباره توقف فعاليتهاي كشتار پرندگان در فريدونكنار مربوط ميشود. پاسخ ميدهم فكر ميكني اين كارزار فايده دارد؟ ميگويد اين كارزار به نوعي آگاهيرساني به جامعه درباره فاجعهاي است كه همين زيرگوش ما، در همين استان كناري دارد
اتفاق ميافتد.
ميگويم اين اتفاق مربوط به امروز و ديروز نيست، سالهاست در فريدونكنار و سرخرود شاهد سلاخي شدن پرندگان مهاجر هستيم، آنچنان كه اين منطقه سياهچاله اين پرندگان نامگذاري شده. در اين بازه زماني هر ساله رسانهها به اين معضل پرداخته و تلاش كردهاند در حد توان و وسع خود آن را منعكس كنند با اين حال اين گره كور باز نشده
است.
حال پرسش اين است اين كارزار اين توان را دارد كه مساله را برطرف كند؟ پاسخ دوست آن طرف خط اين است كه كارزار آن را به شكل يك مطالبه عمومي تبديل ميكند. باز ميپرسم در زماني كه تعارض ميان جامعه محلي (به گفته برخي مافيا) و محيطزيست بالاست، آيا درخواست براي توقف يك كسب وكار كه درآمد بالايي براي مردم ايجاد كرده با يك كارزار امكانپذير است يا اينكه در نهايت به هر تعداد امضا هم كه جمعآوري شود باز مساله بر سر جاي خود باقي خواهد ماند. براي او پناهگاه حياتوحش خوشييلاق را مثال ميزنم و ميگويم فرض بگيريم كه 100 هزار امضا جمع كنيم كه بايد دامها از اين پناهگاه جمعآوري شوند ولي زماني كه دام بخش بزرگي از معيشت جمعي از اهالي منطقه است، با كمپين، دستورالعمل و ... نميشود
كاري كرد.
به نظر ميرسد هر دو به بنبست خوردهايم، دوست من همچنان درصدد است بگويد اين كارزار فوايدي دارد كه راه انداختن آن بهتر از نبودن آن است، من فكر ميكنم اگر اين كارزار به جاي دامگاهداران و كساني كه پرندههاي مهاجر را شكار ميكنند نشانه را به بازار مصرفكننده ميگرفت بهتر نبود؟
اينكه از مردم بخواهيم از خوردن پرندگان مهاجر اجتناب كنند و بگذارند يكي، دو سال پرندهها نفسي بكشند. به نظر آن دوست اين هم راهحلي است كه البته در كنار اين كارزار ميتواند قرار بگيرد. هر دو از حرف زدن درباره كارزار انصراف ميدهيم و سعي ميكنيم صحبت را به جايي بكشانيم كه دربارهاش اشتراك نظر داريم، چراكه هر دو در ميانه صحبت كردن سر در كارهاي ديگري هم داريم.
تا امروز بيش از نزديك به 9 هزار نفر اين كارزار را امضا كردهاند. راهاندازندگان اين كارزار در نامهاي به رييس قوه قضاييه نوشتهاند: «ساليان طولاني است پرندگان مهاجر در فصل زمستان از نقاط دور و نزديك اين كره خاكي به ايران ميآيند تا در تالابهاي اطراف شهر فريدونكنار، فصل زمستان را
بگذرانند.
پرندگاني كه نام اكثر آنان در ليست در معرض خطر سازمان IUCN قرار دارند و طبق مفاد آييننامههاي كنوانسيونهاي جهاني كه ايران هم در آن عضويت دارد، مسووليت حفاظت از اين جانوران با دولت ايران است.متاسفانه در شهرستان فريدونكنار، علاوه بر شكار حيوانات حفاظت شده، در بازار پرندگان اين حيوانات به صورت زنده يا كشته شده و در معرض ديد عموم به فروش ميرسند.لذا تقاضا ميشود بر اساس موارد ذيل نسبت به تعطيلي بازار پرندگان وحشي فريدونكنار اقدام كنند: الف- پرندگان فوقالذكر تحت حفاظت جهاني قرار دارند (گونه در معرض خطر) و شكار آنها در تمامي دنيا ممنوع است.ب- بر اساس بند پ ماده ۴ قانون شكار و صيد، حفظ و نگهداري شكارگاهها و فضاي حياتي جانوران وحشي و حمايت از آنها در برابر گرسنگي، تشنگي، صيد و شكار بيرويه و... از وظايف سازمان حفاظت محيط زيست است. (متاسفانه سازمان حفاظت محيط زيست در اين مورد بسيار اهمال كرده.) ج- تخلف بارز شكار حيات وحش حفاظت شده به صورت تجاهر و تظاهر در بازار فريدونكنار انجام ميشود كه اين خود جرم ديگري بر تخلفات قبلي ميافزايد.لذا ما امضاكنندگان متن فوق خواستاريم با اين تخلفات محرز و منافي قوانين شرع و عرف به شدت برخورد شده و مجددا تقاضاي تعطيلي بازار پرندگان فريدونكنار را داريم.» حال بايد منتظر ماند و ديد نتيجه اين نامه چه خواهد بود، آيا بازار پرندگان فريدونكنار تعطيل ميشود يا همچنان شاهد كسبوكار پررونق آن خواهيم بود.