خاطرات سفر و حضر (149)
اسماعيل كهرم
قرار بود دو هفته در عسلويه و نخلتقي كار ارزيابي زيست محيطي انجام دهيم با مهندسان شركت توتال فرانسه. مقصود از ارزيابي زيست محيطي آن است كه متوجه شويم اجراي پروژه مورد نظر (در اين مورد ايجاد واحدهاي پتروشيمي در عسلويه)، چه زيانهايي به محيط زيست وارد مينمايد و يا چه فوايدي احتمالا براي محيط زيست ميتواند داشته باشد! براي بازديد از پالايشگاه جم رفتيم و ناهار ما را دعوت كردند. بعد قرار شد كه من با يك فرانسوي و يكي از رانندگان به بندر سيراف برويم و بقيه به عسلويه بازگردند. راننده ما از همان ابتدا شروع به نق زدن و شكوه و شكايت كرد. در بندر قديمي سيراف پدران ما در دل كوه سنگي چاه آب حفر كردهاند. پياده شديم كه ببينيم. راننده همچنان نق ميزد و شكايت ميكرد. حال ژان پير فرانسوي هم ميفهميد كه او چرا شكوه ميكند. نگاهي به جلوي ماشين راننده كرد و گفت كه او مهندس ارشد كارخانه پژو است و انواع نعل اسب و زينتآلاتي كه راننده مقابل جلوي ماشين نصب كرده موجب جوش آوردن موتور ميشود. راننده قبول نميكرد و همچنان غُر ميزد. ژان پير پاها را به زمين زد كه نه تو اشتباه ميكني، من ميدانستم كه حق با او بود. ليسانس خود را در رشته ماشينهاي كشاورزي گرفته بودم. در يك لحظه ژان پير كيف خود از داخل ماشين برداشت و به من گفت با اين راننده ديگر كار نميكنم. من هم وسايل خود را برداشتم و به راننده گفتم كه ديگر با او نخواهيم بود. آنگاه راننده شروع به التماس از من كرد. فردا اخراج شد.