• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5135 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۷ بهمن

گزارش «اعتماد» از وضعيت مردم انديكا 4 ماه پس از زلزله

زندگی روی آوار

بهاره شبانكارئيان

وقتي حادثه رخ مي‌دهد اگر از نوع قتل باشد متهم دستگير مي‌شود و به سزاي اعمالش طبق قانون مي‌رسد. به عبارتي در پرونده‌اش اجراي حكم اعدام زده مي‌شود. اين موضوع تكليفش كمي مشخص است. 

اگر حادثه از نوع تصادفات، انفجار، گازگرفتگي، سقوط هواپيما، آتش‌سوزي و… باشد؛ از سوي برخي مسوولان «خطاي انساني» ناميده مي‌شود. به عنوان مثال مدتي است از حادثه تصادف زنجيره‌اي ۵۹ خودرو در محور بهبهان مي‌گذرد. با اين حال ضرب‌المثلي معروف در مورد اين تصادف عجيب صدق مي‌كند و آن اين است: «كي بود؟ كي بود؟ من نبودم.» 
حالا اگر حادثه طبيعي مانند سيل، زلزله، كولاك، بهمن، توفان و… پيش آيد چه نام دارد؟ سهل‌انگاري، خشم الهي يا آزمايش الهي؟ آيا فقط بازديد از مناطق آسيب‌ديده كه دچار بحران شده‌اند كفايت مي‌كند؟ آيا تريبون به تنهايي كافي است؟ 
وقتي حادثه‌اي طبيعي رخ مي‌دهد، بايد پس از بازديد و رسانه‌اي شدن آن ديگر قيد آن منطقه و شهر را زد؟ اميد داد و سپس اميد را باز پس گرفت! 
با اينكه در هفته‌هاي اخير حوادث زيادي از جمله سيل در بيشتر نقاط كشور اتفاق افتاده، موضوع اين گزارش حادثه‌اي است كه تقريبا چهار ماه از آن گذشته؛ سوژه مردم محروم «انديكا» هستند، چراكه ديگر مناطق بحراني كشور ممكن است به سرنوشت انديكا دچار شوند.
چرا انديكا! بر اساس اعلام رحماني‌فضلي وزيركشور دولت قبلي، ليستي در مورد نقاط محروم هر شهرستان ارايه شد. خوزستان جزو مناطق محروم به حساب آمد، چه برسد شهرستان انديكا كه طبق شاخص‌هاي توصيفي در برداشت جزو منطقه به ‌شدت محروم خوزستان انتخاب شد. اين شهرستان در شمال شرقي استان خوزستان واقع شده است. 
«چلو» يكي از بخش‌هاي شهرستان انديكا حدود ۶۰ هزار نفر جمعيت دارد. انديكا داراي سه بخش است. بخش آبژدان، بخش مركزي، بخش چلو (كه بيش از ۸۰ درصد خسارت ناشي از زلزله مهر ماه سال جاري) در اين بخش اتفاق افتاد. تمام خانه‌ها به دليل بافت فرسوده‌اي كه داشتند، تخريب شدند. پسربچه 12 ساله كه در ابتداي وقوع زلزله دستش شكست هنوز با تروماي آن زندگي مي‌كند. يك مرد به خاطر نداشتن امكانات پس از زلزله در يكي از چادرهايي كه نيروهاي هلال‌احمر به آنها داده بود دچار گازگرفتگي شد. برخي ساكنان چلو در انديكا به واسطه نيش عقرب جان‌شان را از دست دادند و...
 اين اطلاعات كه به «اعتماد» رسيده؛ پيش در آمدي است تا بدانيم اگر حادثه‌اي حتي به صورت طبيعي رخ دهد، نياز به مديريتي جامع دارد وگرنه حوادث ديگر در كمين نشسته‌اند.
پيگيري‌هاي «اعتماد»؛ از همان لحظه وقوع زلزله در انديكا كه در ۱۲ مهر ماه سال جاري به وقوع پيوست، ادامه پيدا كرد و حالا با گذشت نزديك چهار ماه، شنيده‌ها از منابعي موثق حاكي از آن است كه وعده‌هاي «بنياد مسكن» براي سكونت اين محرومان در خانه‌هايي كه به آنها قول داده شده بود در تعليق به سر مي‌برد و اهالي چلو، رنگ اين خانه‌ها را هم تاكنون نديده است. 
به اين ترتيب از شروع فصل سرما اين مردمان محروم براي گرم نگه داشتن چادرهاي‌شان از منقل، زغال و بخاري نفتي استفاده مي‌كنند. اين گزارش به حوادثي كه از پس زلزله شهرستان انديكا رخ داده است، اشاره مي‌كند. 
پس حادثه به چه مي‌گويند!
«اشكان اسدي»، موسس و مديرعامل موسسه پايكارتاراز  از ابتداي وقوع زلزله مي‌گويد: «12 مهر ماه سال جاري ساعت 6 يا شش و نيم صبح بود كه بخش چلو انديكا كه هم‌مرز با استان چهارمحال و بختياري است، زلزله رخ داد. 90 درصد اهالي بخش چلو عشاير هستند و از امكانات زيادي در زندگي برخوردار نيستند. خسارت مالي وارده در اين بخش وحشتناك بود، چون خانه‌هاي انديكا خصوصا در اين بخش بافت فرسوده‌اي دارد. شما فكر كنيد اگر حادثه‌اي رخ دهد كه جان فردي از اهالي انديكا به خطر بيفتد، بيمارستاني در اين بخش وجود ندارد. به عنوان مثال براي يك عقرب‌گزيدگي ساده هر سال برخي اهالي جان‌شان را از دست مي‌دهند. همين تابستان گذشته قبل از وقوع زلزله، كارمند اداره برق اين شهرستان كه حدود 42 سال داشت به دليل نيش عقرب جانش را از دست داد. حالا حساب كنيد يك مرد 42 ساله با توان جسمي بالا به دليل گزيدگي نيش عقرب جانش را از دست داد. اگر اين اتفاق براي تك‌تك كودكان اين شهرستان رخ دهد صد درصد درجا جان‌شان را از دست مي‌دهند. اين موضوع عقرب‌گزيدگي براي شما كه تهران هستيد مساله عجيبي است، ولي واقعا براي مردم اين شهرستان موضوع عادي شده و به راحتي سر همين موضوع چندين نفر در سال جان خودشان را از دست مي‌دهند. خصوصا الان كه خانه‌اي هم در كار نيست. خب ديگر حادثه به چه مي‌گويند!»

