محسن شريعتينيا در گفتوگو با «اعتماد» تاكيد كرد
شتاب توسعه روابط تهران و پكن در گروي موفقيت مذاكرات وين
شهاب شهسواري
حسين اميرعبداللهيان، وزير امورخارجه كشورمان بامداد روز گذشته در سفري به دعوت رسمي همتاي چينياش، وانگيي، وارد شهر ووشي چين شد تا درباره روابط دوجانبه سياسي و همچنين نحوه اجراي شدن توافقات جمهوري اسلامي ايران و چين در خصوص همكاريهاي اقتصادي گفتوگو و رايزني كند. موضوعات متنوع دوجانبه و بينالمللي و از جمله آخرين وضعيت برنامه همكاريهاي ۲۵ ساله دو كشور از دستور كارهاي اين سفر است. اميرعبداللهيان، صبح جمعه با همتاي چيني خود ديدار و گفتوگو كرد.حسين اميرعبداللهيان وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران كه در راس هياتي سياسي به دعوت «وانگيي» همتاي چيني خود به چين سفر كرده، در اظهاراتي درباره دستوركار مذاكراتش با وزير خارجه چين اظهار داشت:« ما در پنجاهمين سالگرد روابط ديپلماتيك ايران و چين هستيم.» وي با بيان اينكه در چهار ماه گذشته بيش از هفت بار بين وزير خارجه چين و اينجانب تماسها و ديدارهايي انجام شد و در سطح روساي جمهور نيز تماسها و ارتباطات خيلي روان انجام ميشود، خاطرنشان كرد: «اين نشانگر اهميت و رشد و توسعه روابط دو كشور است و در دولت جديد هم با شتاب بيشتر روابط روبهرو هستيم.» وزير خارجه اظهار داشت: «در مناسبات دوجانبه از هماهنگيهاي خوب و تنوع در موضوعات مختلف برخوردار و بهرهمند هستيم و در راستاي منافع دو طرف پيشرفتهاي بسيار خوبي را در موضوعات مختلف داشتهايم.» وي بيان كرد: «موضوعات راهبردي در دستور كار دو كشور قرار دارد و اين موضوعات ادبيات جديدي را در مكاتبات روساي جمهور دو كشور ايجاد كرده است.»
همزمان با اين سفر، براي بررسي بيشتر روابط تهران و پكن و زمينههاي توسعه اين روابط، با محسن شريعتينيا، تحليلگر مسائل چين گفتوگو كردم. شريعتينيا معتقد است كه روابط ايران و چين از اهميت بسيار بالايي برخوردار است و بهرغم برخي انتقادات موجود، نبايد اجازه داد اين رابطه چنان هدف حملات شديدي قرار بگيرد كه همچون برخي روابط ديگر ايران با برخي قدرتهاي جهاني دچار آسيب جبرانناپذير شود. در ادامه متن كامل گفتوگوي «اعتماد» را با محسن شريعتينيا، تحليلگر مسائل چين مطالعه ميكنيد.
در شرايطي كه پژواك سر و صداهاي ناشي از مطرح شدن سند جامع همكاريهاي بلندمدت راهبري ايران و چين همچنان در فضاي سياسي ايران وجود دارد، دولت سيزدهم شعار خود را نگاه به شرق و توسعه همكاريها با كشورهاي آسيايي قرار داده است. در چنين شرايطي چين، به عنوان بزرگترين قدرت اقتصادي آسيا كه اكنون ميزبان وزير خارجه كشورمان است، به يكي از اصليترين اميدهاي دولت جديد براي بهبود تجارت خارجي تبديل ميشود. به اعتقاد شما در شرايطي كه هنوز تحريمهاي ناشي از برجام وجود دارد، چه انتظاري ميتوان از روابط تجاري، اقتصادي و راهبردي با چين داشت؟
چند متغير به رابطه ايران و چين شكل ميدهد، اما مهمترين و موثرترين متغير، مذاكرات جاري براي احياي برجام در وين اتريش است. پيشبيني نماينده چين يك بار در برابر رسانهها مطرح شد كه تا ماه فوريه امسال (بهمن و اسفند) احتمال توافق وجود دارد. چينيها نسبتا به شكلگيري يك توافق خوشبينند. به نظرم يكي از دلايلي كه اين سفر و اين ديدار ميان وزراي خارجه جمهوري اسلامي ايران و چين در شرايط كنوني انجام شد، در پيش بودن توافقي است كه قرار است بر سر احياي برجام شكل بگيرد.
اگر اين مذاكرات موفق نباشد چطور؟
اگر تصور كنيم كه مذاكرات شكست بخورد يا متوقف بشود به نظرم اين رويداد روي روابط ما با چين هم تاثير منفي خواهد گذاشت.
در صورت شكست مذاكرات احياي برجام، هر چند معتقدم كه روابط تهران و پكن دچار مشكل ميشود، اما در عين حال اطمينان دارم كه چين مشي اروپاييها را دنبال نخواهد كرد. چين در جبهه امريكا قرار نميگيرد و كليه روابط اقتصادي و تجارياش را با ايران قطع نخواهد كرد. به نظر من چين به اجراي بسيار تدريجي موافقتنامه مشاركت راهبردي ادامه ميدهد. منتها بايد بين شركتهاي چيني و دولت چين تفكيك قائل شد. در بخش اقتصادي عمدتا با شركتهاي چيني طرف هستيم، درحاليكه در بخش سياسي با دولت چين طرفيم. آخرين موضعي كه دولت چين در مورد توافق هستهاي اعلام كرده است، اين بود كه مادامي كه ريسك اشاعه هستهاي در اين پرونده وجود نداشتهباشد، دولت جمهوري خلق چين به لحاظ سياسي از جمهوري اسلامي ايران حمايت ميكند؛ اين موضعگيري به معناي آن است كه خط قرمز چين در اين پرونده، اشاعه سلاحهاي هستهاي در خاورميانه است. اما شركتهاي چيني نسبت به مجازاتهاي امريكا حساس هستند. عمده شركتهايي كه با ايران كار ميكردند يا احتمال كار كردن آنها وجود دارد، شركتهاي بزرگي هستند و در گوشه گوشه جهان فعاليت دارند و اين مجازاتها روي آنها اثر ميگذارد. در شرايط شكست مذاكرات من پيشبيني ميكنم كه همين وضعيت فعلي در روابط تهران و پكن ادامه پيدا خواهد كرد و روابط در سطح تجاري باقي ميماند.
سناريوي سومي وجود دارد كه پرونده ايران به شوراي امنيت سازمان ملل متحد برود. در اين شرايط چون چين عضو شوراي امنيت سازمان ملل است و به تصميمات شورا متعهد است، اثر منفي چنين شرايطي در روابط ما با چين بسيار بيشتر از اختلاف ميان ايران و ايالات متحده امريكا خواهد بود. من در هر صورت تصور ميكنم كه متغير مذاكرات برجام مهمترين متغير است، با اين حال چينيها همچنان برنامه مشاركت راهبردي را با ايران دنبال ميكنند، اما سرعت برنامه، حوزههاي مورد پوشش برنامه و فعاليتهايي كه در ايران انجام ميدهند، به نسبت همه اين سناريوها متفاوت خواهد بود.
برخي رويدادهاي اخير در منطقه، زمينههاي همكاري بيشتري را ميان ايران و چين فراهم كرده است. براي مثال خروج امريكا از افغانستان كه همسايه هر دو كشور است، به نوعي يكسري منافع و نگرانيهاي مشترك ميان ايران و چين در مورد افغانستان ايجاد كرده است، فكر ميكنيد اين زمينههاي همكاري تا چه اندازه قابل پيگيري هستند و نظرات دو كشور به هم نزديك است؟
قطعا ايجاد زمينههاي همكاري جديد، تاثير مثبتي بر روابط دارد. اما به نظر من افغانستان به تنهايي نميتواند صفحه جديدي در روابط ايران و چين باز و روابط را نسبت به گذشته عميقا متحول كند. افغانستان در مجموع در حاشيه سياست خارجي چين است و چين بهرغم حضوري كه در افغانستان دارد، پرونده اين كشور را در سياست خارجي خود كليدي نميداند؛ بنابراين افغانستان ظرفيت محدودي براي توسعه روابط ميان ما و چين دارد و خواهد داشت.
شما يكي از كليديترين متغيرها در روابط ايران و چين را مذاكرات برجام توصيف كرديد. در دوره پيشين كه مذاكرات برجام به نتيجه رسيد و بار تحريمها تا حدودي از روي دوش ايران برداشته شد، عدهاي در ايران معتقد بودند كه روي آوردن ناگهاني ايران به غرب و ناديده گرفتن «دوستان دوران تحريم» باعث ناراحتي چينيها شد. فكر ميكنيد اين تصور درست است؟ و آيا فكر ميكنيد اين نگراني در چين وجود دارد كه ما به سمت غرب گرايش پيدا كنيم؟
ترديدي وجود ندارد كه دولت يازدهم و دوازدهم به رياستجمهوري حسن روحاني، اروپاگرا بود و اروپا در اولويت سياست خارجي دولت روحاني بود. اما در فاصله اجراييشدن برجام تا پيش از خروج امريكا از اين توافق، نخستين رهبر بينالمللي كه بلافاصله بعد از اجرايي شدن برجام وارد ايران شد، رييسجمهوري چين بود كه بعد از ۱۴ سال سفر خود را به تهران انجام ميداد. بعد از آنهم در دوراني كه توافق جاري بود ايران و چين معادل ۲۰ ميليارد دلار توافقنامههاي همكاريهاي اقتصادي و تامين مالي با يكديگر امضا كردند. اما خروج امريكا از برجام به حدي غيرقابل باور و سريع رخ داد كه هم دولتها و هم شركتهاي خصوصي را بهتزده كرد و فرصتي ايجاد نشد كه فرضيههاي مطرحشده را آزمون بكنيم. با توجه به مدت بسيار كوتاه اجراي برجام، محك و ابزار لازم براي اندازهگيري اينكه سهم كدام كشور يا طرف خارجي از قراردادها و توافقهاي اقتصادي، سرمايهگذاري، صنعتي و تجاري ايران بيشتر بود، فراهم نيامد.
آنچه من بر اساس شواهد و قراين برداشت ميكنم، اين است كه در دوره اجرايي شدن توافق هستهاي چين در مجموع ۲۰ ميليارد دلار با ايران توافق امضا كرد كه در دوره بعد از انقلاب بالاترين ميزان امضاي توافق با يك كشور خارجي بود. اما خروج امريكا از برجام فرصت تحقق اين توافقها را نداد. بنابراين آنقدر فرصت برجام كوتاه بود كه نميتوانيم ارزيابي كنيم كه صحنه به لحاظ اقتصادي به سمت چينيها گرايش پيدا كرد يا به سمت غرب. اما در حوزه سياسي، روشن است كه دولت روحاني يك دولت اروپامحور بود.
