اقتصاد تكمحصولي و واگرايي روابط منطقهاي ايران
رامين فخاري |عوامل اقتصادي الزاما تنها عوامل واگرا در روابط بين كشورها نيستند و عوامل ديگري مانند رقابتهاي ژئوپليتيك، تظاهرات مذهبي، تضادهاي ايدئولوژيك، عوامل نظامي، عوامل جغرافيايي و ... در واگرايي روابط بين كشورها موثر هستند اما يكي از مولفههايي كه ميتواند بر روابط بين كشورها اثر مثبت يا منفي داشته باشد، عامل اقتصادي است. اقتصاد «رانتير» يا همان اقتصاد «تكمحصولي» كه از دوران حكومت شاه تاكنون بر اقتصاد ايران و به تبع آن بر سياست ايران سايه افكنده علاوه بر هزاران مشكلي كه در زمينه اقتصاد داخلي براي ايران به وجود آورده در روابط ايران با ساير كشورهاي منطقه نيز تبعات منفي بر جاي گذاشته است. در يك مثال تاريخي ميتوان به حمله صدامحسين به ايران و كويت اشاره كرد. هرچند عامل نفت و انرژي همه دلايل حمله صدام به ايران نبوده اما جاهطلبيهاي صدام در زمينه تبديل شدن به بزرگترين صادركننده نفت يك عامل بسيار مهم در راستاي تصميم عراق براي حمله به ايران و بعد از آن كويت بود. اگر عراق ميتوانست به منابع نفتي و گازي عظيم ايران و پس از آن كويت دست پيدا كند، علاوه بر اينكه با تسخير كويت و بخشهايي از ايران تنگناي ژئوپليتيك خود را در خليج فارس ميشكست، عملا به بزرگترين صادركننده نفت در كل جهان در آن دوران هم تبديل ميشد. مورد بعدي كه ميتوان به آن اشاره كرد بحران داخلي سوريه بوده است كه برخي از كشورهاي دخيل در اين بحران، درصدد تسلط بر سوريه براي عبور دادن خط لولههاي نفت خود به سمت اروپا بودهاند. البته اين مساله تنها يكي از اهداف كشورهاي حاضر در بحران داخلي سوريه بوده است. اين مساله درباره اختلافات ايران و عربستان نيز تاحدودي مصداق دارد. بازارهاي جهاني نفت و انرژي يكي از عوامل واگرايي بين تهران و رياض است. يكي از ترسهاي عربستان سعودي اين است كه ايران به واسطه لغو تحريمها به بازارهاي جهاني نفت و گاز بازگردد. در صورتي كه اقتصاد ايران و عربستان سعودي يا اقتصاد ايران تكمحصولي نبود و ايران در عرصه توليد و صادرات كالا - حداقل در ابعاد تركيه- حرفي براي زدن داشت، رقابت و واگرايي ايران و عربستان حداقل در زمينه تسلط بر برخي از مناطق مهم جهت عبور دادن خط لوله و همچنين رقابت بر سر بازارهاي جهاني نفت كاهش پيدا ميكرد و افزايش صادرات كالا بين ايران و عربستان نيز ميتوانست ساير عوامل واگرا را تحتتاثير قرار دهد. يك نمونه موفق اين مساله تا اندازهاي كشور عراق كنوني پس از سقوط صدام است كه صادرات كالاهاي مصرفي به عراق علاوه بر كمك به ايران براي دور زدن تحريمها از عوامل همگرايي در روابط بين دو كشور بوده است. مساله فوق درباره روابط بين ايران و تركيه نيز صدق ميكند. هر زمان كه تركيه سعي كرده به سمت تبديل شدن به هاب انرژي منطقه حركت و در حوزههاي نفت و گاز به نوعي با ايران رقابت كرده و واردات منابع انرژي خود را از جمهوري آذربايجان يا آسياي مركزي افزايش بدهد، اين عوامل منجر به واگرايي در روابط بين تهران و آنكارا شده است. اما در حالت عادي و در اكثر مواقع بنا به يك دليل از دلايل مختلف يعني مبادلات اقتصادي قابل توجه و واردات وسيع كالاها از تركيه توسط ايران روابط دو كشور به سمت همگرايي حركت كرده است. اقتصاد تركيه يك اقتصاد تكمحصولي نبوده و در اكثر اوقات تركيه رقيب ايران در بازارهاي جهاني نفت و گاز نبوده است؛ لذا در اكثر مواقع اين روابط به سمت همگرايي حركت كرده و حتي ساير عوامل واگرا را تحتتاثير قرار داده است. ذات اقتصاد تكمحصولي اين است كه زماني كه دو كشور همسايه داراي يك محصول و اقتصاد تكمحصولي هستند بالاجبار اين موضوع آنها را به سمت رقابت و واگرايي پيش ميبرد. اين مساله مانند اين است كه در يك خيابان دو داروخانه يا دو سوپرماركت دقيقا در كنار همديگر قرار داشته و هردو يك محصول را به فروش برسانند كه اين وضعيت در طول زمان منجر به ايجاد اختلاف بين آنها خواهد شد. علاوه بر اين اقتصاد تكمحصولي در داخل نيز تبعات بسيار زيادي براي اقتصاد ايران داشته است؛ لذا مسوولان كشور بايد به دلايل منطقهاي و داخلي برنامهريزي گستردهاي براي كاهش وابستگي اقتصاد ايران به نفت و گاز داشته باشند. يك نمونه موفق در خاورميانه در اين زمينه امارات متحده عربي بوده است كه قبلا اقتصاد آن به منابع انرژي وابسته بوده اما هماكنون اين كشور با سرمايهگذاريهاي گسترده در ساير كشورها و جذب سرمايهگذاري خارجي در داخل خاك خود توانسته تا حد زيادي از وابستگي اقتصادي خود به نفت و منابع انرژي بكاهد. اين كشور در آينده در صورتي كه در منازعات منطقهاي مانند منازعه يمن همراه با عربستان حضور نداشته باشد ميتواند به دليل عدم وابستگي به نفت و تبديل شدن به يك مركز براي واردات و صادرات در سطح منطقهاي با همه كشورهاي منطقه تعامل مثبت داشته باشد. صرفنظر از مسائل مذهبي، هويتي، فرهنگي، نظامي و امنيتي از بعد اقتصادي نيز كاهش وابستگي ايران به منابع انرژي ميتواند تا اندازهاي روابط ايران را با ساير كشورهاي منطقه به سمت همگرايي سوق دهد. البته درباره ساير موارد نيز تا اندازهاي وجود رقابت بين همه كشورها در زمينههاي نظامي، امنيتي، استراتژيك و غيره طبيعي است ولي قدرت اقتصادي يك كشور ميتواند بقيه مسائل را به حاشيه ببرد.