مرگ تالاب انزلي مرگ استان گيلان؛ نفسهاي آخر تالاب بينالمللي انزلي
زنگ خطر آلودگي محصولات كشاورزي
غزل لطفي
پسماند و اثرات نامطلوب دفع غيراصولي آن سالهاست كه به معضلي لاينحل در استان گيلان بدل شده است و شيوع برخي بيماريهاي سخت و كشنده نيز به همين امر نسبت داده ميشود. جاري شدن شيرابه زباله در استان گيلان باعث آلودگي خاك و آب است كه خطرات بسياري را براي زيستبوم اين استان و گونههاي گياهي و موجودات آبزي به همراه دارد و همچنين به خطراتي بزرگ براي ساكنين اين استان بارانخيز تبديل شده است، به همين علت بر آن شديم تا در گفتوگويي با سجاد حسيني فعال، محيطزيست به بررسي دلايل آن بپردازيم.
سجاد حسيني درباره تالاب انزلي ميگويد: تالاب بينالمللي انزلي نقطه صفر اكولوژيك محيطزيست استان گيلان است. وقتي از نقطه صفر اكولوژيك صحبت ميكنيم به آن معني است كه هر اتفاقي در جلگه گيلان رخ ميدهد اثراتش در تالاب انزلي ديده ميشود. حوزه آبريز تالاب انزلي حدود ۳۷۴ هزار هكتار يعني ۶/26درصد از كل مساحت استان گيلان است كه يكچهارم مساحت اين استان را شكل ميدهد.
وي معتقد است: با توجه به پيشبينيهاي كارشناسان در صورت عدم تغيير در رويههاي موجود تالاب بينالمللي انزلي، اين تالاب در كمتر از ۱۰ سال آينده ميميرد و زندگي و معيشت حدود يك و نيم ميليون نفري كه به تالاب وابسته است نيز از بين ميرود.
اين كارشناس محيطزيست اضافه ميكند؛ اولين پديده پس از خشك شدن تالاب هجوم ريزگردها خواهد بود. استان گيلان در سال جاري بيش از
۲۰ روز آلوده را پشت سر گذاشته است كه البته بهواسطه ريزگردهاي تركمنستان بود اما با خشك شدن تالاب انزلي كانون اين ريزگردها به داخل سرزمين وارد خواهد شد.
حسيني، مهمترين عوامل آلودهكننده و از بين برنده تالاب انزلي را فاضلابهاي صنعتي، پسابهاي كشاورزي، رسوبها، فاضلابهاي شهري و پسماندهابرميشمرده و توضيح ميدهد: هر كدام از عوامل بالا وزن و درصدي از مرگ تالاب را به خود اختصاص ميدهند و هر كدام به صورت مجزا نيز خود از بحرانهاي حال حاضر استان گيلان محسوب ميشوند و براي نجات تالاب نياز به حركتي جامع براي رفع اين مشكلات است.
پسماند، از جمله عوامل موثر تخريب محيطزيست و تالاب بينالمللي انزلي است كه در اين گزارش به اين مساله ميپردازيم. پسماند شايد درصد كمتري از اثر مستقيم بر تالاب را به خود اختصاص دهد اما از آنجا كه در استان گيلان مركز دفن بهداشتي زباله نداريم و بيش از ۳۰ مركز دفن رسمي و غيررسمي وجود دارد كه حدود ۲۵۰۰ تن زباله روزانه استان را در خود جاي ميدهد و مركز دفن سراوان كه بزرگترين مركز دفن پسماندها در شمال كشور است نيز يك مركز دفن غيربهداشتي و در واقع يك دره طبيعي است كه زبالهها در آن رهاسازي شده و فقط روي زبالهها با شن پوشانده ميشود؛ پسماند و زباله موضوع مهمي است كه بايد به آن پرداخته شود.
