مكان سوم را براي زنان شهر توسعه دهيم
زهرا نژاد بهرام
نگاهي به عرصههاي گوناگون شهري بستري از بيم و اميد و تلاش و كنش جمعي را به تصوير ميكشد كه هر كدام از آنها رنگي از رنگهاي زندگي اجتماعي است. تردد، تامين نيازهاي زندگي، تعامل و ارتباطات اجتماعي از سهگانههاي اصلي در حضور مردم در شهر است. در اين ميان زنان به دلايل متعدد تاريخي، فرهنگي و اقتصادي در حوزههاي ياد شده سومين را كمتر در اختيار دارند. بهرغم آنكه فضاي عمومي عرصه تعاملات اجتماعي است و زنان به دليل روحيه جمعگرايي و اجتماعمحوري ميبايستي در اين حوزه بيشتر حضور داشته باشند اما با توجه به مشاهدات و تحقيقات صورت گرفته ميزان حضور آنها در اين عرصه بسيار محدود است. در تحقيقي كه حبيبي در سال 1394 در محدوده ميدان فرهنگ خيابان ابنسينا تهران انجام داده بيش از 60درصد حضور زنان در عرصه عمومي براي تردد و فعاليتهاي روزمره (خريد و تامين مايحتاج) بوده است. اين مهم مويد آن است كه حضور در فضاي عمومي براي زنان در حوزه تعاملات اجتماعي بسيار كمرنگ است. اين مساله دلايل متعددي دارد كه ميتوان آنها را در قالب امنيت حضور و تا ناكافي بودن امكانات لازم براي زنان؛ نظير نامناسبسازيهاي صورت گرفته در معابر و محدوديتهاي اجتماعي بيان كرد. اما زنان در فضايي ميانه حضور نسبتا موثري دارند، زنان در فضاي عمومي به دنبال جايي هستند كه ظرفيت مناسبتري براي استقرار و امنيت و ايمني داشته باشند لذا مكان سوم انتخابي مناسب براي آنان است! در اين ميان تعاريف گوناگوني از فضاي سوم در شهرها شده است اما در يك تعريف ساده ميتوان گفت كه فضاي سوم همان فضايي است كه استقرار در آن با نوعي چارچوب اداري و سازماني يا حتي خانوادگي تعريف نميشود؛ فضاي سوم ساختار دارد اما ساختاري ساده و قابل دسترس كه فرصتي براي گفتوگو و مطالعه در جمع و مشاهده و صرف اوقات فراغت را با خود همراه دارد! امروزه روند رو به رشد به وجود آمدن كافهها فرصتي براي شكلگيري فضاي سوم دراختيار فضاي عمومي قرار داده كه براي زنان نيز امكان تردد متناسب و مطلوبي را فراهم ساخته است اما فقط اين كافهها نيستند كه قادر به تامين اين فضاي تعاملي هستند بلكه كتابخانهها و حتي پاساژها نيز تصويري ديگر از مكان سوم است كه زنان در آنها با آرامش و آسايش به تردد و تعاملات و ارتباطات اجتماعي ميپردازند.حس تعلق به شهر و هويتبخشي به فضاهاي عمومي و رونق و نشاط از اصليترين خروجيهاي اين مكانها است كه با حضور زنان تصويرسازي ميشود. در واقع مكان سوم همان جايي است كه امنيت دارد و فضايي غيررسمي كه محيط كار نيست، بلكه بستري براي رفع خستگي و تعامل با همفكران و دوستان است. اين محيط اجتماعي كه بعد اجتماع محور شخصيت انسان را رشد و توسعه ميدهد همان جايي است كه در عرصه عمومي شهري فرصتي براي با هم بودن دوستان و همكاران و همدلان ميدهد. مكان سوم محل اشتغال و خانه نيست، جايي است كه افراد ميتوانند بدون شاخصهاي منزلتي خاص و طبقاتي، محيطهاي شغلي و خانوادگي، در فضايي برابر، عادلانه فرصت همنشيني با دوستان را داشته باشند. يك مكان سوم با تعامل اجتماعي شخصيت مييابد. وقتي كه مردم با يكديگر جمع ميشوند، كنش اجتماعي آنها از غيرفعال به فعال تغيير مييابد. تعامل اجتماعي غيرفعال، تجربه مشتركي است كه در آن تعامل مستقيم با ديگران صورت نميگيرد. تعامل اجتماعي فعال، در رابطه مستقيم با ديگر مردم است.
