نگاهي به فيلم «منصور» به كارگرداني سياوش سرمدي
فرمانده لشكر بدون اسلحه*
محمد شريعتپناه
بيش از چهل سال از جنگ تحميلي و مقاومت شگرف ملت سترگ ايران در برابر متجاوزان بعثي و حاميان جهاني آنها ميگذرد.در اين سالها سينماي ايران با خلق فيلمهاي سينمايي، مستند، كوتاه، بلند و سريال همت خود را بهكار گرفت تا به تشريح و توصيف هنجارهاي درخشان مقطع دفاع مقدس بپردازد و به آسيبها و معضلات جنگ نيز نيم نگاهي داشته باشد.فيلمسازان ژانر جنگي پس از فراز وفرودهاي بسيار وتجارب ارزندهاي كه در زمينه توليد و اكران آثار به دست آوردند به اين نتيجه رسيدند، مخاطبان به داستان فيلمهايي كه مستقيم در دل جنگ و آتش گلولهها ميگذرد چندان روي خوش نشان نميدهند و اغلب ترجيح ميدهند پيرنگ جنگ در پس زمينه فيلمها باشد، خط اصلي داستان فيلم در بستر و فضاي برهه جنگ روايت شود و نبرد و ستيز با دشمن متجاوز در حاشيه باشد.در اين راستا برخي فيلمسازان به ساخت فيلم پيرامون فرماندهان سرشناس جنگ روي آوردند و آثاري مانند ايستاده در غبار (محمدحسين مهدويان)، اروند (پوريا آذربايجاني)، چ (ابراهيم حاتميكيا)، شورشيرين (جواد اردكاني) شوق پرواز (زندهياد يدالله صمدي)، ... ساخته شد. فيلم «منصور» به كارگرداني سياوش سرمدي از اين جنس فيلمهاست. كارگردان كوشش ميكند زوايايي از زيست شهيد سرلشكر منصور ستاري فرمانده تواناي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران در سالهاي پاياني جنگ تحميلي را بازسازي كند.سال 1365 سرتيپ منصور ستاري به فرماندهي نيروي هوايي ارتش منصوب ميشود. حكم فرماندهي در شرايطي به منصور ستاري ابلاغ ميشود كه شهرهاي ايران و مناطق مسكوني و غيرنظامي آماج حملات شبانهروزي بمبافكنهاي عراقي قرار دارد، بيشتر هواپيماهاي ارتش به دليل كمبود قطعات و نياز به تعميرات زمينگير شدهاند، تحريم امريكا اجازه ورود قطعات به ايران را نميدهد، نفوذيهاي دشمن با كارشكني و اتلاف وقت و سرمايه در حال از كار انداختن توان دفاعي كشورند، برخي مديران دولتي بودجهها را صرف امور شخصي و ماموريتهاي بيحاصل خارجي ميكنند، فساد اداري شيوع پيداكرده، ... . منصور در چنين موقعيت حساس و دشواري با انگيزه و ايمان پولادين وارد كارزار ميشود و با تغييرات و برنامههايي كه در نيروي هوايي ايجاد ميكند توان دفاعي و هجومي ايران را ارتقا ميبخشد. منصور با خودباوري و اعتقادي كه در پيكره نيروي هوايي ارتش به وجود ميآورد باعث ميشود متخصصان و مهندسان جوان به ساخت هواپيماي نظامي روي آورند و بر تحريمها تا حدودي فائق آيند. كارگردان با بازسازي برخي خاطرات و اقدامات چشمگير شهيد سرلشكر منصور ستاري در دهه شصت تلاش كرده به اين كاراكتر قدري نزديك شود و ويژگيهاي اخلاقي و رفتاري و خانوادگي شهيد را به تصوير بكشد. سرلشكر منصور ستاري در مقطعي كه فرماندهي نيروي هوايي ايران را عهدهدار بود عملياتهاي گسترده نظامي در جبهههاي جنگ در جريان بود و رزمندگان اسلام در حال نبرد بودند. نيروي هوايي ارتش از رزمندگان با تمام توان پشتيباني ميكرد و عامل اصلي موفقيت رزمندگان در عملياتهاي آفندي و پدافندي بود.فيلم منصور به بعد فرماندهي سرلشكر ستاري در جنگ و هدايت و طرحريزي عملياتهاي استراتژيك هوايي اشاره نميكند و بيشتر سكانسها به ممارست شهيد ستاري براي تعمير و ساخت هواپيماهاي نظامي معطوف و محدود شده و از اين لحاظ كارگردان نتوانسته ابعاد مختلف اين شخصيت عظيم را به تصوير بكشد. ضعف در فيلمنامه در بخش نگارش موضوعات معمولي و غيرضروري و غفلت از اقدامات و برنامههاي مهم شهيد ستاري نيز باعث شده فيلم در سطح حركت كند و نتواند كاراكتر منصور را نمايان سازد و حس همذاتپنداري را در مخاطب برانگيزد ولي انتخاب محسن قصابيان در نقش منصور از امتيازات فيلم محسوب ميشود.
*عنوان تيتر از متن فيلم استخراج شده است.