خير! پوتين در حال تبديل شدن به استالين نيست
نويسنده: لئونيد راگوزين / ترجمه: آرمين منتظري
در اواخر ماه دسامبر گذشته، دادگاهي در روسيه حكم به تعطيلي سازمان «يادبود» داد. سازماني كه با هدف زنده نگه داشتن ياد و خاطره مردمي كه در دوران ظلم و ستم كمونيستم در روسيه كشته شده بودند، تاسيس شده بود. اين سازمان توسط آندره ساكاروف، برنده نوبل صلح و مخالفان اتحاد جماهير شوروي در دوران اوج پروستريكا در سال 1989 بنيان نهاده شده بود. در آن زمان ميخاييل گورباچف سياست آزادي بيان را پي گرفته بود و همين سياست باعث شد كه سخنان زيادي درباره جنايت عليه بشريت كه در دوران ولاديمير لنين و جوزف استالين در روسيه رخ داده بود، مطرح شود. تعطيل شدن اين سازمان يك ضربه اساسي به جامعه مدني روسيه محسوب ميشود و اين رخداد دقيقا زماني حادث شد كه دولت روسيه با تمام قوا به سركوب مخالفان خود مشغول بود. آلكسي ناوالني، رهبر مخالفان كرملين ژانويه گذشته وقتي كه پس از ترور بيولوژيكي جان به در برد، از آلمان به روسيه بازگشت و در روسيه به زندان انداخته شد. تحقيقاتي كه از سوي رسانههاي مستقل انجام شد، نشان داد كه سرويس مخفي روسيه مسوول مسموميت ناوالني بوده است. مقامات روسيه سعي كردند اعتراضاتي را كه ناوالني دنبال كرده بود، بخوابانند. در نتيجه صدها فعال سياسي و حقوق بشر و چهرههاي مشهور افكار عمومي روسيه مجبور شدند كشور را ترك كنند و برخي هم كه در روسيه باقي ماندند، به زندان افتادند. حتي بدتر از آن، يوري ديميتريف، مورخ برجسته كه درباره زندان گولاگ تحقيق كرده بود و عضو سازمان «يادبود» كه يك ميدان كشتار جمعي دوران استالين را در منطقه كارليا كشف كرد، به اتهام واهي تعرض جنسي به كودكان به 15 سال حبس محكوم شد. اين سياستهاي كرملين موجب شد كه همه به دنبال شباهتهاي تاريخي دوران پوتين با دوران استالين بگردند. در شب سال نو ميلادي، فعالان سياسي مخالف كرملين پلاكاردهاي قديمي زمان اتحاد جماهير شوروي در سال 1937 را در شبكههاي اجتماعي منتشر كردند. سالي كه حكومت ترور استالين به اوج قدرت خود رسيده بود و هزاران بيگناه دستگير و اعدام شدند؛ نه به اين خاطر كه گناه خاصي از آنها سر زده بود، بلكه صرفا به اين دليل كه استالين ميخواست گفتههايش درباره از ميان بردن دشمنان مردم را در عرصه عمل نشان دهد. اما با همه اين اوصاف و با توجه به برخي مشابهتهاي روسيه فعالي با روسيه قرن بيستم، آنچه امروز در روسيه قرن بيست و يكم در حال وقوع است، كاملا با گذشته متفاوت است. آيا پوتين واقعا قصد دارد ياد قربانيان كمونيست را از بين ببرد و همانطور كه برخي منتقدان ميترسند، خود را به يك استالين جديد تبديل و موج ديگري از نسلكشي را راهاندازي كند؟ كساني كه سياستهاي روسيه را با دقت دنبال ميكنند، ميدانند كه پاسخ اين سوال، منفي است.