• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5130 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۲ بهمن

حرف‌های جناب سرهنگ

رامین جهان پور

توی صف سنگکی، بحث، بحث فرهنگ رانندگی در ایران بود و راننده‌های متخلف و آمار بالای تصادفات داخل کشور.
 یکی از کارگرهای نانوایی باشنیدن این حرف‌ها گفت: «آقا هرکس هر طور که دلش می خواد توی جاده‌های ما رانندگی می‌کند پس اینکه می گویند دوربین، دوربین یعنی چه؟!» 
دوباره همان جوان گفت: «راننده‌های  متخلف و  عشق سرعت  از این جریمه‌ها نمی ترسند، چون پول توجیبی که از باباهاشون می گیرند خیلی زیادتر از این حرف‌هاست.»
 مرد تازه از راه رسیده و عصبانی  که بحث را اول او  شروع کرده بود، گفت: «جریمه  یعنی  اینکه ماشین افراد متخلف را بخوابانند و سويیچش را بگیرند، اون وقت می‌فهمند یک من ماست چقدر کره دارد! 
راهنمایی رانندگی ما خیلی مهربان با راننده‌های متخلف برخورد می‌کند.»
جناب سرهنگ پیر و بازنشسته  که تا این لحظه ساکت بود و فقط گوش می کرد از وسط‌های صف گفت: «جوونی‌هام که توی امریکا درس نظامی می‌خواندم، قانون عجیب و غریبی در آنجا حاکم بود. 
الان نمی دانم چطوری است. چشم‌تان روز بد نبیند همیشه چند تا سرباز قلچماق و هیکلیِ آستین بالا زده، سرچهارراه و توی پیچ وخم جاده‌ها و اتوبان‌ها ایستاده بودن. 
وقتی راننده‌ای خلاف می‌کرد اول جلوی ماشین را می‌گرفتند، بعد راننده را پایین می‌آوردند و تا آنجا که می‌خورد، کتکش می‌زدند.
 بعد از کتک تازه نوبت خواباندن ماشین و جریمه نقدی و بازداشت راننده بود.
 آنها معتقد بودند که جرم  رانندگی خطرناک، دست کمی از قتل عمد ندارد...»
 حرف‌های سرهنگ  خیلی تکان دهنده بود؛ از آن روز به بعد هر وقت توی جاده یا خیابان با راننده‌های متخلف برمی‌خورم بی‌اختیار یاد حرف‌های سرهنگ می‌افتم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون