حلول سال جديد سينماي ايران
پختگي چهل سالگي؟
تينا جلالي
امروز همراه با افتتاح چهلمين جشنواره فيلم فجر سال سينماي ايران تحويل ميشود و تقويم سينماي ايران رنگ بهارانه به خود ميگيرد. سينماها به استقبال جديدترين فيلمهاي ساختهشده ميروند و فصل جديدي از فعاليت، براي سينماگران رقم ميخورد. چه اين بزرگترين رويداد سينماي ايران را با همه معايب، محاسن و آسيبها و قوتهايش بپسنديم، چه نپسنديم جشنواره فيلم فجر يكي از بزرگترين آيينهاي كشورمان است كه در اين ايام، واژه سينما را بر سر زبانها مياندازد، مردم جامعه از هر قشر و طبقهاي را به سينما رفتن و فيلم ديدن ترغيب ميكند، سينماگران با تفكرهاي مختلف را گردهم ميآورد و آنها با ابزار سينما، در كنار هم ميبينند و ميشنوند و از دغدغههايشان ميگويند.
رخدادي به بزرگي چهار دهه قدمت و با قدرت نفوذپذيري بالا كه هر ساله ميزبان نگاههاي مختلف ميشود و جريانهاي فكري متنوع زيادي را به خود جذب ميكند تا از قاب سينما به بيان انديشهها و نظرات خود بپردازند. در واقع جشنواره فيلم فجر جشن سينماگراني است كه دغدغه اين سرزمين را دارند و هر كدامشان چه موافق و چه منتقد و حتي مخالف بر اين نكته اشتراك دارند كه قلبشان براي ايران ميتپد و اگر هم نقد و نظري در آثارشان مطرح است براي اعتلا و شكوفايي كشورشان است و نه عناد با اين سرزمين. سينمايي كه ميتوانست در هياهوي انقلاب ۱۳۵۷ براي هميشه خاموش شود طوريكه امروز نه سينمايي باشد و نه سينماگري اما نطق آتشين امامخميني در بهشت زهرا در دفاع از «سينما» باعث زنده بودن و تداوم و گردش چرخه فعاليت آن شد.
در اين بازه با سينما و فيلم ديدن به فهم بهتر جهان پيرامون ميرسيم و موقعيتهاي به ظاهر متفاوتي كه افراد جامعه در آن قرار دارند را بهتر درك ميكنيم شايد به اين دليل است كه بعضي فيلمها كنجكاويبرانگيزند. امروز جشنواره فيلم فجر مانند هر عيدانه ديگري اين امكان را ايجاد ميكند تا تمام اعضاي يك خانواده در يك زمان و مكان خاص در يك گردهمايي بزرگ دور هم جمع شوند و طي يك همنشيني بيشتر باهم بحث و تبادلنظر داشته باشند و بيشتر يكديگر را بشناسند و نظراتشان را باهم به اشتراك بگذارند.
اما چهل دوره فرازونشيب، چهل سال تلاش و كوشش براي برپايي باشكوه گردهمايي سينماگران و دوستداران هنر هفتم، حالا ديگر بايد به بار نشسته باشد و به اوج دوران شكوه و بالندگي خود رسيده باشد. جشنوارهاي كه با درنظر گرفتن شرايط اقليمي، فرهنگي، اجتماعي، سياسي جامعه اين دوران ما، يك نمونه استثنايي در ميان جشنوارههاي منطقهاي به حساب ميآيد. اينجا پرسشي كه ذهن را به خود مشغول ميكند اين است كه آيا اين مسير طيشده بعد از چهار دهه به پختگي اين رويداد منجر شده؟ و جشنواره در چهار دهه برگزاري آن از غناي محتوايي برخوردار بوده يا بيشتر به گردهمايي ميان هنرمندان منجر شده و عرضه جديدترين محصولات سينمايي؟ آيا جشنواره فيلم فجر در چهل سال برپايي مداوم دستاورد و سودي براي سينماگران داشته يا سراسر عيب بوده؟
آيا اطلاق «جشنواره فيلم فجر» و برگزاري آن در سالگرد انقلاب را ميتوانيم پاشنهآشيلي براي اين جشنواره بدانيم بهگونهايكه انگار مفهوم روبنايي آن الزاما بايد با مفاهيم ارزشي اين دهه و موجوديت تاريخياش همخواني داشته باشد؟ با انتقادات وارده به اين رويداد آيا در موقعيت كنوني ميتوانيم بر جشنوارهاي با نشانههاي متفاوت و ظرفيتها و تعاريف گوناگون با قدمت چهلساله، خط بطلان بكشيم و كل عمر چهلساله اين رويداد را از حيز انتفاع ساقط كنيم و كنار بگذاريم و با غيظ با آن مواجه شويم؟
به هر حال با تصوير ناروشني كه از اين مهمترين رويداد سينمايي داريم مسلم است در طول اين چهل سال تجربههاي گرانقدري در اين جشنواره شكل گرفته و اين تجربهها گاه بر سينماي ايران تاثيرات جدي داشته و مثمرثمر هم بوده است. پس نميتوان با نامهرباني با آن مواجه شد و چه نيكوست كه با رويي گشاده به استقبال آن برويم و حضور نسل جوانِ نوجو و نوگرا را در اين فستيوال به فال نيك بگيريم.