به بهانه آغاز برگزاري جشنواره فيلم فجر
چهلمين سيمرغ
محمد شريعتپناه
در آستانه برپايي چهلمين جشنواره فيلم فجر توسط تيم سينمايي دولت سيزدهم قرار داريم. در بسياري از فرهنگها، آيينها و تمدنها از عدد چهل به عنوان نماد خردمندي، كمال، بلوغ و نضج يافتگي ياد ميكنند. سينماگران، رسانهها، مخاطبان و صاحبنظران سينما انتظار دارند جشنواره چهلم برآيند تجارب، عبرتها، آموزهها، موفقيتها و ناكاميهاي چهار دهه گذشته باشد و جشنوارهاي سرآمد و مطابق با استانداردهاي روز سينمايي برگزار شود؛ جشنوارهاي رقابتي، پربار و در خور اعتبار و قدمت سينماي ايران. طرح و يادآوري پارهاي از چالشها كه اين روزها سد راه پيشرفت و پويايي سينماي ايران شده براي دستاندركاران و متوليان آشكار و پنهان سينما و هياتهاي انتخاب و داوري فيلمهاي جشنواره چهلم فجر لازم و ضروري به نظر ميرسد. مرور كارنامه چهل سالگي مديريت سينماي ايران نشان ميدهد دولتهايي كه با شعارهاي انقلابي سكان هدايت سينما را به دست ميگيرند با اتكا به بودجههاي بيشمار، تبليغات پرطمطراق و حمايتهاي بيدريغ مراكز قدرت ميكوشند سياستها و راهبردهايي كه تعريف جامع و مشخصي از آن ندارند را به سينما حقنه كنند. آنها بحث قطار و ريل انقلاب و انواع شعارها را سر ميدهند و به مدد تريبونها خودشان را كارآمد و موفق جلوه ميدهند. با انتقال قدرت و آمدن دولت جديد ميراث دولت انقلابي براي ايران حداكثر در توليد چند فيلم پرهزينه و بدون مخاطب، فرصتهاي سوخته و ازدست رفته و افزايش چالشهاي فرهنگي و اجتماعي خلاصه ميشود. براي اعراض از تكرار چنين تجارب تلخي تيم جديد سينمايي به كارنامه پرفراز و فرود چهل ساله سينما توجه كند و همانند كارگرداني كه فيلمش در تاريخ سينما ماندگار شده، سياستها و راهبردهايي را تعيين كنند كه با استقبال گسترده خانواده بزرگ سينماي ايران همراه شود، در غير اين صورت آب در هاون كوبيدن است و ره به جايي نخواهند برد. بيش از چهار دهه است فيلمسازان مستقل سينماي ايران در آثار دراماتيك به شيوع معضلات و آسيبها در كشور اشاره ميكنند. متاسفانه به هشدارهاي فيلمسازان توجه نشد و سينماگران به سياهنمايي نيز متهم شدند و امروز جامعه با انواع مشكلات ويرانگر و فراگير در حوزههاي اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و... مواجه است. متوليان سينمايي و جشنواره چهلم با بازنگري در مقررات ارزيابي آثار و تغيير رويكردها بستر و شرايطي فراهم كنند تا آثار سينماي مستقل و خصوصي ايران با فراغ بال توليد و در جشنوارهها حضور يابند و به بهانههاي واهي به محاق نروند. متوليان سينمايي و سياستگذاران جشنواره به سمتي حركت كنند كه مسببان و عاملان نابسامانيها و چالشها كه در فيلمها به تصوير كشيده ميشوند احساس ناامني كنند، سازمانها و وزارتخانههايي كه از بودجه عمومي سهم دارند و ناكارآمدند و قصور و كمكاري آنها جامعه را با تنگناهاي جدي مواجه ساخته دچار تشويش شوند و فيلمسازان براي افشاگري، آگاهسازي و نمايش آسيبها در توليدات مورد تقدير و تمجيد قرار گيرند.
انديشمندان و دلسوزان جامعه از محتوا و مضمون توليدات سينماي ايران گلهمندند و بر اين باورند سينماي ايران دچار نوعي افول و انحطاط شده و ذائقه مخاطبان نيز در حال تغييراست. متوليان امور سينمايي در چهار دهه گذشته دستورالعملها و ترفندهاي متنوعي را بهكار گرفتند تا بهزعم خودشان سينما را ارتقا دهند، سياستها و برنامههاي حمايتي فراواني را اجرا كردند، اما اتفاق چشمگيري رخ نداد و گزارشهاي خلاف واقع و آسمان و ريسمان بافتن مديران ثمرهاي در بر نداشت. راه گريز از اين تنگنا، ايجاد محدوديت و وضع قوانين و مقررات دست و پا گير پنهاني براي فيلمسازان و سخت كردن شرايط توليد نيست. بايستي فرصت داد فيلمسازان براساس باورها و شناخت و تحليلي كه از رويدادها و تحولات دارند فيلم توليد كنند تا مخاطبان با آثار ارتباط برقرار كنند و سينما و فرهنگ جامعه ارتقا يابد. بايد مجال داد سينما به عنوان وسيله ارتباط جمعي كارآمد برابر اصول حرفهاي و ذاتياش رفتار كند. سينماي فاقد عناصر؛ شجاعت، جسارت، ريسكپذير، بيطرف، صريح و قاطع و... از ماهيت تهي ميشود و به ابزاري براي محو انديشيدن و سرگرمسازي بيهوده تبديل ميشود.