از شما مي‌پرسم
او در ادامه مي‌گويد: «ببينيد گاهي حوادث به خودي خود رخ نمي‌دهند. عواملي نيز به رخ دادن حادثه كمك مي‌كند. فقر و محروميت منجر به از دست دادن جان خيلي از افراد در نقاط مختلف كشور مي‌شود. مثلا وقتي زلزله در اين شهرستان رخ داد، مردمانش نتوانستند به دليل محروميت اقداماتي انجام دهند. حتي يك اقدام كوچك. هنوز مثل روز اولي كه زلزله آمد در چادر به سر مي‌برند. از شما مي‌پرسم؛ با شروع فصل سرما چند نفر بر اثر گازگرفتگي در نقاط مختلف كشور جان‌شان را از دست مي‌دهند؟ يك سوال ديگر كدام يك از اين كشته‌شدگان بر اثر گازگرفتگي به اقشار مرفه جامعه برمي‌گردد؟ زلزله رخ داده، تمام شده ولي محروميت هنوز ادامه دارد. اهالي شهرستان انديكا بخش چلو، در فصل زمستان بايد خود را با وسيله‌اي گرم كنند يا نه! بخاري نفتي هم كه سخت به چشم مي‌خورد پس اينها با زغالي كه روي منقل درست مي‌كنند خود را گرم مي‌كنند. منقل، زغال يا بخاري نفتي را داخل چادر مي‌برند تا از سرما يخ نزنند. حالا چه اتفاقي مي‌افتد؟ همين محروميت باعث مي‌شود آنها در چادر دچار گازگرفتگي و مسموميت ناشي از گاز توليد شده در فضاي كوچك چادر شوند. چند وقت پيش به ما اطلاع دادند كه مردي تقريبا ميانسال به همراه خانواده‌اش در چادر خوابيده بوده كه دچار گازگرفتگي مي‌شود. اين اتفاق باعث نشد كه آن مرد جانش را از دست بدهد، اما خب زنگ خطري بود براي حوادث مشابه. موسسه ما يك سازمان مردم‌نهاد است وقتي به واسطه اطلاع وزارت بهداشت متوجه چنين خطري شديم درصدد برآمديم تا براي آموزش‌هايي به اهالي بخش چلو قدم ‌برداريم. حوادث در اكثر اوقات به دلايلي رخ مي‌دهند درست است؟ وقتي در اين فصل سرما خبرهايي از گوشه كنار كشور رسانه‌اي مي‌شود كه نشان مي‌دهد تعداد زيادي جان‌شان را بر اثر گازگرفتگي از دست دادند، نشانه چيست؟ اگر آموزش‌هاي لازم به افراد براي گرم نگه داشتن محيط زندگي‌شان داده شود قطعا اين حوادث كمتر رخ خواهد داد. اتفاق دردناكي كه اوايل زلزله رخ داد و ما شاهد آن بوديم، اين بود كه يك دختر 18 ساله با اسلحه شكاري پدرش به بالاي تپه‌هاي ناشي از ويراني زلزله مي‌رود، ولي تا چند قدمي بالا مي‌رود پايش پيچ مي‌خورد و با تفنگ شكاري به روي زمين مي‌خورد. تير از اسلحه خارج و به گلوي اين دختر وارد مي‌شود. همين مي‌شود كه اين دختر به راحتي جانش را از دست مي‌دهد. از خانواده‌اش جويا شديم كه نكند خودكشي كرده باشد اما آنها گفتند كه اين طور نبوده است.»
او در خصوص شكستن دست يك پسربچه در هنگام وقوع زلزله مي‌گويد: «يك مورد ديگر هم كه در ذهنم هنوز كم رنگ نشده، اين است كه پسربچه‌اي 12 ساله در وقوع زلزله تا مي‌خواهد از خانه فرار كند، به زمين مي‌خورد و دستش مي‌شكند. هنوز كه هنوز است با كوچك‌ترين صدايي او از خانه فرار مي‌كند. به هر حال بايد توجه داشت كه برخي حوادث از پس حادثه قبلي رخ مي‌دهد.»
اشكان اسدي با كلماتي كه ديگر عمرشان براي اين گفت‌وگو به پايان رسيده است، خبر از حادثه گازگرفتگي در يكي از شهرهاي انديكا را مي‌دهد: «شما خبر گازگرفتگي 8 نفر در منطقه قلعه خواجه انديكا در 2 روز گذشته را شنيديد؟»