در سال 2015، يك موزه دولتي درباره تاريخ گولاگ افتتاح شد. در سال 2017، پوتين «ديوار اندوه» را افتتاح كرد؛ بناي يادبود عظيمي در مسكو كه به قربانيان ترور اختصاص يافته است. در سال 2020، رييسجمهوري روسيه دستور ايجاد يك پايگاه دادهها را براي قربانيان ترور صادر كرد. قرار اين بود كه اين پايگاه داده، جايگزين پايگاه دادهاي شود كه در طول 30 سال گذشته توسط محققان سازمان «يادبود» ايجاد شده بود. اين جزييات ميتوانند مسيرهايي براي فهم انگيزههاي پوتين باز كنند. تحقيقات تاريخي سازمان «يادبود» نيست كه خشم پوتين را برانگيخته، بلكه دليل اصلي اين است كه اين سازمان اين پژوهشها را به دفاع از حقوق بشر در زمانه حاضر ربط ميداده است. اين سازمان مركز حقوق بشر خودش را داشت كه بر تعرض و نقش حقوق زندانيان سياسي نظارت ميكرد. علاوه بر اين، اين سازمان هر سال يك برنامه در مقابل ساختمان كيجيبي سابق (افاسبي امروز) برگزار ميكرد كه طي آن هزاران نفر ار مردم در آن مكان حضور مييافتند و نام قربانيان ترور را با ارسال «ديگر اجازه نميدهيم رخ بدهد» ميخواندند تا به اين شكل پيامي به ناقضان امروزي حقوق بشر در روسيه برسانند. پوتين كه خودش يك افسر سابق كيجيبي و حالا رهبر روسيه است، همواره دنبال كنترل است. او حقيقتا موضعي عليه گونهگوني ايدئولوژيك ندارد، اما آنچه ميخواهد اين است كه همه بدانند، قدرت نهايي در دست چه كسي است. او دوست ندارد قدرتش به چالش كشيده شود. در طول 20 سال حاكميت پوتين بر روسيه، دولت او سعي كرده گروههاي وفادار مليگرا كمونيست، ليبرال و حتي نئونازي را به عنوان وزنه هموزن مخالفان دولت پرورش بدهد تا اين گروهها در كشمكشهاي سياسي در مقابل هم قرار بگيرند. پوتين البته در تحقق اين هدف موفقيتهاي نسبي هم به دست آورده است. اين استراتژي كلاسيك سرويسهاي مخفي روسيه به طرز درخشاني در فيلم ساخته شده در 1987 به نام «آهنگ فراموش شده براي فلوت» مورد هجو قرار گرفت؛ جايي كه يكي از شخصيتهاي كيجيبي، ميگويد: «بهترين راه براي متوقف كردن يك جنبش خودجوش، سازماندهي و رهبري آن است.» اين دستورالعمل بهطور گستردهاي در سياست مدرن روسيه مورد استفاده قرار گرفت. اين دقيقا همان چيزي است كه امروز در حال وقوع است. كرملين با تعطيل كردن سازمان «يادبود» و بهطور همزمان تاسيس سازمان مورد نظر خودش براي تحقيق در مورد جنايات دوران كمونيسم، سعي دارد جناح ليبرال جامعه روسيه را از بين ببرد. اما با پيگيري اين استراتژي، بهطور همزمان جناح غيرليبرالي را كه مستعد انكار يا توجيه ترور است، دستكاري و تحريك ميكند. در روسيه نيز مانند كشورهاي ديگر، حاميان روسي توتاليتاريسم قرن بيستم تمايل دارند در سازمانهاي مجري قانون و ارتش تمركز كنند و به چهرههاي حرفهاي و ضدفرهنگ در ميان افرادي تبديل شوند كه كارشان سلاح به دست گرفتن است. به همين دليل است كه پوتين از يك طرف بهطور علني جنايتها و كشتار در دوران استالين را محكوم و مكررا به رخدادهاي سال 1937 به عنوان لكهاي تيره در تاريخ اشاره ميكند، از سوي ديگر چشم خود را روي عملكرد افسران كميته تحقيقاتي خود ميبندد؛ نهادي كه مسوول سركوبهاي امروزي است و لباسهاي يكپارچه NKVD، سرويسهاي مخفي را پوشيده است. همان سرويسي كه در در دهه 1930 و سالهاي حكومت استالين، وظيفه نابودي «دشمنان مردم» را بر عهده داشت. پوتين همچنين با رهبران حزب كمونيست روسيه كه تولد استالين را در ميدان سرخ جشن ميگيرند، هيچ مشكلي ندارد. همزمان با پيگيري اين سياست، كرملين بيرحمانه بخشهايي از جناج چپهاي افراطي را، تحت فشار قرار داده است. كمونيستهاي جوان جبهه چپ كه يك سازمان اپوزيسيون