روايت عباس غفاري از نمايش «ميخواستم اسب باشم»
چالشهاي چهار زن محبوس
در يك زيرزمين
عباس غفاري گفت: «ميخواهم اسب باشم» يك تئاتر كمدي، موزيكال و شاد نيست و حرف آن جدي و اتفاقا تلخ است اما وظيفه اجتماعي من و گروه نمايش بود در اين موقعيت چنين نمايشي را روي صحنه ببريم.
«ميخواستم اسب باشم» نوشته محمد چرمشير و كار عباس غفاري به تهيهكنندگي مريم نراقي از 19 دي ساعت 20:30 در عمارت نوفللوشاتو روي صحنه است و مريم معيني، مژده دايي، دريا ياسري و ريحانه گنجي در آن بازي ميكنند.
عباس غفاري در گفتوگو با خبرنگار هنرآنلاين درباره جذابيتهاي انتخاب نمايشنامه «ميخواستم اسب باشم» و اجراي آن گفت: محمد چرمشير اين نمايشنامه را سال 1383 براساس كتاب «خاطرات يك دختر جوان» نوشته است. اين كتاب خاطرات و ياداشتهايي است از آنفرانك. او زني بود كه در جنگ جهاني دوم به دست آلمانيها كشته شد. «خاطرات يك دختر جوان» ترجمههاي بسيار خوبي دارد و آقاي چرمشير بازخواني از اين كتاب را داشته است.
او در ادامه افزود: اين اثر روايت چهار زن يهودي است كه چهار سال است از ترس كشته شدن توسط سربازان آلماني در زيرزميني حبس شدهاند. برخي از آنها به دليل اتفاقاتي كه برايشان رخ داده، دچار بيايماني شدهاند و در گفتوگوها و چالشهايي كه ميان خود دارند به دنبال ايمان از دست رفتهشان ميگردند و ميخواهند كه آن را دوباره بيابند. در طول اين نمايش بيشتر از آنكه بخواهيم به اتفاقات جنگ جهاني دوم بپردازيم با اين چالش و موضوع روبرو هستيم.
غفاري ضمن بيان اينكه نمايش «ميخواستم اسب باشم» را سال 1383 در بخش مهمان جشنواره تئاتر بانوان روي صحنه آوردهام، عنوان كرد: از آن زمان علاقهمند بودم تا اين نمايش را روزي به صحنه آورم تا اينكه امسال شرايط اجراي آن مهيا شد. داستان اين اثر و چالش ميان شخصيتهاي آن برايم جذابيت دارد و به اعتقاد بسياري، اين نمايشنامه يكي از بهترين آثار چاپشده آقاي چرمشير است. اتفاقات ميان اين چهار زن در زيرزميني كه در آن محبوس شدهاند به امروز ما بسيار مرتبط است. نزديك به دو سال است كه با بيماري كرونا روبرو هستيم. بسياري از تعاريف از جمله ايمان، عشق و... در جوامع بشري تغيير كرده است. به اعتقاد من نمايشنامه «ميخواستم اسب باشم» بسيار نزديك به زندگي جوامع بشري است. همواره علاقهمند به رويكرد اجتماعي در كارهايي كه تاكنون به صحنه آوردهام، بودهام و اين اثر دور از ديگر كارهايم نيست.
اين كارگردان تئاتر با اشاره به اينكه اتفاقات نمايش «ميخواهم اسب باشم» در كشور هلند و در جنگ جهاني دوم ميگذرد، اظهار كرد: اين نمايش ضدجنگ است و اين موضوع يكي ديگر از جذابيتهاي اين نمايش براي من است.
او درباره ميزان وفادارياش در اجرا به نمايشنامه تصريح كرد: من هيچ تغييري در متن ندادهام و حتي كلمهاي از آن جابهجا نشده است چراكه اين اثر به خودي خود حرف امروز را ميزند و از هر نظر كامل است اما شكل كارگرداني و اجرايي كه امسال از اين اثر دارم بسيار متفاوت است از اجرايي كه در سال 1383 داشتم. اين موضوع طبيعي است چراكه سالها از آن اجرا گذشته و نگاه و رويكرد من به تئاتر، جامعه و زندگي تغيير كرده است، به خصوص پاندمي دو سال گذشته نگاه همه ما را نسبت به هر موضوعي تغيير داده و علاوه بر آن شرايط تئاتر امروز ما با سال 1383 تفاوت پيدا كرده است. عباس غفاري درباره سبك و فضاي اجرايي نمايش «ميخواهم اسب باشم» يادآور شد: از آنجا كه داستان اين نمايش بسيار رئاليستي است اما من در نورپردازي و طراحي صحنه نگاهي غيررئاليستي داشتهام و بيشتر از آنكه بخواهم طراحي دكور كنم، به سمت چينش صحنه رفتهام. در طراحي صحنه نگاهي به چينش و ساختار زندگي هموطنان كليمي داشتهام. لباسها نيز براساس پوشش زنها در جنگ جهاني دوم طراحي شده است.
او درباره ويژگيهاي نمايش «ميخواهم اسب باشم» گفت: نمايشنامه زيبا از ويژگيهاي مهم اين نمايش است و ايفاي نقش بسيار خوب و متفاوت بازيگران از ديگر ويژگيهاست. پيام نمايش، مبني بر اينكه يك بار ديگر به شرايط زيستي خودمان و آنچه به سادگي از دست دادهايم، بنگريم و اين موضوع كه جنگ، ما، نگاه و زيستمان را تغيير ميدهد، از ويژگيهاي اين نمايش است.
كارگردان نمايش «سگدو» در پاسخ به اين سوال كه چرا تصميم گرفته از ظرفيت 50 درصدي تماشاگران در سالن نمايش استفاده كند، آنهم در شرايطي كه اين امكان را داشت از تمام ظرفيت تماشاگر در تالار نمايشي بهره ببرد عنوان كرد: از آنجا كه در اطراف خود شاهد نگراني برخي از تماشاگران از ابتلا به بيماري كرونا هستم، با وجود ضرر مالي كه گروه و سالن نمايش متحمل خواهد شد، در نهايت تصميم بر آن شد براي آرامش خاطر مخاطبان از 50 درصد ظرفيت سالن نمايش براي اجرا استفاده كنيم.
غفاري در پايان صحبتهايش عنوان كرد: در شرايط كنوني سالنهاي نمايش با رعايت كامل پروتكلهاي بهداشتي مكان امني است و از مخاطبان تئاتر درخواست ميكنم به تماشاي آثار نمايشي بنشينند چرا كه اگر حمايت مخاطبان نباشد علاوه بر اينكه چرخه اقتصادي تئاتر نميچرخد، تئاتر بدون تماشاگر معنا و ماهيت اصلي خود را ندارد. «ميخواهم اسب باشم» يك تئاتر كمدي، موزيكال و شاد نيست و حرف آن جدي و اتفاقا تلخ است اما وظيفه اجتماعي من و گروه اين بود تا در اين موقعيت چنين نمايشي را روي صحنه آوريم. عوامل اين نمايش عبارتند از: مدير اجرايي و عكاس: مهدي آشنا، توليد: عمارت نوفللوشاتو، دستيار كارگردان و برنامهريز: سحر نراقي، مدير صحنه: صبا هلالات، منشي صحنه: آيلي ابراهيمي، طراح صحنه و طراح نور: عباس غفاري، دستيار صحنه: ناتاشا خمسوي، طراح پوستر و بروشور: اميرحسين طاهري، ساخت كليپ و تيزر و تصويربردار: اميرحسين بيگلر و مدير روابط عمومي: بهناز شيرباني.