يك مركز دفن بهداشتي زباله داراي استاندارد و ساختاري است كه شامل كفه كاملا ايزوله شده با مصالح و ابزار مخصوص مانند ژئوممبران و خاك رس است و اين حالت ايزوله در ديواره هم رعايت ميشود و حتي روي زباله هم با پوشش مخصوص پوشانده ميشوند تا آب باران وارد زبالهها نشده و باعث بازتوليد شيرابه نشود و براي خارج كردن گاز متان از مركز دفن هم لولههايي كار گذاشته ميشود و همچنين لولههايي نيز در كف كار گذاشته ميشود و شيرابه به وسيله آن به تصفيهخانه منتقل ميشود.
اما مراكز دفني كه امروز بهكار گرفته شدهاند هيچ كدام ساختار يك مركز دفن بهداشتي را ندارند حتي مركز دفن سراوان كه تصفيهخانه شيرابه براي سه ليتر بر ثانيه براي آن طراحي و ساخته شده كفاف شيرابه توليدي اين محل دفن را نميدهد و شيرابه سراوان پس از وارد شدن به چپلي رودخانه و سياهرود و گذر از شهر رشت و مخلوط شده با فاضلاب شهري و سيراب كردن مزارع كشاورزي عليالخصوص شاليزارهاي برنج، وارد تالاب انزلي ميشود. مشكلات بهداشتي و پزشكي اثر شيرابه و فاضلاب شهري هنوز مورد مطالعه قرار نگرفتهاند. اما آنچه مشهود است افزايش بيماريهاي پوستي و گوارشي در حاشيه رودخانه متاثر شده از شيرابه و فاضلاب شهري ميباشد.
براساس ماده ۱۲ قانون مديريت پسماند انتخاب محل دفن پسماند برعهده وزارت كشور و منابع طبيعي است و حتي هزينه ساخت مركز دفن نيز براساس قانون برعهده وزارت كشور گذاشته شده و شهرداريها عملا بهرهبردار محسوب ميشوند.
سراوان تنها مركز دفني نيست كه شيرابه آن وارد تالاب انزلي ميشود. مركز دفن و كارخانه كودآلي شهرستان انزلي كمترين فاصله را با تالاب انزلي داراست.
سجاد حسيني بر اين باور است كه با همه موارد گفته شده در حوزه پسماند و مشكلات فعلي استان گيلان كه حتي در سطح رياستجمهوري مساله پسماند در استانهاي شمالي را بحران خطاب ميكنند، اما مديريت پسماند و حل آن به عنوان يكي از عوامل اثرگذار بر تخريب و مرگ تالاب انزلي خيلي پيچيده نيست و راهكارهاي سادهاي دارد اما ساده بودن راهكار به معناي كم هزينه بودن نيست.
مديريت پسماند داراي مراحل و مراتبي به ترتيب و اولويت زير است: كاهش توليد پسماند / استفاده مجدد / تفكيك از مبدا / جمعآوري مكانيزه به تفكيكتر و خشك / ايستگاه انتقال / پردازش زباله / توليد كود از مواد آلي / بازيافت زبالههاي خشك / زبالهسوزي و توليد انرژي / دفن بهداشتي و توليد انرژي كه وقتي اين ساختار را در استان گيلان و حتي ايران بررسي ميكنيم فقط نواقص زير وجود دارد: تفكيك از مبدا به صورت حداقلي، جمعآوري غيرمكانيزه، محل دفن غيربهداشتي با مقايسه دو حالت استاندارد و آنچه وجود دارد به سادگي خلع موجود خود را نشان ميدهد.
مديريت پسماند يك فرآيند بينبخشي است و مديريت همه پروسه استاندارد از عهده و توان شهرداريها خارج است و اگر عزمي جدي وجود داشته باشد بايد نهادهاي بسياري در كنار هم قرار گيرند تا اين بحران كه مطمئنا روزي مساله بوده و بعد تبديل به مشكل شده و امروز به عنوان بحران از آن نام برده ميشود حل شود و حتي تبديل به فرصتي پولساز شود.