چپ افراطي هستند، پس از متهم شدن به توطئه براي سرنگوني دولت در جريان اعتراضات بولوتنايا در سالهاي 12-2011، به زندان محكوم شدند. موج سركوبهاي امسال، چپگرايان ميانهرويي كه با بليت حزب كمونيست براي انتخابات ملي و منطقهاي نامزد شده بودند را در برگرفت. والري راشكين، رييس حزب كمونيست مسكو كه رابطه مبهمي با جنبش ناوالني دارد، با اتهامات آشكار غيرقانوني مواجه است كه يك اتهام سياسي و يك پاپوش است. در آن سوي ماجرا، كرملين از گروههاي راست افراطي استقبال كرده است. براي مثال، به نئونازيهاي گروه «روسيچ» مستقر در سنپترزبورگ اجازه داده تا در لشكر واگنر ادغام شوند. لشكري كه براي مداخله نظامي در درگيريهاي اوكراين، سوريه و ساير درگيريها مورد استفاده قرار گرفته است. در عين حال، سركوب جناح راست افراطي و ناسيوناليست هم شديد بوده است. چند رهبر اصلي و فعالان متعدد اين جناح، حكمهاي زندان طولاني مدت گرفتهاند. در سال 2020، برجستهترين شخصيت نئونازي در روسيه به نام ماكسيم مارتينسكويچ با نام مستعار تسك، در سلول زندان خود در شرايط مشكوكي درگذشت و وكلاي دادگستري ميگويند كه در بدن او نشانههايي از شكنجه ديده شده است. بسياري از همرزمان تسك به اوكراين گريختند و در آنجا به هنگ آزوف پيوستند كه عليه نيروهاي تحت حمايت روسيه ميجنگيد.ولاديمير پوتين ايدئولوژيهاي تماميتخواهانه روسيه قرن بيستم را به عنوان يكي از برندهاي موجود مدنظر قرار ميدهد، اما اين ايدئولوژيها اگرچه از نظر بصري برايش جذاب هستند اما در سياست مدرن، برايش كارايي ندارند. پوتين به تنها چيزي كه اهميت ميدهد، وفاداري طرفدارانش است. اين دقيقا همان چيزي است كه سياست كرملين را در خصوص حافظه تاريخي امروزش، تعريف ميكند. كرملين همچنين كاملا آگاه است كه دشمنان امريكايياش نيز به طرز منفينگرانهاي از حافظه تاريخي مردم روسيه براي دامن زدن به قطبي شدن و ناسيوناليسم راديكال در اوكراين و ساير كشورهاي همسايه روسيه استفاده ميكنند. نگاه كردن و تحليل روسيه قرن بيست و يكم با عينك قرن بيستم، هرگز كارساز و راهگشا نيست. روسيه قرن بيست و يكم در كنار ژئوپليتيكي كه دارد، در مقابل يك نيروي واقعي و مدرن تكنولوژي سياسي و جهانيسازي ايستاده است. كشوري كه خودش را در قدم مقدم روندهاي پوپوليسم ليبرالي كه امريكا و اروپا را فرا گرفته، ميبيند. به خدمت گرفتن از ديدگاههاي قرن بيست و يكمي براي صحبت درباره روسيه امروزي، ميتواند به روشن شدن آنچه در اين كشور در حال وقوع است و موج سركوبي كه در حال حاضر تجربه ميكند، كمك كند.منبع: الجزيره
ولاديمير پوتين ايدئولوژيهاي تماميتخواهانه روسيه قرن بيستم را به عنوان يكي از برندهاي موجود مدنظر قرار ميدهد، اما اين ايدئولوژيها اگرچه از نظر بصري برايش جذاب هستند اما در سياست مدرن، برايش كارايي ندارند. پوتين به تنها چيزي كه اهميت ميدهد، وفاداري طرفدارانش است. اين دقيقا همان چيزي است كه سياست كرملين را در خصوص حافظه تاريخي امروزش، تعريف ميكند. كرملين همچنين كاملا آگاه است كه دشمنان امريكايياش نيز به طرز منفينگرانهاي از حافظه تاريخي مردم روسيه براي دامن زدن به قطبي شدن و ناسيوناليسم راديكال در اوكراين و ساير كشورهاي همسايه روسيه استفاده ميكنند.