در تهران به دلايل متعددي فضاي عمومي در چالش امنيت و سلامت و هويت گير افتاده و مكانهاي سوم اين بعد از مساله را در خود مرتفع كرده است درواقع. مقوله مكانهاي سوم شهري به دليل برخورداري از پتانسيلهاي سرزندگي شهري، هويت فردي و گروهي، حس آرامش و دلبستگي مردم، تعلق داشتن به جمع، فعاليت اجتماعي، جايگاه برابر اقشار و نيل به عدالت اجتماعي فارغ از بيعدالتي جنسيتي است. حضور زنان در اين فضا جستوجوي آن بخش از روابط اجتماعي است كه در بستر فضاي عمومي گسترده كمتر امكانپذير است و حداقل سختتر است. گسترش اين نوع فضاها براي زنان فرصتي براي بازگشت سرزندگي و بهرهگيري بيشتر زنان از شهر است. گسترش خاطره جمعي، كاركرد تبادل تجربه، حس سرزندگي، گشايش فرصتهاي تازه براي كسب تجارب عمومي و... جملگي از كاركردهايي است كه مكان سوم براي زنان دارد. در واقع مكانمند بودن اين فضا جدا از فضاي اداري و سازماني با ساختار خاص خود و خانه بدون ساختارهاي اختصاصي تصويري متفاوت از حضور است كه قادر است بستري براي تجربه امنتر از فضاي عمومي را براي زنان ايجاد كند. به عبارت ديگر مكانهاي سوم عرصههاي عمومي جذابي هستند كه به زندگي غيررسمي شهروندان معنا داده، روابط اجتماعي آنها در خار ج از زندگي رسمي كاري و خانوادگي را ترميم نموده و مفهوم تعاملات اجتماعي را از برخوردها و روابط سطحي و زودگذر به پيوندهاي اجتماعي قويتر ارتقا ميدهند. يكي از انديشمندان به نام اولدنبرگ كه روي اين فضا كارهاي جدي كرده است ويژگيهاي اصلي اين مكان را چنين توصيف ميكند:
بستر خنثي
ايجاد زمينهاي امن و مصون، براي برقراري ارتباط با ديگران ناآشنا
همسطحكننده
ايجاد بستري براي برابر ساختن تمام اعضا
فعاليت اصلي: مكالمه
ايجاد صحنهاي مناسب براي كنش ارتباطي
در دسترس بودن
سهولت دسترسي؛ هم به لحاظ زماني و هم موقعيت دسترسي
مشتريهاي ثابت
زمينهاي مناسب براي ايجاد گروههاي ثابت اجتماعي
ظاهر ساده
دارا بودن ساختار كالبدي ساده: از بين رفتن اختلافات غني و فقير
جدي نبودن جو محيط
وجود زمينهاي براي صحبت و تبادلنظر در عين بحثهاي غيرجدي و دوستانه
خانهاي دور از خانه
وجود بسترهاي مناسب براي شكلگيري حمايت اجتماعي
با اين نگاه و ويژگيها رويكردهايي كه به مكان سوم شده بستري از همدلي را براي زنان تعريف كرده كه در بسياري از مطالعات قابل مشاهده است. در اين ميان كوهن از شاگردان لوفور فرانسوي استعداد مكان در توليد فضاها در چهار بخش معنا ميكند كه قابل انطباق با مكان سوم است:
1- فضا موجب ارتباط و همهويتي افراد ميشود.
2- فضا مولد نوعي عرصه ميانذهني است.
3- مكان فضاي اجتماعي است كه به همراه رمزهايي گروههاي گوناگون اجتماعي را از هم متمايز ميكند.
4- سرانجام فضا توليدكننده الگوهايي از همبستگي و گسيختگي است.
با اين تعريف مكان سوم بستري است كه ميتواند تلفيقي از اين موارد را در درون خود داشته باشد كه فرآيند اجتماعيگرايي و هويتبخشي و سرزندگي در شهر را بيشتر معنا كند و راويان اين مكانها با توجه به ويژگي خاص آنها بيشتر زنان هستند. آنان در جستوجوي مكاني عمومي و در عين حال بدون هياهو هستند تا هويت اجتماعي خود را عمق بخشند و از ظرفيت مكان براي نشر اجتماعي شدن بهره ببرند. مكان سوم فرصتي براي شهرها در جهت ارتباط بيشتر شهروندان با شهر است و در اين ميان زنان ميتوانند آن را به عنوان فرصتي تازه تجربه كنند. به نظر ميرسد مديريت شهري با توجه به اينكه اين نوع فضا بيشتر قالب خصوصي دارند با توسعه اين نوع فضا در بستر پاركها و بوستانها و پاتوقهاي محلي فرصتهاي بيشتري براي حضور اجتماعي زنان از يكسو و سرزندگي و امنيت فضاهاي گسترده شهري فراهم كنند. بديهي است اين نوع مكانها ضمن آنكه ظرفيتهاي خاصي براي گسترش ارتباطات اجتماعي دارد بستري براي شكلگيري نوع متفاوتي از تجارب است كه شايد پيش از اين كمتر تجربه شده يا قالب آن متفاوت شده است.