• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۸ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5119 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۱۹ دي

نگاهي به فيلم دشت خاموش ساخته احمد بهرامي

سكوتي كه از رضايت نيست

عباس كريمي عباسي

دشت خاموش دومين فيلم احمد بهرامي به تهيه‌كنندگي سعيد بشيري است كه برنامه دو قدم مانده به صبح با اجراي دلچسب محمد صالح علا از كارهاي ماندگار اوست. اين فيلم در جشنواره‌هاي مختلفي حضور داشته و جوايز معتبري را نيز كسب كرده كه به دليل ماهيت بومي و مفاهيم فرهنگي مستتر در پيرنگ داستان آن است. نام فيلم از ابتدا تداعي‌كننده سكوت و سكوني است كه در دشت جاري است و پيش‌زمينه‌اي ذهني به بيننده قبل از نمايش آن مي‌دهد. رفته‌رفته دشت جاي خود را به سرزميني مي‌دهد كه برهوت است و كارگراني كه همان مردم آن سرزمينند در ازاي ناني بخورونمير و در بدترين شرايط زيستي و تغذيه در حال كارند دم نمي‌زنند و از آجرهايي كه در كوره پزخانه مي‌سازند اگر صدايي درآيد از آنها هم درمي‌آيد. در يك نگاه كلي طبقه كارگري وجود دارد كه تحت لواي استعمار و سازندگي توسط خاني به استثمار كشيده شده‌اند و سرآخر هم با وعده دريافت مزدي كه ماه‌هاست عقب افتاده راهي جايي مي‌شوند كه از آن آمده‌اند و اين دست از پا درازي در يكي از سكانس‌هاي نهايي مشهود است.
با وجود محتواي ناتوراليستي و توجه به طبع بشري و رابطه دوسويه او با طبيعتي كه دوست است و دشمن، فيلم به دليل پيام اصلي خود كه همان منفعت‌طلبي اقليتي از اكثريت است به‌شدت فضايي رئاليستي دارد و در يك نمودار سينوسي مرتب تغيير حالت مي‌دهد كه به مدد نمادهاست. آجرها منبع درآمد ناني هستند كه در پايان آجر مي‌شود و نيز ديواري مي‌شود كه سرپرست كارگران با بازي باقري را در خود حبس مي‌كند. او كه چهل سال است غير از‌
كوره‌پزخانه جاي ديگري از دنيا را نديده و فقط رفت‌و‌آمدي محدود به شهر داشته تنها دلخوشي‌اش زن كارگري است كه عاشقش شده و با از بين رفتن آخرين كورسوهاي اميد براي زندگي مشترك زندگي خود را پايان يافته مي‌بيند. زن نماد عشق است، مرد نماد نسلي كه تن به قضا و قدر داده‌اند و سرنوشت محتوم خود را پذيرفته‌اند و چشم بسته فرامين را اطاعت مي‌كنند. كارگراني كه خاموش‌تر از دشتند و با وجودي كه سكوت‌شان از رضايت نيست پس از صحبت‌هاي خان حتي اعتراض هم نمي‌كنند يا همان زن كارگري كه هم كار مي‌كند و هم معشوقه خان است و پس از تعطيلي كوره‌ها حتي نمي‌داند چه تصميمي مي‌خواهد بگيرد همه نشانه از آدم‌هاي تسليم سرنوشتند كه از خود اراده‌اي ندارند. فرزند زن كه با وجود رسيدن به سن مدرسه هنوز شناسنامه ندارد نماد نسل بي‌هويت فرداي اين قشر از جامعه است كه آينده‌اي نامعلوم انتظارش را مي‌كشد. در ميان همه اين موارد تكرار كه ريتم فيلم را مي‌گيرد و به آن ريتم مي‌دهد برجسته‌ترين مورد فيلم است.
فيلم زماني بيشتر از معمول دارد و با توجه به ساختار سياه و سفيد و نماهاي زياد ثابت خسته‌كننده مي‌شد اگر تكرار صحنه‌ها در آن نبود. تكراري كه هر بار از منظر يكي از شخصيت‌ها روي مي‌دهد و در ماهيت اصلي آن تفاوتي مشاهده نمي‌شود. بيننده مدام منتظر است كه مثل فيلم راشومون با روايتي تازه از رويداد روبه‌رو شود اما قرار نيست اتفاقي تازه و متفاوت بيفتد و با چند تفاوت جزيي در زاويه دوربين و افزوده شدن برخي پلان‌هايي كه قصه را تكميل مي‌كنند فيلم پيش مي‌رود و اگر اين افزودن تدريجي جزييات به فيلم نبود بسيار كسل‌كننده و غيرقابل تحمل مي‌شد. اين تكرار بخشي از زندگي بدون اتفاق و تكراري كارگران نيز هست كه در اوج خود به سرنوشت محتوم سرپرست كارگران در پايان مي‌انجامد و صحنه‌هاي سياه و سپيد فيلم كه نوع نگاه شخصيت‌هاي آن نيز به زندگي هست كمك زيادي به درك تصميم او مي‌كنند. 
در نگاهي كلي دشت خاموش فيلمي براي دوستداران سينما و مخاطب آگاه به مضامين سينمايي است كه از آن لذت مي‌برد اما براي بيننده معمولي و تماشاگري كه با ذائقه سينماي تجاري پا به سالن سينما مي‌گذارد ممكن است قابل درك و لذتبخش نباشد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون