قزاقستان يك، كارشناسان صفر
نويسنده: اريك دا ماتو
يكي از رازهاي تقريبا آشكار در مورد توييتر اين است كه، هر زمان كه انقلاب يا تحولي در نقطهاي دورافتاده از كره زمين اتفاق ميافتد، گروه جديدي از متخصصان در اين شبكه اجتماعي ظهور ميكنند و گذشته پر از دردسر آن كشور را بررسي كرده و آينده آن را پيشبيني ميكنند.
درحالي كه قزاقستان در اين هفته به هرج و مرج فرو رفت و روسيه نيز اقدام به مداخله مسلحانه شتابزده در اين كشور كرد، من هم ميتوانستم يكي از اين كارشناساني باشم كه در توييتر در اين مورد نظرات مشعشع ميدهند. من از اين كشور عظيم واقع شده در آسياي مركزي گزارش دادهام، در سالهاي اخير و در هفتههاي قبل از آغاز همهگيري ويروس كرونا، قفسهاي پر از كتابها و مقالات آكادميك در مورد سياست، اقتصاد و تاريخ اين كشور را خواندهام و نظرات بسياري از كارشناسان خبره در امور قزاقستان را از مدتها قبل ماجراي فعلي دنبال كردهام. با اين حال به غير از پست كه در آن نوشتهام «همه سعي كنند از خودشان مراقبت كنند» ترجيح دادهام درخصوص وقايع فعلي ساكت بمانم، زيرا اگر زماني وجود داشته باشد كه در آن بگويم خبرهترين كارشناسان بايد ساكت مانده و منتظر تحولات بمانند، اين دقيقا همان زمان است.
اينكه بگوييم كارشناسان و تحليلگران در جريان وقوع ناگهاني اعتراضات سراسري در قزاقستان و بروز درگيريهاي خشونتآميز جا ماندهاند و يك كشور اوراسيايي استپي را فراموش كردهاند، سخن درستي است. گواه اين مدعا آن است كه خبرنگاران در صحنه رسانههاي غربي در جريان اعتراضات در قزاقستان حضور نداشتند و برخياز آنها در عوض از هزاران كيلومتر دورتر، رخدادهاي اين كشور را گزارش كردند. براي مثال خبرنگاران گاردين از بوداپست مجارستان تحولات قزاقستان را گزارش كرده و نوشتند: «اعتراضات در غرب قزاقستان در اواخر هفته آغاز شد. اين اعتراضات در واكنش به افزايش بسيار زياد قيمت سوخت آغاز شد اما به سرعت گسترش يافته و موجب شد مقامات قزاقستان و ناظران بينالمللي غافلگير شوند.» به اين ترتيب خبرنگار گاردين در گزارش خود به تحليلگراني كه نتوانسته بودند امكان وقوع اين اعتراضات را پيشبيني كنند، طعنه زد. اين دسته از خبرنگاران براي اينكه به ادعاي خود اعتباري ببخشند به سخنان آريل كوهن، يكي از كارشناسان علوم سياسي و متخصصان امور اوراسيا اشاره كردند كه گفته بود آنقدر از وقوع اين آتشسوزي غافلگير شده كه حتي نتوانسته براي فرار كفشهايش را به پا كند.
اما واقعيت اين است كه هيچ كسي نبايد از اينكه نتوانسته وقايع فعالي قزاقستان را پيشبيني كند حس بدي داشته باشد. يا اينكه حالا سعي كند آنچه كه در آينده در اين كشور رخ خواهد را براي جبران بيتوجهي قبلياش، پيشبيني كند. چه كسي از هزار كيلومتر دورتر ميتوانست پيشبيني كند كه اعتراضات پراكنده به افزايش قيمت سوخت مايع پروپانمانندي كه براي اتومبيلها و پخت و پز استفاده ميشود به قيمتي معادل بيش از 1.25 دلار در هر گالن، ظرف چند روز به آتش زدن كاخ رياستجمهوري و ساختمان شهرداري ختم شود؟ آيا معترضان بيشتر نگران مساله نان شب خود هستند يا فساد و سيستم حاكميت از بالا به پايين كه توسط نورسلطان نظربايف رييسجمهور بازنشسته اما همچنان بسيار با نفوذ در جريان است موجبات خشمشان را فراهم كرده است؟ آيا اعزام نيروها از سوي سازمان پيمان امنيت دسته جمعي تحت رياست روسيه، فعاليتهاي نظامي تهديدآميز مسكو در مرز اوكراين را متوقف خواهد كرد؟ تنها چيزي كه مسلم به نظر ميرسد اين است كه ناآراميها فقط مربوط به «باندهاي تروريستي» آموزشديده خارجي نيست. اين چيزي است كه قاسم جومارت توقايف، جانشين دست نشانده نظربايف، هنگام درخواست كمك از همتايان خود در دوران پس از شوروي ادعا كرد. حتي ممكن است اين ادعا نيز تا حدودي درست باشد. اين سخن بدان معنا نيست كه افراد نبايد سعي كنند درخصوص كشورهايي مانند قزاقستان از تخصص خود بهره بگيرند و از آن براي كمك به درك بهتر رويدادهاي سياسي گذشته و حال اين كشور استفاده كنند، يا سعي كنند آنچه كه احتمال دارد در آينده رخ دهد را، پيشبيني كنند و برخي افراد واقعا در اموري مانند سياست در آسياي مركزي متخصص هستند و دههها را صرف مطالعه دقيق اين موضوع كردهاند. اما ماجراهاي وحشتناك اين هفته در قزاقستان نشان داد كه بهرغم وجود حوزههاي علمي نظير «علوم سياسي»، سياست در واقعيت خود به طرز سرسختانهاي از توضيحات ساختارمند و پيشبينيهاي مدون مصون است. اين امكان وجود داشت كه قزاقستان در سال 1991 و بعد از خروج اتحاد جماهير شوروي در اين كشور كه بزرگترين شكست ژئوپليتيكي قرن بيستم قلمداد شد، حتي به مدت يك هفته هم دوام نياورد.
محدوديت دانش كارشناسان تنها به مكانهايي نظير كشورهاي سابق اتحاد جماهير شوروي مربوط نميشود. اخبار مربوط به درخواست كمك توقايف از مسكو زير سايه نخستين سالروز حمله ششم ژانويه به ساختمان كنگره امريكا قرار گرفت و مباحثي نظير دلايل اين حمله و تهديداتي كه ممكن است در آينده از سوي تجديدنظرگرايان دست راستي متوجه ساختار سياسي امريكا باشد از سوي كارشناساني مطرح ميشد كه در پيشبيني حملات ششم ژانويه شكست خورده بودند. در واقع، كارشناسان در كشورهايي مانند قزاقستان احتمالا ميتوانند به همتايان خود در سراسر جهان يك يا دو چيز در مورد آنچه دانشمندان علوم اجتماعي «فروتني معرفتي» مينامند، آموزش دهند.سالها پيش، در جريان تحولات سياسي قبلي در قزاقستان، با يكي از شناختهشدهترين اليگارشهاي اين كشور مصاحبه كردم. او در گفتوگو با من اذعان كرد كه گاهي اوقات احساس ميكرد كه كنترل بيشتري بر دسيسههاي سياسي در روسيه دارد تا در كشور خودش. در سفر سال 2019 خود به اين كشور، از يك روزنامهنگار و مفسر سياسي برجسته، توصيههاي به ياد ماندنيتري دريافت كردم. پس از اينكه از او پرسيدم كه آيا توقايف ممكن است با سلف خودش به مشكل بخورد يا اينكه به صورت يك دوره كوتاه رياستجمهوري داشته باشد، او مدتي فكر كرد و سپس شانههايش را بالا انداخت و گفت: «هر اتفاقي ممكن است.» بعدها معلوم شد آن جمله دقيقترين پيشبيني درباره آشوبهايي بود كه اين هفته در قزاقستان مشاهده كردم.
نويسنده و تحليلگر مسائل امنيتي
ترجمه: آرمين منتظري
منبع: نيوزويك