خبر اين‌گونه كه منتشر شد، نبود
و اما خبري كه اسدي از آن صحبت كرد، بهانه‌اي شد براي پيگيري «اعتماد» از وضعيت مسموم‌شدگان در اين حادثه. اين خبر دو روز پيش به واسطه خبرگزاري صدا و سيما مركز خوزستان، اين‌گونه منتشر شد كه 8 نفر بر اثر استنشاق گاز co در شهر قلعه خواجه انديكا دچار مسموميت شدند. عارف اصل‌شرهاني، مدير روابط عمومي اورژانس و مديريت حوادث دانشگاه علوم پزشكي جندي‌شاپور اعلام كرد كه با اعزام نيروهاي امداد در اورژانس 6 نفر در محل حادثه درمان و 2 نفر نيز به وسيله دو دستگاه آمبولانس به درمانگاه قلعه خواجه انتقال داده شدند. 
«بهمن امامي» 62 سال دارد. در موضوعات مربوط به حل اختلافات طايفه‌اي فعاليت مي‌كند. به «اعتماد» مي‌گويد: «آن‌طور كه در خبرگزاري‌ها منتشر شد نبوده. ما سه شب پيش از اهواز به انديكا آمديم. خانه پدري‌مان. برنامه‌اي براي شبكه سيماي خوزستان مي‌خواستيم تهيه كنيم. برنامه ضبط شد و عوامل اجرايي برنامه از خانه خارج شدند. مانديم ما 8 نفر. بايد از اين همه مهمان نيز پذيرايي مي‌كرديم. داخل يك اتاق 40 متري دوتا منقل با زغال روشن بود فضا را گرم مي‌كرد و يك بخاري نفتي روشن بود. ساعت يك بامداد سه نفرمان كه خداحافظي كردند به ما گفتند؛ ما سرمان گيج مي‌رود و حال خوبي نداريم. بنابراين رفتند بهداري قلعه خواجه، ولي خودشان رفتند آمبولانس آنها را نبرد. اين خبر تا اينجا اشتباه است. مانديم 5 نفر ديگر. همه اقوام هم بوديم. من ساعت 4 صبح از خواب بيدار شدم و تا آمدم به سمت حياط بروم سرم گيج رفت و پاهايم شل شد. ناگهان به روي زمين افتادم. با سر و صداي من پنج نفر ديگرمان نيز از خواب بيدار شدند. آنها هم سرگيجه داشتند. سريع پنجره‌ها را باز كرديم و پسرعموي كوچك‌مان كه نزديك 23 سال دارد با اورژانس تماس گرفت. تا اورژانس برسد، سرمان را از پنجره بيرون كرديم تا نفس بكشيم. وسايل گرمايشي هم بيرون گذاشتيم. وقتي نيروهاي اورژانس آمدند ما حال‌مان بهتر شده بود. به هر پنج نفرمان اكسيژن رساندند و چند دقيقه زير دستگاه اكسيژن خوابيديم. يك آمپول هم بهمان زدند كه اسمش را نمي‌دانم كه بخواهم بگويم. وقتي متوجه شدند حال‌مان بهتر شده رفتند. من خودم تا ديروز سرگيجه و سردرد داشتم. ولي اينكه در خبرگزاري‌ها اعلام كردند دو نفرمان را با آمبولانس به مركز درماني رساندند، خبري اشتباه بود كه منتشر شد.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون