معرفي كتاب «ساختن از دل ويرانهها» حاصل تجربههاي علياكبر عليزاد
يادآوري فقدان تمريننگاري و مستندسازي در تئاتر ايران
بابك احمدي
توجه به عناوين تازه منتشر در حوزه هنرهاي نمايشي، پس از شيوع ويروس كرونا رونق گرفت؛ مصداق عيني عدو شود سبب خير. شايد نوعي واكنش به خاموشي صحنههاي تئاتر و دوري از هنرمندان و تماشاگران. به جرات ميتوان مدعي شد در يك دهه اخير عناوين ترجمه و تاليفي به اندازه يكي، دو سال اخير محور بررسي و موضوع واقع نشد، به شكلي كه هر روز خبري ميرسد از برنامهاي براي معرفي و نشست رونمايي و گپ و گفت در اين باره؛ البته كه سالنهاي دولتي و غيردولتي همچنان دور ماندهاند و عقب. ولي جديترين نشستها در اين زمينه همين شبنشينيهاي ماهانه عمارت روبرو است كه تاكنون دو جلسهاش برگزار شده و نشست سوم با محوريت كتاب «كارگردانها در تمرين» نوشته سوزان لتزلر كول به زودي برپا خواهد شد. علياكبر عليزاد هم از جمله افراد فعالي به شمار ميرود كه دو عنوان كتاب مهم، يكي در حوزه ترجمه - حرفه كارگردان؛ كتاب راهنماي تئاتر نوشته كيتي ميچل - و ديگري تاليف روانه كتابفروشيها كرد. كتاب دوم، يعني «ساختن از دل ويرانهها» شامل تجربههاي شخصي او در حوزه كارگرداني تئاتر است و از اين نظر جزو معدود مستندات ثبت شده توسط خود دستاندركاران هنرهاي نمايشي طبقهبندي ميشود. ايستادن و توقف بر مستندنگاري روند تمرين و ساختن يك اثر نمايشي حقيقتا در زمره مهمترين فقدانهاي هنرهاي نمايشي ما قابل بررسي است، اما نكته جالب براي خواننده سطور شايد اين باشد كه بداند اتفاقا در كتابهاي تئاتري كه تازگي به چاپ رسيدهاند، چه ترجمه و چه تاليف، اين مبحث به نوعي مورد توجه قرار گرفته. براي نمونه، فصل ششم كتاب «تئاتر توماس اوستر ماير» كه عنوان اصلي «اوستر ماير در كارگرداني» دارد، مشخصا به چنين موضوعي ميپردازد. هنر ساختن ارتباط: روش انگيزشي اوستر ماير در كارگرداني، وضعيتها و تنشهاي دراماتيك، فرآيند دراماتيك، تمرين تكرار (برگرفته از روش سنفورد مايزنر) داستانپردازي، تمرين عكس خانوادگي، رئوس عناوين اين بخش را شامل ميشود. او مينويسد: «توماس اوستر ماير بر اساس دو دهه تجربه در كارگرداني تئاتر، به مجموعهاي از اصول پايهاي رسيده است كه اساس كارش در كارگرداني شدهاند. در اين فصل - كه به صورت مشترك با اوستر ماير تاليف شده - سعي ميكنيم اين تكنيكها را گرد هم آوريم و براي اولينبار بهطور خلاصه، به رويكرد و روش او در كارگرداني بپردازيم.» متن مورد نظر حاصل بررسي فشرده چندين ساله نشستها و جلسههاي تمريني اوستر ماير است ولي اينجا يك پرسش هم به وجود ميآيد. اينكه برخوردها با كارگردان ايراني چگونه ميشود وقتي بدانيم خودش بر تاليف كتابي درباره سالها فعاليت هنرياش نظارت داشته است؟
بگذريم، مهمترين جملهاي كه اوستر ماير با آن كلاسها و كارهايش را آغاز ميكند، جملهاي است كه او از فرانسوا تروفو وام ميگيرد: «هرگز از كسي سبقت نميگيريد، اگر با قدمهاي او راه برويد» و نويسنده (پيتر.م. بوئنيش) همان ابتدا تاكيد ميكند آنچه ميخوانيد رد و نشان قدمهايي است كه بايد از آنها عبور كرد و پيش رفت.
