دولت جديد آلمان چه برنامهاي براي خاورميانه دارد؟
پايان مركل، آغاز عصري جديد در سياست خارجي برلين
نويسنده: توبياس بورك/ سباستيان سانز
پايان دوران مركل در آلمان و شكلگيري دولت ائتلافي موسوم به «ائتلاف چراغ راهنمايي» با شركت حزب سوسيالدموكرات، حزب سبز و حزب دموكراتيك آزاد، نشاندهنده آغاز عصر جديدي در سياستخارجي آلمان در قبال خاورميانه است.
كمتر از يك ماه از روي كار آمدن اولاف شولتز، صدراعظم جديد آلمان گذشته است و وزير خارجهاش آنالنا بائرباك از حزب سبز به سرعت با فهرستي بلندبالا از اولويتها در سياستخارجي آلمان مواجه شده است كه خاورميانه لزوما در ميان آنها نيست. موضوعات مهم اخير نظير بحران در اوكراين و قزاقستان و تنشها ميان بلاروس و لهستان و همچنين خطر چندپاره شدن اتحاديه اروپا و تبعات همهگيري ويروس كرونا موجب شده كه آلمان وقت نكند توجه چنداني به خاورميانه معطوف كند. با اين وجود، به نظر ميرسد ارزيابي مجدد و بازنگري رويكرد برلين در قبال خاورميانه ضروري بوده و از موعد مقررش نيز گذشته است. تجربه دهه گذشته كاملا ثابت كرده است كه بيثباتي در خاورميانه پيامدهاي مستقيمي براي آلمان دارد. خطر تروريسم، موج مهاجرت مردم منطقه به سوي اروپا و حضور نظامي فزاينده روسيه در سوريه و ليبي همچنان چالشهايي هستند كه برلين مجبور است با آنها روبهرو شود. تعهد به امنيت اسراييل، موضوعات عدم اشاعه در خاورميانه و حمايت از امنيت دريانوردي در آبراههاي منطقه، پايههاي اصلي سياست خارجي آلمان هستند. علاوه بر اين، دستور كار دولت جديد آلمان براي مبارزه با تغييرات آبوهوايي بدون درنظر گرفتن شرايط در خاورميانه به عنوان يك حوزه اصلي تغييرات اقليمي چندان منطقي به نظر نميرسد. در همين حال، بازيگران منطقهاي و بينالمللي تمايل دارند تعامل فعالتر برلين را در منطقه ببينند. آنها اميدوارند كه آلمان بتواند در نهايت به يك بازيگر طبيعي سياستخارجي و عامل ثباتي براي امنيت خاورميانه تبديل شود.
سياست جديد همان سياست قديم است اما...
قرارداد ائتلاف دولت آلمان كه در واقع همان بيانيه مشترك سه حزب حاكم در مورد اهداف آنها در سالهاي آتي است، برنامههايي را براي رويكرد سياست خارجي بسيار اصولي و قاعدهمند تعيين ميكند. دولت آلمان قصد دارد تمركز بيشتري بر حقوق بشر داشته باشد و اين موضوع را «مهمترين فاكتور در حفاظت از كرامت فردي» ميداند. دولت آلمان به دنبال ترويج چندجانبهگرايي و ديپلماسي به منظور مقابله با رژيمهاي غيردموكراتيك و اقتدارگرا است. مسلما اين رويكرد لحن دولت جديد آلمان را براي هرگونه تعامل با دولتها در سراسر خاورميانه تعيين ميكند. علاوه بر اين دولت جديد آلمان قانون جديدي را براي تنظيم دقيقتر معيارهاي صادرات تسليحات به كشورهاي خاورميانه مصوب كرده است و اين موضوع نيز عيار سياستخارجي جديد آلمان در نظر كشورهاي منطقه را مشخص ميكند. براساس رويكردهاي دولت ائتلافي جديد آلمان، تحريم صادرات تسليحات در دولت مركل، به كشورهاي درگير در جنگ يمن، به ويژه عربستان سعودي و امارات، به قوت خود باقي خواهد ماند. در واقع، اينطور به نظر ميرسد كه حداقل در ابتدا، سياست خارجي دولت جديد آلمان به نوعي تداوم ويژگيهاي اصلي سياستخارجي دولت مركل باشد. از اين قرار كه برلين به حمايت از اسراييل ادامه ميدهد و در عين حال از تشكيلات خودگردان فلسطين نيز حمايت كرده و بر راهحل دو كشور تاكيد خواهد كرد. مهار موج مهاجرت پناهجويان، انگيزه اصلي سياست خارجي دولت جديد آلمان در قبال درگيريهاي ليبي و سوريه خواهد بود. آلمان با اكراه از استفاده نيروي نظامي براي مبارزه با تروريسم حمايت ميكند، اما بر ديپلماسي به عنوان تنها راه براي مهار برنامه هستهاي ايران تاكيد خواهد كرد. با اين حال، فرسايش نظمهاي قديمي در خاورميانه، چنين رويكرد معمولي را بهطور فزايندهاي ناپايدار ميكند. پايان روند «صلح امريكايي» در منطقه به واسطه به كاهش بودجه ايالات متحده، نقشآفريني فزاينده روسيه و چين و ظهور قدرتهاي منطقهاي نظير تركيه، ايران، عربستان سعودي، قطر و امارات متحده عربي، محيط استراتژيك منطقه را تغيير داده است. برلين نيز مانند متحدانش در واشنگتن، لندن و پاريس بايد رويكردي متناسب درقبال واقعيتهاي جديد اتخاذ كند. اين امر به شكلي اجتنابناپذير مستلزم ايجاد تعادل بين اعلام مواضع شفاهي اصولي و ضرورتهاي عملگرايانه آن است.