تجربه نشان داده ورود زر و سيم نهادها و ارگانهاي حكومتي در زمينه توليد فيلم و ايجاد محدوديت، مميزي، كاناليزه كردن، تشويق بيجا و حمايت در توليد و اكران و... در حوزه سينما به خلق آثار ماندگار و خوشساخت منجر نميشود، بلكه اين سبك مديريت و نظارت به توليد انبوهي از فيلمهاي بدون مخاطب، غيرجذاب، كليشهاي و تكراري ميانجامد و خيلي سريع آثار به بايگاني و فراموشي سپرده ميشوند. براي پرهيز از اين وضعيت بايد باور داشت فيلمسازان سينماي ايران به خط قرمزها و حساسيتهاي جامعه واقفند و تدابير و سياستهاي حاكميتي به سمتي حركت كند كه سينماگران بيپروا پيام و هشدارشان را مطرح كنند تا نهادها و دستگاههاي مسوول به خود آيند و براي رفع آسيبها و نابسامانيها بكوشند. اصل 19 اعلاميه جهاني حقوق بشر، ماده 26 حقوق شهروندي و اصل 19 تا 24 قانون اساسي ايران به حقوق مردم و آزادي بيان و انديشه اشاره صريح دارد. تصميمگيران سينما اين اصول را همواره مدنظر قرار دهند تا فيلمسازان بدون واهمه و نگراني به خلق آثار جذاب روي آورند. بيترديد منافعي كه از اين منظر عايد حاكميت ميشود به مراتب از ايجاد محدوديت براي بيان عقايد و نظرات فيلمسازان بيشتر و كمهزينهتر است. به تصوير كشيدن درست آسيبها، چالشها و معضلات در سينما باعث خشنودي مردم و اقشار متضرر ميشود و موجب وحشت حكمرانان و مديران چاپلوس، رياكار و ناكارآمد ميشود. متوليان دلسوز كه بالندگي ايران را در سر دارند از اين قابليت و توانايي شگرف سينما تمام و كمال بهرهبرداري كنند و زبان گوياي سينما را تحت تاثير مشاوران كمتجربه به لكنت نيندازند. تاريخ انقلاب اسلامي نشان ميدهد انقلاب بيشترين آسيب را از رانتخواران، اختلاسگران، قانونگريزان، فاسدان و زيادهخواهان متحمل شده است و سينماگران از ابتداي انقلاب تاكنون در سختترين موقعيتها در خدمت ايران و ايرانيان بودهاند. قواي قانونگذاري، اجرايي و قضايي اعتمادشان را به سينماگران بيشتر كنند و به زورمداران، فرصتطلبان و دستهاي پشت پرده كه با بزرگنمايي حاشيههاي سينما و آدرس غلط دادن تقلا ميكنند سينما را به انزوا بكشند و منافع جناحي و فرديشان را دوچندان كنند وقعي ننهند.
كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي اغلب شتابزده به حوزه سينما و فيلمهاي جشنواره فجر ورود ميكند و وزير و مديران سينمايي را به پاسخگويي
وا ميدارد، سلمنا. سوالي كه براي سينماگران پيش ميآيد اين است، چرا كميسيون فرهنگي مجلس اين وظيفه نظارتي را بر ساير جشنوارهها و نيز نهادها و دستگاههاي فرهنگي كه از بودجههاي كلان بهره ميبرند و موظفند براي اصلاح امور و كاهش معضلات جامعه در تكاپو باشند، اجرا نميكند؟! آيا تنها سينماگران موظفند پاسخگوي وضعيت فرهنگي جامعه باشند؟!
اقتصاد بيرونق سينماي ايران در شرايط كرونايي نحيفتر شده، اين وضعيت به اضافه محدوديتها و دخالتهاي سليقهاي و جناحي دستگاههاي غيرمرتبط، چرخ توليد سينماي مستقل را با موانعي جدي روبهرو ساخته است. ادامه اين روند حيات سينماي پويا و مردمي را به خطر مياندازد و جامعه را از تماشاي آثار هنري پرمحتوا و مسحوركننده محروم خواهد كرد. جبران اين خلأ فرهنگي با ساخت فيلمهاي سفارشي و تزريق سرمايه و انواع حمايتها و پشتيبانيهاي تبليغاتي و رسانهاي سياست پايداري نيست و با قطع شدن تدابير زودگذر جبراني و رانتي، روند توليد فيلمهاي سفارشي متوقف خواهد شد. برپايي جشنواره چهلم آزموني است براي سنجش اهداف و راهبردهاي تيم سينمايي دولت سيزدهم، برگزاري درست و بيعيب جشنواره چهلم ميتواند پيشزمينهاي براي همكاري و تعامل سازنده خانواده سترگ سينماي ايران با اين تيم باشد.