با انتشار كتاب «كارگردانان در تمرين» نمونه دومي به دست ما رسيد و بلافاصله «ساختن از دل ويرانهها» علياكبر عليزاد بود كه در مقام تاليف بومي در كنار نمونههاي انگشتشمار خارجي موجود قرار گرفت. مساله فقدان يك فرد آگاه به تاريخ تئاتر و وضعيت كنوني براي تمريننگاري آثار تئاتر اتفاقا نكتهاي است كه چشم نويسنده مقدمه كتاب «كارگردانان در تمرين» دور نمانده، «اگر بخواهم مختصري از اصليترين اهميت كتاب براي جامعه تئاتري ايران بگويم كه فكر ترجمه كتاب را جدي كرد، بيش از هر چيز بايد به جايگاه و منظري اشاره كنم كه جايش در تئاتر ما خالي است و تقريبا ميتوان گفت ضرورتي است كه به كل ناديده گرفته شده است؛ حضور شخصي سر تمرينهاي يك گروه تئاتري با دانشي متناسب و مقبول از خود هنر تئاتر...» سوزان لتزلر كول اينجا همان فرد مورد نظر است كه تئاتر ما پرورش نداده و هنوز هم به ضرورت حضورش اهميت نميدهد. مشاهدههاي او شامل كار تمرين 10 كارگردان حرفهاي، 5 كارگردان مرد، 5 كارگردان زن است بين 26 ژوئن 1985 تا 15 اكتبر 1989. «در تمام اين 10 كار كه شاهد تمرينهايشان بودم، حداقل در يك اجراي عمومي حضور داشتم؛ اما اشتياقم نه براي نتيجه نهايي بلكه معطوف به روند ساخته شدن بود.»گذشته از شانس حيات در زمانهاي كه كارگردانان تاريخساز تئاتر چون تادئوش كانتور، ريچارد فورمن و رابرت ويلسون مشغول كارند، امكان حضور و فهم كارگردان، كمپاني تئاتري يا گروه نمايشي از وجود تمريننگار در روزهاي شكلگيري يك اجرا، براي من حسرتبرانگيز است. در نظر بگيريد سوزان لتزلر كول امكان رصد و نگارش تمام لحظههاي تادئوش كانتور در اجراي «بگذار هنرمندان بميرند» را داشته و علاوه بر آن به خوبي از پس كار برآمده است. «واضح است كه تماشاي بازيگر و كارگردان در تمرين، كار حساسي است؛ ميتوان آن را همچون نوعي مزاحمت و حتي سركوب آزاديهاي ويژه تمرين (ريسكپذيري و رهاسازي و صميميت) ديد اما هيچ راه ديگري براي فراهم كردن مستندات تمرين وجود ندارد مگر حضور در آن.» به كتاب ساختن تئاتر از دل ويرانهها بازگرديم؛ كتابي كه به گفته نويسندهاش از دل تمرينهاي كارگاهي، با بازيگران حرفهاي و تازهكار بيرون آمده و طوري نوشته شده كه به كار دو گروه بيايد. قرار است افراد بتوانند بسته به تجربه و دانستههاي خود با مطالعه كتاب به راحتي در جريان فرآيندهاي گوناگون تمريني مثل «آداب ورود به اتاق تمرين»، «آمادهسازيها: كار روي خود»، «ابزارهاي نقش» تا «بداههپردازي» و «كار با كنشهاي جسماني»، «تحليل عملي متن از مجراي كنش» قرار بگيرند و چنانكه نويسنده پيشنهاد ميكند، بسته به خواست هر يك از دو گروه «حرفهاي» و «تازهكار» از آن استفاده شود. به اين معنا معتقدم نويسنده كتاب كاملا ميداند چه ميخواهد و جامعه هدفش را به روشني انتخاب ميكند. قرار است آنها بتوانند به راحتي براي مقاصدشان از كتاب اقتباس كنند. «اكثر كارگاههاي بلندمدتي كه خودم داشتهام، بعضا تا سه يا چهار سال هم طول كشيده است. بنابراين حتي وقتي شركتكنندگان كاملا تازهكار باشند، ميتوانم مطمئن باشم كه از سال سوم به بعد تمرينهاي فصل 6 و 7 را با آنها كار خواهم كرد.»