فارغ از برجام در سالهاي اخير ايران وارد مشاركتهاي مختلف با چين به صورت دوجانبه و چندجانبه در قالبهاي مختلف شده است. به تازگي عضويت ايران در سازمان همكاري شانگهاي نهايي شد، همكاريهاي احتمالي ميان ايران و چين براي اجراي ابتكاري «يك كمربند؛ يك راه» مطرح شده و ايران در حال امضاي توافق تجارت ترجيحي با اتحاديه اقتصادي اوراسياست كه عمده كشورهاي عضو آن چه در قالب «يك كمربند؛ يك راه» و چه در قالب همكاريهاي دوجانبه اقتصادهاي در هم تنيدهاي با چين دارند. فكر ميكنيد اين مشاركتها تا چه اندازه در شرايط كنوني قابل توسعه و عملي باشند؟
پيشرفت و توسعه در همه اين زمينهها، تا حد زيادي بستگي به نوع توافقي دارد كه در وين حاصل ميشود. اينكه توافقي موقت شكل بگيرد يا برجام به صورت كامل احيا شود يا ايران امتيازهاي اقتصادي بيشتري نسبت به برجام از امريكا بگيرد. از زمان خروج امريكا از برجام تا مطرح شدن احتمال بازگشت امريكا به اين توافق، محيط بينالمللي براي شركتهاي چيني پيچيده شده است. طيف رو به افزايشي از شركتهاي چيني در اروپا و امريكا دچار مشكلات جدي هستند، امريكاييها احتمالا تعداد بيشتري از شركتهاي چيني را از كشورشان اخراج خواهند كرد. از طرف ديگر چين به صورت فزاينده نگران امنيت انرژي و غذايي كشور خودش خواهد بود و نسبت به وابستگي به غرب نگران ميشود.
تعريف جديد چين از امنيت انرژي براي ايران فرصتهاي جديدي ايجاد ميكند و اينكه شركتهاي چيني به اندازه گذشته دستشان در اقتصاد جهاني باز نيست. اين نكته را حتما بايد در نظر بگيريم كه اگر ما در ايران بخواهيم با شركتهاي چيني همكاري كنيم، محيط كسبوكار در ايران بايد استانداردهاي لازم را داشته باشد. شركتهاي چيني لزوما تفكر دولت چين را دنبال نميكنند. دولت چين ممكن است روابط خيلي سازندهاي با ايران داشته باشد و از ايران حمايت كند، كمااينكه در دوران خروج امريكا از برجام هم از ايران كاملا حمايت كرد؛ اما شركتهاي چيني، منطقشان منطق اقتصاد جهاني است و ايران در صورتي ميتواند با چينيها همكارياش را گسترش دهد كه فضاي كسبوكار آن استانداردهاي جهاني را داشته و به روي جهان گشوده باشد.
چند متغير به رابطه ايران و چين شكل ميدهد، اما مهمترين و موثرترين متغير، مذاكرات جاري براي احياي برجام در وين اتريش است
اگر مذاكرات احياي برجام شكست بخورد چين مشي اروپاييها را دنبال نخواهد كرد، در جبهه امريكا قرار نميگيرد و كليه روابط اقتصادي و تجارياش را با ايران قطع نخواهد كرد
خط قرمز چين در اين پرونده، اشاعه سلاحهاي هستهاي در خاورميانه است
اگر پرونده ايران به شوراي امنيت برود، چون چين عضو شوراي امنيت سازمان ملل است و به تصميمات شورا متعهد است، اثر منفي چنين شرايطي در روابط ما با چين بسيار بيشتر از اختلاف ميان ايران و ايالات متحده امريكا خواهد بود
حسين اميرعبداللهيان پس از ديدار با وزير خارجه چين:
حامل پيام مكتوب آقاي رييسي براي رييسجمهور چين بوديم
همزمان با گفتوگوها در چين مقدماتي را فراهم كرده بوديم كه بتوانيم امروز را روز شروع اجراي توافقنامه راهبردي ميان دو كشور اعلام كنيم.
ما براي عملياتي كردن قرارداد 25 ساله و موضوعات مختلف منطقهاي و بينالمللي حامل پيام كتبي رييسجمهور ابراهيم رييسي براي رييسجمهور چين بوديم.
در موضوع مذاكرات وين براي لغو تحريمها گفتوگوهاي مفصلي داشتيم.
نماينده چين در وين در كنار نماينده روسيه نقش مثبتي را در حمايت از حقوق هستهاي ايران و لغو تحريمها دنبال ميكند.