سه اصل كليدي سياست خاورميانهاي آلمان
فرموليزه كردن يك رويكرد استراتژيك كمي زمان بر است و اين كار ممكن است بيش از دوره دولت جديد آلمان زمان ببرد. اما در هر صورت اين رويكرد يك اصل كليدي دارد كه بايد درنظر گرفته شوند.
- ترويج ائتلافها و اتحادهاي موقتي براي مديريت منازعات و پيشگيري در تبديلشدنشان به بحران: منطقه جنوب مديترانه، كشورهاي سوريه و يمن و كشورهاي جنوب صحراي آفريقا همچنان از اهميت استراتژيك زيادي براي سياست خارجي آلمان برخوردار خواهند بود. با اين حال، به دليل فقدان ظرفيتهاي پيشگيري از بحران و نبود تحليل آيندهنگرانه، هنوز يك استراتژي منسجم براي نحوه رسيدگي به بحرانهايي كه هنوز به وجود نيامدهاند، تدوين نشده است. علاوه بر اشكال سنتي ميانجيگري در مناقشات، برلين بايد مشاركت بيشتري در مكانيسمهاي موقت ديپلماتيك و انجمنهاي همكاري منطقهاي را به منظور كسب آمادگي بيشتر در مقابله با شدت يافتن بحران حاد در مناطقي كه منافع آلمان را به خطر مياندازند، درنظر بگيرد. آلمان با وجود محدوديتهايي كه دارد، همكاريهاي موقت بيشتر با بازيگران منطقهاي در زمينههايي نظير مديريت موج مهاجرت، همكاريهاي مبتني بر توسعه، آموزش و تابآوري اجتماعي ميتواند ابزارهاي انعطافپذير ديگري را دراختيار سياست خاورميانهاي آلمان قرار دهد.
- ترويج ديپلماسي اقليمي و انرژي به كشورهاي حاشيه خليجفارس: تا به امروز، روابط آلمان با پادشاهيهاي خليجفارس، به ويژه در مقايسه با ايالات متحده، چين، فرانسه و بريتانيا كه همگي روابط سياسي و اقتصادي نزديكي با عربستان سعودي و همسايگانش برقرار كردهاند، محدود مانده است. البته در سالهاي اخير، آلمان به شكل فزايندهاي پادشاهيهاي خليجفارس را به عنوان شركاي منطقهاي مهم خود از منظر همكاري اقتصادي به حساب ميآورد، اما در مجامع عمومي و مباحث سياسي علني در آلمان، از عربستان سعودي و امارات همچنان عمدتا به عنوان كشورهايي كه رويكردشان چندان موردپسند آلمان نيستند، ياد ميشود. انتقاد از سوابق حقوق بشر كشورهاي حاشيه خليجفارس و رويكرد اين كشورها در برخي مناقشات نظير جنگ يمن و قتل جمال خاشقجي روزنامهنگار سعودي، در آلمان رواج دارد و فضاي كمي براي گفتمانسازي درباره فرصتهاي تعامل سازنده با اين كشورها، باقي ميگذارد. قرار دادن موضوع ديپلماسي انرژي و مبارزه با تغييرات اقليمي به عنوان پيشاني روابط آلمان و كشورهاي حاشيه خليجفارس ميتواند اين روند را تغيير دهد. پرداختن به معيارهاي زيستمحيطي در سياست خارجي آلمان بهشدت در دستور كار سياسي وزير خارجه بائرباك قرار دارد. تاكنون، اين امر در درجه اول به انتقاد از كشورهاي توليدكننده نفت و گاز در خليجفارس منجر شده كه در زمره بزرگترين توليدكنندگان گازهاي گلخانهاي در جهان قرار دارند. با اين حال، با حضور سبزهاي آلمان در دولت، احتمالا بائرباك علاقه بيشتري به تلاش براي يافتن راههاي هوشمندانه براي همكاري با كشورهاي حاشيه خليجفارس از خود نشان دهد و اذعان دارد كه ثروت و منافع شخصي اين كشورها ممكن است كليد اقدامات موثر آبوهوايي در خاورميانه باشد. در نتيجه، ديپلماسي زيستمحيطي ميتواند ستون مهمي از سياست خارجي آلمان در خاورميانه باشد؛ آلمان درنظر دارد يك «مشاركت اقليمي» با گروهي از كشورها در خاورميانه ايجاد كند و از آن براي تقويت همكاري با كشورهاي حوزه خليجفارس مانند عربستان سعودي، امارات متحده عربي يا ديگر كشورهاي حاشيه خليجفارس استفاده كند. عربستان سعودي با معرفي «ابتكار سبز سعودي» و «ابتكار سبز خاورميانه» قصد دارد خود را به عنوان قهرمان منطقه در زمينه حركت به سوي انرژي جايگزين معرفي كند. به عنوان مثال، آلمان و عربستان سعودي در مارس 2021 توافق كردند كه همكاري دوجانبه در زمينه هيدروژن را افزايش دهند. در سطح اتحاديه اروپا، آلمان ميتواند مشاركت بيشتري در شبكه انرژي پاك اتحاديه اروپا و شوراي همكاري خليجفارس داشته باشد كه در سال 2010 تاسيس شد. علاوه بر اين، قرارداد سبز اروپا فرصتهايي را براي تقويت همكاري در زمينه انرژيهاي پاك با كشورهاي خليجفارس در سطوح تجاري، سياسي و تحقيقاتي ارايه ميدهد. با تمركز بيشتر روي انرژيهاي پايدار، وزارتخانههايي كه توسط حزب سبزها اداره ميشوند، مانند وزارت خارجه و وزارت امور اقتصادي و تغييرات اقليمي، به رياست معاون صدراعظم رابرت هابك، ميتوانند رويكردهاي سياست خارجي خود را هماهنگ كنند كه اين هماهنگي ميتواند منجر به تعامل طولانيمدت با شركاي منطقهاي در زمينه انرژي سبز شود.
- ترويج همياريهاي درونمنطقهاي و توسعه چندجانبه: علاوه بر اين، همه كشورهاي خليجفارس خود را به عنوان ارايهدهندگان قابل اعتماد كمكهاي بشردوستانه و كمكهاي توسعهاي تثبيت كردهاند. چنين تعاملاتي با هدف ارتقاي ثبات منطقهاي انجام ميشود و ميتواند منجر به تلاشهاي همهجانبه براي اجراي پروژه در كشورهايي نظير عراق و اردن كه مورد توجه آلمان و كشورهاي حاشيه خليحفارس هستند، بشود. سازمانهاي چندجانبه مستقر در كشورهاي خليج ميتوانند به عنوان شركاي همكار در زمينههاي آموزش، توانمندسازي جوانان و همكاريهاي سهجانبه عمل كنند. به عنوان مثال، آژانس همكاري توسعه آلمان قبلا در سال 2017 يك يادداشت تفاهم با بانك توسعه اسلامي امضا كرده است.
سياست دقيق نيازمند همكاري بهتر است
درنهايت، آلمان بايد از يك سياست خاورميانهاي شبكهاي و دقيقتر پيروي كند كه در راستاي منافع استراتژيك است و با تركيب مسيرهاي هنجاري و عملگرايانه، مدلهاي همكاري بالقوه را ارايه داده و تثبيت ميكند. در طول سالهايي كه مركل صدراعظم آلمان بود، سياست خارجي آلمان بهشدت توسط مركل كنترل ميشد و فضاي زيادي براي مانور و خلاقيت وزارت خارجه آلمان وجود نداشت اما اولاف شولتز از قبل اقداماتي براي بهبود همكاري بين دفاتر خود و دفتر بائرباك صورت داده كه يكي از اين اقدامات تغيير پرسنل اين دفاتر بوده است. ينس پلوتنر، معاون سياسي سابق وزارت امور خارجه، به عنوان مشاور سياست خارجي شولز منصوب شده است، درحاليكه معاون سابق وي، آندرياس ميكاليس، اكنون به عنوان معاون وزير امور خارجه، خدمت ميكند. چنين اقداماتي، همراه با سرمايهگذاري مستمر در زمينه نيروهاي كارشناسي در حوزه خاورميانه و هماهنگي بين وزارتخانهها، نقش بسيار مهمي در تحكيم پايههاي رويكرد هماهنگتر سياستخارجي آلمان در قبال خاورميانه ايفا ميكنند.
ترجمه: آرمين منتظري
منبع: RUSI.ORG
در نهايت، آلمان بايد از يك سياست خاورميانهاي شبكهاي و دقيقتر پيروي كند كه در راستاي منافع استراتژيك است و با تركيب مسيرهاي هنجاري و عملگرايانه، مدلهاي همكاري بالقوه را ارايه داده و تثبيت ميكند. در طول سالهايي كه مركل صدراعظم آلمان بود، سياست خارجي آلمان بهشدت توسط مركل كنترل ميشد و فضاي زيادي براي مانور و خلاقيت وزارت خارجه آلمان وجود نداشت اما اولاف شولتز از قبل اقداماتي براي بهبود همكاري بين دفاتر خود و دفتر بائرباك صورت داده كه يكي از اين اقدامات تغيير پرسنل اين دفاتر بوده است.