علاوه بر توضيح مولف در زمينه آبشخور و ريشه آنچه به دست آورده، نبايد از مقدمه گوياي رضا سرور گذشت. نوشته اين منتقد، مترجم و پژوهشگر تئاتر با خاطره مشاهده يك تمرين تئاتر در لهستان آغاز ميشود، جايي كه در شروع همه چيز كسالتبار است و ميرود تا راقم سطور را به ترك حضور وادارد كه مسير تمرين تغيير ميكند. «گروهها به تلاطم درآمدند. ديگر از آن رفتار شلخته خبري نبود. حركاتشان چابك و نگاهشان تيزبين شده بود. نوعي ايجاز در هر ژست و حركتي به چشم ميخورد. بازيگران فارغ از مليت و مذهب، كنشي زنده و حقيقي را با بدن خويش به نمايش گذاشتند و هر حركتي برايشان حكم مرگ و زندگي داشت. معناي هر حركتي چندان سريع و صريح منتقل ميشد كه حتي تماشاگر خونسردي مانند من را دچار انقباض عضلاني كرده بود.»
از آنجا كه آقاي عليزاد تاكيد ميكند پيرو جستوجوهايش در نهايت به سبك و سياق استادِ مهم روس «استانيسلاوسكي» رسيده و جزييات مهم و گرهگشا را از دل ديگر كتابهاي منتشر شده درباره اين استاد مسلم كار با بازيگر بيرون كشيده، رضا سرور نيز توضيح ميدهد: «كتاب ساختن تئاتر از دل ويرانهها» اگر در اساس مبتني بر آموزههاي استانيسلاوسكي است، اما كار خود را به انتقال صرف آنها محدود نميسازد. در سراسر كتاب، علاوه بر آموزش بازيگري، نوعي نگاه تاريخي به بازيگري نهفته است كه دامنه آن از استانيسلاوسكي تا لوكوك، بروك و گروتفسكي امتداد يافته و در ادامه، طيف آن تا استانيهوسكي، باربا و آن بوگارت گسترش مييابد. به اين اعتبار ميتوان گفت خواننده كتاب از اين رهگذر با تجربههاي جريانهاي گوناگون نيز مواجه ميشود و مهمتر اينكه، خواننده كتاب ساختن تئاتر از دل ويرانهها به نوعي در جريان وقايع يا وضعيت جامعه و تاثيرشان بر كار تئاتر قرار ميگيرد. به اين نمونه بسنده ميكنم.
ساختن تئاتر از دل ویرانهها بر همه جنبههای کار بازیگر و کار با بازیگر تمرکز کرده و از لحظه حضور در تمرین، بودن در وضعیت اجرا و پس از آن را در فرمی از برنامه تمرینی مدرن کنارهم گذاشته است. بازیگری در سطح به سطحاش از رویههای ظاهری و سادهاش تا پیچیدگیهای فنی، فیزیکال، فرمال و درونیاش، همه و همه در کتاب علیزاد پیوند خورده و کنار هم قرار گرفته و منتهی به اثری شده که میتواند به برکشیدن تئاتر از دل ویرانهها کمک کند. به جای یأس و ناامیدی در قبال تمام فشارهای موجود در جامعه، در اينجا فرصتي ناب براي اجتماعي اصيل نهفته است.»
كتاب «ساختن ... راهنماي عملي براي كار با بازيگر، تمرين تئاتر و كنشگري» از جمله عناوين ضروري براي مطالعه علاقهمندان تئاتر و دانشجويان اين حرفه/هنر است كه به همه ما فقدان اساسي مستندنگاري در تئاتر ايران را يادآوري ميكند.
كتاب به گفته مولف از دل تمرينهاي كارگاهي، با بازيگران حرفهاي و تازهكار بيرون آمده و طوري نوشته شده كه به كار دو گروه بيايد. قرار است افراد بتوانند بسته به تجربه و دانستههاي خود با مطالعه كتاب به راحتي در جريان فرآيندهاي گوناگون تمريني مثل «آداب ورود به اتاق تمرين»، «آمادهسازيها: كار روي خود»، «ابزارهاي نقش» تا «بداههپردازي» و «كار با كنشهاي جسماني»، «تحليل عملي متن از مجراي كنش» قرار بگيرند و چنانكه نويسنده پيشنهاد ميكند، بسته به «حرفهاي» و «تازهكار» بودن از آن بهره ببرند.